همشهری آنلاین_ شقایق عرفینژاد: بلکه آن را به دیگران نیز یاد میدهد و باعث میشود آنها هم درآمدی برای خود داشته باشند. او حالا حدود ۱۰ سال است که به این کار مشغول است. از بهمن ماه هم به سرای محله ارامنه آمده و کارگاهی در آنجا راهاندازی کرده و این کار را آموزش میدهد و تا امروز برای افراد زیادی تولید شغل کرده است. او در این گفتوگو یک معلول، توانیاب یا هر اسم دیگری مثل اینها نیست. او فقط انسان باارادهای است که به خودش و دیگران سود میرساند.
چگونه بعد از مدت زیادی خانهنشینی، تصمیم گرفتید کار گوهرتراشی را شروع کنید؟
مشکل جسمی من یکباره از ۲۵سالگی شروع شد و روزبهروز ضعیفتر شدم تا اینکه ده سال پیش دیگر مجبور شدم روی صندلی چرخدار بنشینم. این مشکل روی من بسیار تأثیر گذاشت. در مدت خانهنشینی خیلی با من صحبت کردند، خودم هم فیلمهایی میدیدم که بتواند در این شرایط به من کمک کند. به هرحال با این قضیه کنار آمدم و پذیرفتم باید از این به بعد به این شکل زندگی کنم. یکی از مهمترین علتهایش هم این بود که از نظر مالی به مشکل برخورده بودم. من در حال ازدواج بودم و شرایط زندگی فشار میآورد. از طرف دیگر بیکاری واقعاً عذابآور شده بود و فکرم را درگیر کرده بود. دنبال شغل میگشتم و تنها شغلی هم که احساس میکردم دوستش دارم و دربارهاش یک برنامه هم دیده بودم و میشد در خانه انجام داد، ساخت زیورآلات و گوهرتراشی بود.
گوهرتراشی دقیقاً چیست؟
گوهرتراشی هنرـ صنعتی است که در ایران تا حدودی ناشناخته است. این کار در واقع تراش دادن سنگهای قیمتی است. حتی شما با سنگهایی که در خیابان میبینید و قابلیت تراش دارند، میتوانید کار کنید. ما این سنگها را میتراشیم، به آنها زیبایی میدهیم و ارزششان را بالا میبریم و تبدیل به کالایی قابل عرضه میکنیم. این سنگها در انگشتر، دستبند و گردنبند برای خانمها و آقایان قابل استفاده هستند.
این مهارت را کجا آموزش دیدهاید؟
برای آموزش این کار بسیار زحمت کشیدم و سختی کشیدم. در تهران هنوز هم فقط چند آموزشگاه برای یادگیری این کار وجود دارد. آموزشگاههایی هم که وجود داشتند همه طبقه بالا بودند و آسانسور نداشتند. دیگر کمکم داشتم ناامید میشدم و به این فکر میکردم که در همان آموزشگاهها در طبقههای بالا به کمک همسرم شرکت کنم. اما عملی نبود. تا اینکه خیلی اتفاقی با آموزشگاهی در خیابان مفتح مواجه شدم که طبقه همکف بود. در این آموزشگاه حدود ۲ ماه آموزشهای اولیه را دیدم، ولی به دلیل اینکه از این کار استقبال نمیشد، آموزشگاه هم خیلی زود تعطیل شد. مهارتهای تکمیلی در این کار را خودم به دست آوردم.
آموزش به دیگران را از کی شروع کردید و کجا این کار را انجام دادید؟
تقریباً ۶ ماه بعد از اینکه آموزش دیدم، برای مدرک فنیـ حرفهای اقدام کردم و توانستم در همان مرحله اول مدرکم را بگیرم. اوایل چون جایی نداشتم، دستگاهی گرفتم و در خانه مشغول به کار شدم. در این مدت کسانی که میشناختم برای یادگیری به منزل میآمدند. حدود ۶ سال در خانه کار کردم.
بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ چطور هنرجو پذیرفتید و به کارگاه سرای محله ارامنه رفتید؟
بعد از چند سال کار طبیعتاً گسترش پیدا کرد و ادامهاش در خانه سخت بود. مضاف بر اینکه دخترم به دنیا آمده بود و داخل خانه امکان کار نبود. دنبال جایی بودم که بهعنوان کارگاه از آن استفاده کنم. هم میخواستم تعداد دستگاههایم را بیشتر کنم و هم آموزشها را به شکل منظم دربیاورم. مدتی یک کارگاه خصوصی اجاره کردم، ولی به دلیل اینکه اجارهبها زیاد بود، به این فکر افتادم که با شهرداری قراردادی برای کار ببندم. پارسال بود که با سرای محله آشنا شدم و کارم را در اینجا شروع کردم.
