قدیم‌ها تا پسر از آب و گل در می‌آمد و پشت لبش به سبزی می‌زد، اهل خانه به تکاپوی سر و سامان دادن او می‌افتادند.

همشهری آنلاین_ بهاره  خسروی:  مادر، خواهر، عمه و خاله و زن عمو و زن همسایه و... در هر جشن و مهمانی، سفر و زیارت چشم تیز می‌کردند تا دختری برای این جوان پشت لب سبزشده نشان کنند. برای خواستگار هیچ پیش‌شرط یا راه پر پیچ و خمی‌ در کار نبود. همین قدر که یک جوان شغل داشت برای هر دو خانواده و راه‌اندازی سور و سات زندگی مشترک کافی بود. همزمان با اول ذی‌الحجه سالگرد ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و روز ازدواج در این گزارش سراغ عروس و دامادهای تهران قدیم در تکه دهم پایتخت رفتیم تا برای ما از راز ماندگاری زندگی مشترکشان بعد از نیم قرن بگویند.

  • خواستگاری با تعارف پرتقال 

«هنوز مدرسه می‌رفتم که یک شب مادرم گفت مهمان داریم و باید شب را در خانه خاله‌ام سر کنم. بی‌هیچ سؤالی راهی خانه خاله شدم. فردای آن روز به مدرسه رفتم. در راه بازگشت برادر زن دایی‌ام را دیدم که خیلی خوش‌تیپ‌تر از همیشه بود. به خانه که آمدم ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. از فردای همان روز دیگر مدرسه نرفتم.» 
«سکینه قلی» از اهالی قدیمی‌ محله هفت‌چنار با این مقدمه ماجرای ازدواجش را تعریف می‌کند و می‌گوید: «البته مرا در خانه معصومه صدا می‌کنند. همسرم فامیل بود و در محافل فامیلی زیاد همدیگر را دیده بودیم. خاطرم هست یک شب که مهمان دایی‌ام بود، به او پرتقال دادند تا میان جمع تقسیم کند. قدیم‌ها مثل امروز نبود تا میوه‌ها خارج از فصل در دسترس باشند. پرتقال ویارانه خاله‌ام بود که بعد از 18 سال صاحب فرزند شده بود. اما دلش نیامده بود که تنهایی پرتقال را بخورد. این شد که پرتقال را جمعی خوردیم وبانی تقسیم آن هم همسرم شد. در میان جمع با لفظ مؤدبانه‌ای به من پرتقال تعارف کرد و گفت: بفرما. این شروع ماجرای ازدواج ما شد. اما تا روز عقدکنان نمی‌دانستم که قرار است به خانه بخت بروم. زمستان بود و اهل خانه در تکاپوی مرتب کردن خانه و جمع کردن کرسی و تمیزکاری بودند. اما کسی به من نمی‌گفت ماجرا از چه قرار است. حتی برای خرید عروسی هم نرفتم و ‌اندازه کفشم را با نخ گرفتند و خنچه عقد آوردند، اما باز هم نمی‌دانستم ماجرا چیست. تا اینکه از دختر خاله‌ام ماجرا را جویا شدم و او گفت چند روز دیگر مراسم عقدکنان تو است. به سادگی پای سفره عقد نشستم.»خانم قلی می‌گوید: «زندگی را ساده گرفتیم که شیرین شد. مهریه‌ام 2500 تومان و 2 دانگ خانه بود که همان سال‌های نخست ازدواج فروخته شد.»

  •  هیچ شرطی برای داماد نبود

حرف و قول آدم‌های قدیمی‌ سند بود. وقتی جوانی به خواستگاری می‌رفت خانواده‌ها می‌دانستند که صلاحیت اداره زندگی مشترک را دارد و بقیه ماجرا را هم به دست خدا می‌سپردند تا 2 جوان با آرامش راهی خانه بخت شوند. 
«‌محمدحسین محمدکاشی» همسر خانم قلی که در خانه او را حسن صدا می‌زنند با اشاره به این موضوع می‌گوید: «پسری که اهل دود و دم نبود و برای خودش کسب‌وکاری داشت در هر خانه که می‌رفت هیچ سؤال یا شرط سختی پیش پایش نمی‌گذاشتند. به یاد دارم وقتی خواهرم پیشنهاد ازدواج با معصومه را داد، با وجود اینکه تازه در تسلیحات ارتش استخدام شده بودم، پیشنهاد خواهرم را در همان لحظه قبول کردم. چون معیار ما برای ازدواج شناخت و نجابت بود، اما بیشتر جوان‌های امروزی دنبال ظواهر زندگی هستند و دغدغه‌شان مهریه و تأمین دیدگاه‌های مادی شده است.»
خانم و آقای کاشی صاحب 2 پسر، 3 دختر، 13 نوه و 11 نتیجه هستند. مهم‌ترین معیار زندگی آنها صداقت و صمیمیت بوده است و با همین دیدگاه سرد و گرم روزگار را در کنار هم چشیدند و زندگی مشترکشان را حفظ کردند. 

