میترسیدم همسر اولش مخالف باشد اما زمانی که هوویم با آغوش گرم مرا پذیرفت با مشورت وی تصمیم گرفتم به عقد دائم همسرم درآیم.» اینها اظهارات زن جوانی است که به دادگاه خانواده آمده بود تا با ارائه دادخواستی بتواند به عقد دائم همسرش درآمده و بقیه عمرش را با هووی مهربان خود زیر یک سقف زندگی کند.
این زن جوان وقتی مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده قرار گرفت، گفت: چند سال قبل با شوهرم که در آن زمان همسر و فرزند داشت آشنا شدم. وقتی وی به خواستگاریام آمد، با توجه به وضعیت نامناسب مالی خانوادهام به وی جواب مثبت دادم و به این ترتیب به صیغه 99 ساله وی درآمده و با او ازدواج کردم.
اگر چه شوهرم مرا به عقد دائم خود درنیاورد اما این موضوع اصلا باعث اختلاف بین ما نشد، تنها چیزی که در آن زمان آزارم میداد برخورد با همسر اول شوهرم بود. هیچ شناختی از وی نداشتم برای همین نمیدانستم که او نسبت به من بهعنوان هوویش چه عکسالعملی نشان خواهد داد.
بعد از مدتی همسرم از من خواست برای ادامه زندگی مشترکمان به خانهای بروم که هوویم با فرزندانش در آنجا زندگی میکردند. با شنیدن این جمله بدجوری شوکه شدم، تصور نمیکردم این زن بتواند حضور مرا در خانه اش تحمل کند اما هر طوری بود راضی شدم به خانه او بروم. وقتی قدم به این خانه گذاشتم، بر خلاف تصورم هوویم با آغوشی باز مرا پذیرفت و حسابی مرا تحویل گرفت.
او در مدت چند سال زندگی زیر یک سقف تلاش زیادی برای خوشبختیام کرد و هیچ وقت با وی دچار کوچکترین مشکلی نشدم. چند روز قبل وقتی این زن برای جلوگیری از مشکلاتی که ممکن بود به خاطر صیغهایبودنم با آن مواجه شوم، از من خواست به عقد دائم همسرم دربیایم، تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.
حالا هم با داشتن وکالتنامه آمدهام تا با ثبت ازدواج دائم با همسرم بتوانم برای همیشه در کنار هوویم در یک خانه زندگی کنم اما مهمتر از ثبت ا زدواج این است که دستور بدهید من برای همیشه در همان خانهای که هوویم در آنجا زندگی میکند بمانم و با آنها زندگی کنم.
قاضی عموزادی- رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده- با شنیدن اظهارات زن جوان از وی خواست ابتدا به عقد دائم همسرش دربیاید تا وی بتواند دستور لازم را برای ثبت ازدواج آنها صادر کند.