کار در سرای محله چطور است؟ چند هنرجو دارید؟
اتاقی را درسرا تجهیز کردهام و از روز اولی هم که به آنجا رفتم، هنرجو داشتم. از اوایل بهمن پارسال در اینسرا شروع به آموزش کردم البته با طرحی برای کارآفرینی در این منطقه و توانمندسازی اقشار ضعیف. البته با شروع کرونا این طرح بهصورت محدود پیش میرود.
این طرح توانمندسازی اصولاً چیست و چگونه اجرا میشود؟
طرحی که من بهعنوان کارآفرین و سرای محله بهعنوان یک پایگاه مردمی تعریف کردهایم این است که کسانی که نیاز به شغل دارند، به ما معرفی میشوند و ما کار گوهرتراشی را از صفر تا صد به آنها آموزش میدهیم. این شغل طوری است که علاقهمندان میتوانند در خانه و بدون لوازم زیاد آن را انجام دهند. به همین دلیل آن را برای افراد با شرایط خاص مناسب میدانیم. بهعنوان مربی سعی میکنم تمام آموختههایم را به هنرجویان منتقل کنم. بعد از آموزش هم تا حدودی میتوانیم از آنها حمایت کنیم و تولیداتشان را بخریم.
هزینه این کلاسها چقدر است؟
هزینه کلاسها با توجه به گران شدن ابزارآلات کمیبالا رفت. ولی برای همسایهها و کسانی که به سرای محله بیایند، تحفیف پنجاهدرصدی داریم و باز من هم از این هزینه کم میکنم. کسانی که بهسرا میآیند، در واقع فقط پول ابزار و وسایلی را که مصرف میشود، پرداخت میکنند که همان را هم در ۲ یا ۳ قسط میتوانند بپردازند.
اصلاً چطور به فکر کارآفرینی افتادید؟
شرایط بیرون رفتن از خانه برای افراد توانیاب آماده نیست. همیشه فکر میکردم اگر روزی تواناییاش را داشته باشم، برای این بچهها کارگاهی آماده میکنم که بتوانند آموزش ببینند. به نظرم کسی که کار و هنری داشته باشد که بتواند از آن کسب روزی کند، فوقالعاده حالش از کسی که این شرایط را ندارد، بهتر است. کسی که کار نداشته باشد و در خانه نشسته باشد، روز به روز تحلیل میرود. خودم این شرایط را از سر گذراندهام. بنابراین میخواهم راهی برای این افراد باز کنم که دسترسی به کار داشته باشند. البته افراد سرپرست خانواده و افراد غیرتوانیاب هم پیش من آموزش دیدهاند. اما من بیشتر دوست دارم، برای توانیابان کارآفرینی کنم. بهخصوص که کار با سنگها بسیار آرامبخش است. در این کار با ده یا دوازده میلیون میتوانید به راحتی یک کسب و کار برای خودتان ایجاد و در خانه کار کنید. فکر نمیکنم کار دیگری این شرایط را داشته باشد.
پس کار کردن و مدام در تلاش بودن، توصیه شما به افرادی است که شرایط شما را دارند.
حتماً همینطور است. به نظرم بدون کار انسان شرایط روحی بدی پیدا میکند.
در همین رفت وآمدهای روزانه به کارگاه در سرای محله با چه مشکلاتی روبهرو شدهاید؟
ما در رفتوآمد به هرجای شهر مشکل داریم. بیشتر از ۹۰درصد تهران برای افرادی مثل من نامناسب است. وقتی از در خانه بیرون میآیم نخستین چیزی که آزارم میدهد، پیادهروهای نامناسب است. جویها و پلها ناهمواریهای بدی دارند که باعث میشود با مشکل روبهرو شویم. جامعه شهری ما در برابر افرادی مثل ما ناتوان است. در واقع شهر ناتوان است، نه ما. ۹۰درصد بانکها رمپ ندارند. برای انجام کار بانکی حتماً باید خانمم وارد بانک شود. خیلی از جاهای دیگر هم همینطورند. ساختمانهای نوسازی هستند که رمپ ورود صندلی چرخدار ندارند و نمیدانم چطور پایان کار گرفتهاند. مشکلاتی از این دست برای ما زیادند چون شهر واقعاً برای ما مناسبسازی نشده است.