  • ساده گرفتیم عزیز دل هم شدیم

57 سال است به یکدیگر بله گفته‌اند و ثمره این عشق 4 پسر و یک دختر است. عروس و داماد و نوه دارند، اما مثل تازه عروس و دامادها با هم رفتار می‌کنند. در میان فرزندان، فامیل، جمع‌های دوستانه و غریبه جسورانه عشق و محبتشان را به یکدیگر ابراز می‌کنند و همدیگر را عزیزم خطاب می‌کنند. «اعظم صراطی‌مقدم» و همسرش «محمد نجف» از ساکنان قدیمی‌ خیابان طوس، معتقدند که چون زندگی را ساده گرفتند عزیز دل یکدیگر شدند. 
اعظم خانم تعریف می‌کند: «14 ساله بودم که آقا نجف 19 ساله همراه خانواده به خواستگاری‌ام آمد. آن زمان ساکن نازی‌آباد بودیم. خانواده هیچ شرط سختی پیش پای خواستگار نگذاشت. در واقع قدیم‌ها شکل زندگی مثل امروز نبود. برای شروع زندگی همین که جوان شیر پاک‌خورده‌ای شغل ثابتی پیدا می‌کرد برایش آستین بالا می‌زدند. بعد از 5 تا 6 ماه رفت‌وآمد در کنار آقا نجف با چادری سفید پای سفره عقد نشستم. مهریه‌ام 9 تا تک تومنی بود.»
اعظم خانم به آقا نجف نگاه پر مهر و محبتی می‌اندازد و در ادامه توضیح می‌دهد: «عروسی‌های قدیم مثل امروز پرخرج نبود. عروسی را در حیاط خانه گرفتیم و در یکی از اتاق‌های خانه مادر همسرم زندگی‌مان را شروع کردیم. آقا نجف کارمند سازمان آب بود و درآمد چندان زیادی نداشت، اما با همان درآمد محدود زندگی را می‌گذارندیم و حتی پس‌انداز هم داشتیم.»
به گفته اعظم خانم، قدیم‌ها دختر و پسر را برای زندگی همدلی و همراهی در زندگی مشترک تربیت می‌کردند. او در ادامه می‌گوید: «عادت نداریم با صدای بلند با یکدیگر صحبت کنیم. من هنوز هم آقانجف را عزیزم صدا می‌زنم. چند وقت پیش دندانپزشکی بودم. وقتی او را با این واژه صدا کردم پزشک و دستیارانش خوششان آمد. بعد از گذشت بیش از نیم قرن زندگی مشترک هنوز این‌قدر عاشقانه با یکدیگر رفتار می‌کنیم.»

  •  عشق تاریخ مصرف ندارد

قدیم‌ها دختر و پسرها برای شروع زندگی مشترک عشق داشتند؛ عشقی که تاریخ مصرف نداشت. «محمد نجف» همسر اعظم خانم این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «زمان ما برای ازدواج کسی سخت نمی‌گرفت. پسر که از آب و گل در می‌آمد و شغلی دست و پا می‌کرد، خانواده به فکر زن گرفتن می‌افتادند. برای انتخاب عروس هم نجابت و اهل زندگی بودن کافی بود. در واقع آدم‌ها در قید وبند مادیات نبودند. برای پدر دختر سالم وکاری بودن پسر شرط بود. حالا اینکه چه دارایی و درآمدی دارد و کجا زندگی می‌کند، زیاد اهمیت نداشت. اما عشق‌های امروزی همه تاریخ مصرف‌دار شده‌اند و پله‌های دادگاه‌ها پر از جوان‌هایی است که سر نداشتن تفاهم در ساده‌ترین مسائل در فکر طلاق و اجرا گذاشتن مهریه هستند.»
آقانجف می‌گوید: «زندگی مشترکم را زیر سایه مولا امیرالمؤمنین و با توکل به خدا با عشق شروع کردم و حاصلش 5 فرزند تحصیلکرده است و همین که زیر سایه خداوند و در کنار خانواده هستم برایم مایه خوشحالی است.»

  • پای سفره عقد اتاق اجاره ای پیدا شد 

برای شروع زندگی مشترک مثل جوان‌های امروزی دغدغه مسکن و هزینه‌های سرسام‌آور عروسی و زندگی را نداشتیم. پای سفره عقد نشسته بودیم که خبر آوردند برای ما اتاق اجاره‌ای پیدا شده است. 
«زهرا اشتهاردی» و همسرش «ناصر پژمان» از اهالی محله سلیمانی هستند که 47 سال از پای سفره عقد نشستن آنها گذشته است. زهرا اشتهاردی با تعریف ماجرای شروع زندگی مشترکشان می‌گوید: «18 ساله بودم که همسرم به خواستگاری‌ام آمد. ما همسایه مرحوم جاری‌ام بودیم. همسرم زمان ازدواج 21 ساله بود و تازه در نیروی هوایی ارتش مشغول به کار شده بود. خاطرم هست وقتی برای خواستگاری آمد، پدربزرگم اصلاً سخت نگرفت. مهریه‌ام 30 سکه بود. حتی زیر گوشم می‌خواند برای خرید حسابی دقت کنم و دست روی جنسی نگذارم که بیشتر از بودجه همسرم باشد. برای عقد چادر خاله‌ام را سر کردم و مراسم را در خانه پدربزرگ گرفتیم تا خرج زیادی روی دست داماد نگذاریم.»
اشتهاردی که با یادآوری خاطرات روز عقدش برق همان روزها در نگاهش جان می‌گیرد، تعریف می‌کند: «پای سفره عقد بودیم که همسایه مادربزرگم خبر پیدا کردن یک اتاق اجاره‌ای 18 متری را داد. 
یک اتاق کوچک که نصف آن را آشپزخانه کردیم. فاصله عقد و عروسی یک روز بود و کل جهیزیه‌ام در چند دست ظرف و رختخواب خلاصه شد. اما از همان روز ازدواج تا امروز بی‌اطلاع و مشورت یکدیگر جایی نمی‌رویم، تصمیمی ‌نمی‌گیریم و وعده‌ای به کسی نمی‌دهیم. این ماجرا را به 2 دخترم هم همیشه گوشزد می‌کنم. در واقع ما هم برای ازدواج دخترهایمان سخت نگرفتیم و هر 2 داماد را مثل پسر خودمان دیدیم.»

  •  انسانیت معیار زندگی بود

«چون نظامی‌ بودم باید وقتی دختری برای ازدواج انتخاب می‌کردم، به محل کار اطلاع می‌دادم و آنها تحقیقات مورد نیاز را انجام می‌دادند. از خواستگاری تا نشستن پای سفره عقد 2 ماه زمان برد.» 
«جعفر پژمان» همسر زهرا اشتهاردی با بیان این مطلب سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید: «معیار ازدواج انسانیت 2 خانواده بود. شرط سختی که مانع ازدواج باشد در هیچ خانواده‌ای مطرح نمی‌شد. خاطرم هست پدربزرگ همسرم اتاقی را که در آن لوازم هیئت را نگهداری می‌کرد، برای اجرای مراسم عقد مرتب کرد تا حتی برای این مراسم 2 خانواده به دردسر نیفتند. متأسفانه این روزها معیارهای اخلاقی کمرنگ شده‌اند و معیارهای مادی جای آنها را گرفته‌اند و همین مهم‌ترین عامل طلاق و کاهش ازدواج میان جوانان شده است.» به گفته پژمان بخشی از دیدگاه مادی برگرفته از شرایط اقتصادی روز است که نمی‌توان منکر آن شد، اما خانواده‌ها می‌توانند با فرهنگسازی و مراعات حال یکدیگر تا حدودی بعد مادی را در ازدواج کمتر مد نظر قرار دهند تا شاهد کاهش آمار طلاق باشیم. 

  • شهرداری منطقه10به زوج های جوان ارائه می‌دهد/ خدمات رایگان برای ازدواج آسان

این روزها با توجه شیوع بیماری «کووید19‌» برپایی بسیاری از مراسم‌های شادی به‌ویژه جشن ازدواج ممنوع است، اما این ممنوعیت نشانه شروع نشدن زندگی‌های مشترک نیست. زوج‌های بسیاری هستند که قصد دارند با فراهم کردن اسباب اولیه زندگی و بدون برپایی جشن، زندگی مشترکشان را شروع کنند، اما در این میان کسانی هم هستند که به دلیل مشکلات مالی به‌ویژه در این روزهای همه‌گیری کرونا که بسیاری اصناف صدمه دیده‌اند، دستشان برای پر کردن سفره زندگی خالی مانده است. به همین بهانه نمایشگاه ازدواج در تکه دهم به زوج‌های جوان نیازمند خدمات رایگان ارائه می‌دهد. 
کارشناس رفاه و مشارکت‌های اجتماعی تکه دهم پایتخت با بیان این مطلب می‌گوید: «سال 94 بود که نمایشگاه ازدواج در ساختمان مشارکت‌های مردمی ‌خیابان شهید سبحانی راه‌اندازی شد. این نمایشگاه از سوی شهرداری برگزار شد و با همراهی خیّران در آن خدماتی مانند ارائه جهیزیه شامل لوازم ضروری، لباس عروس، خنچه عقد رایگان، ارائه وام ازدواج تا 3 میلیون تومان، تخفیف 40 تا 50‌درصدی تالارها، آرایشگاه و دسته گل رایگان به زوج‌های نیازمند برای تسهیل در امر ازدواج ارائه می‌شد.»

مجتبی علیزاده / کارشناس رفاه و مشارکت‌های اجتماعی منطقه10


به گفته «مجتبی علیزاده» اما این روزها که با وجود بیماری کرونا برپایی مراسم‌ عروسی ممنوع شده است، به تبع آن نوع خدمت‌رسانی نمایشگاه ازدواج هم متفاوت شده است. او در این‌باره توضیح می‌دهد: «این روزها شرایط برای اقشار آسیب‌پذیر سخت‌تر شده است. به همین بهانه برای حمایت از آنها و همچنین فراهم شدن شرایط ازدواج ساده و آسان خدماتی چون ارائه جهیزیه و اقلام ضروری همچنان ادامه دارد. افراد واجد شرایط دریافت جهیزیه از نمایشگاه می‌توانند به نزدیک‌ترین سرای محله محل سکونت خود مراجعه کنند و پس از تشکیل پرونده از خدمات نمایشگاه ازدواج بهره‌مند شوند.»

  • مدیر سرای محله قلمستان از همت خیّران محلی می‌گوید/ اهدای دو سری جهیزیه در روزهای کرونایی
شیما رمزی / مدیر سرای محله قلمستان

از ابتدای سال جاری تاکنون با توجه به شیوع بیماری «کووید 19» مراسم‌های ازدواج به تعویق افتاده است، اما قرار نیست این روند ادامه پیدا کند و زندگی باید همچنان جریان داشته باشد. بسیاری از زوج‌ها این روزها بدون مراسم زندگی مشترکشان را شروع می‌کنند. مدیر محله قلمستان با اشاره به این موضوع از تهیه 2 سری جهیزیه برای زوج‌های نیازمند این محله با همراهی خیّران خبر می‌دهد و می‌گوید: «بیماری «کووید 19» همان ‌اندازه که به سلامت افراد آسیب رساند به اقتصاد و شرایط معیشتی مردم هم صدمه وارد کرد. گرانی و تعطیلی بعضی مشاغل و کم شدن چرخه داد و ستد در بازار، خیّران را با مشکل مواجه کرد. برای مثال اگر در گذشته با یک یا دومیلیون تومان می‌شد یک یخچال ایرانی خرید، این روزها این رقم چند برابر شده است و بسیاری از خیّران توان تهیه شرکت در کار خیر را در این روزها ندارند.»
به گفته «شیما رمزی» کمک خیّران کمتر شده، اما قطع نشده است. از ابتدای سال جاری تاکنون برای کمک به زوج‌های نیازمند ساکن در تکه یازدهم پایتخت 2 سری جهیزیه کامل جمع‌آوری شده است. در واقع این اقدام برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و توانمندسازی آنها در این روزهای سخت همه‌گیری کرونا انجام شد.