همشهری آنلاین_ سحر جعفریان: پس از آن تلاش کرد با پارچههای اضافه و دکمههای رنگی، عروسکهایی را تجسم بخشد که در ذهن به تملکشان بسیار میاندیشید. نخستین عروسک را «مریم گلی» نام نهاد. دیگری را «خاله بلقیس» و بسیاری دیگر که یکی پس از دیگری طراحی میشدند با نامهای شخصیتهای اصلی قصههای مادربزرگش صدا میکرد. سالها گذشت تا به امروز که «آزاده ربیعی» ۴۶ سال دارد و هنوز هم کودک درونش به او میگوید چه عروسکهایی را طراحی و چه قصههایی را برایشان روایت کند. چند ساعتی را با خالق عروسکهای جورابی که این روزها طرفداران بسیار دارد، به گفتوگو نشستم که حاصل این گفتوگوی صمیمانه را با هم میخوانیم.
هر عروسک، یک قصه. آزاده ربیعی میگوید: «عروسک بدون قصه، روح ندارد. برای همین است که من همیشه تلاش میکنم با حال خوب، عروسکهایم را طراحی کنم.» اکنون کارآفرینی پیشه او و عنوان «کارآفرین برتر کشور»، شهرتش است.
داستان عروسکها برای این هنرمند ساکن محله «استاد معین» با ابداع و ثبت برند «عروسکهای جورابی» برای نخستین بار در کشور، همچنان ادامه دارد. برای همین است که خانهشان پر از عروسکهای مختلف با سر و شکلهای گوناگون است. هر سو که سر میچرخانم، یک عروسک دارد لبخند میزند. تعدادی از آنها را میتوان در هر گوشهای از اتاق، کنار مبل یا نزدیک گلدانها رها و تلنبار شده یافت. گویا قدم به خانه عروسکی گذاشتهام و کودک درونم نیز این را به خوبی احساس کرده است.
- کودک درونی که فرمان میدهد
تا پیش از ۱۱ سالگی، هنر برای آزاده ربیعی، رومیزیها و روپشتیهای قلاببافی شده مادرش بود یا پیراهنهای گلی که مادر با پارچههای سوغاتی برای دختران فامیل میدوخت. به جز اینها، عروسکهایش را هم دوست داشت. آنقدر که دلش میخواست هر روز و هر لحظه به تعدادشان روی طاقچه افزوده شود، اما دست تنگ و معاش سخت مانع از این خواسته کودکانه میشد. برای همین با جسارتی که از علاقه به هنر مادر پیدا کرده بود تصمیم گرفت، عروسک بدوزد. اینها را هنرمند هممحلهای میگوید که کنار میز کارش در کارگاه خانگی بین عروسکها جای خوش کرده است.
پارچهها، انواع سوزن و قیچی، کاغذهای الگو و جورابهایی با الیاف متنوع، فضای کارگاه را پر کردهاند. کمی آن سوتر، سر نیمهکاره عروسکی یا یک دست لباس محلی عروسکی، خوشنمایی میکند. عروسکهای کامل شده نیز روی میز پایان کار قرار دارند. کوچک و بزرگ، سبیلدار و چادر به سر، کنار هم ردیف شدهاند تا برچسب «لوگو» روی آنها نصب شود.
ربیعی میگوید: «راستش اول یک دامن پرچین دوختم. بعد به این فکر کردم حالا که اینقدر عروسک دوست دارم، خودم تعدادی درست کنم. اینطوری عروسکها مطابق سلیقهام شکل میگرفتند.
اسم نخستین عروسک را گذاشتم مریم گلی. بعد برای دختر همسایه، عروسکی شبیه به همان درست کردم. انگار عروسکدوزی شده بود سرگرمیام. با یک حساب و کتاب ذهنی میتوانم بگویم تا به حال بیش از هزار عروسک طراحی و تولید کردهام. همه اینها را مدیون کودک درونم هستم. این کودک به قدری شاد و فعال است که با شنیدن هر قصه و داستان خیلی زود کارکترهای ویژه آن را تصویرسازی میکند و به تولید تمایل نشان میدهد.»
- برند عروسکهای جورابی را ثبت کردم
بانوی هنرمند که این روزها بهعنوان کارشناس هنری در بسیاری از برنامههای تلویزیونی و آموزشی مشغول فعالیت است، میگوید: «در حال حاضر، نزدیک به ۱۰ سال است عروسک طراحی میکنم و حدود ۴ سال پیش بود که برای نخستین بار عروسکهای جورابی را طراحی و با نام خودم در سازمان «صنایع دستی» ثبت کردم. پس از آن هم آموزش در آموزشگاهها وسراهای محله را آغاز کردم. عضو انجمن «عروسکسازان» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز هستم که چندین دوره تخصصی عروسکگردانی گذراندهام. همه اینها را از علاقه به هنری دارم که خودآموز آن را فراگرفتهام و خوشحال هستم که هنرجوهای بسیاری را آموزش دادهام تا هم هنری به فراموشی سپرده نشود و هم با کارآفرینی و اشتغالزایی خانگی، منبع درآمدی ایجاد شود. همچنان که این روزها همه هنرجوهایم برای خودشان بازار فروش تدارک دیدهاند و تلاش دارند برند خود را به تولید قابل توجهی برسانند. این هنرجوها همانهایی هستند که با سرمایهای بسیار اندک، در حدود ۳۰ هزار تومان، کار را فراگرفتند و اکنون با خلاقیت به دنبال توسعه کسب و کار هستند.»
- عروسک ملی نداریم!
کارآفرین هم محلهای تعدادی از عروسکهایش را جابهجا میکند و ادامه میدهد: «متأسفانه کشور ما با وجود قدمت و پیشینهای که در تاریخ و فرهنگ دارد، با وجود هنرمندان بسیار، هنوز برند معتبر و قابل دفاعی در صنعت عروسک ندارد. عروسکهایی که میتوانند معرف فرهنگ و ادبیاتمان باشند و با سرمایهگذاری و تخصصگرایی به عرصههای جهانی ورود کنند. اما اکنون چه داریم؟ عروسک شخصیتهایی خارجی که نمیگویم هیچ برای عرضه ندارند اما چه بهتر که در کنار عروسکهای ملی و ایرانی به بازار فروش راه پیدا میکردند. سالهای گذشته، تعدادی عروسک ملی طراحی شد ولی طبیعی بود که بدون سرمایه کافی و نیروهای متخصص در اتاق فکر و پشتیبانی، موفق عمل نخواهد کرد و شکست را تجربه میکنند. خلق یک عروسک ملی نیاز به طراحی کامل در انواع فرمها، قصهپردازی مناسب، تبلیغات گسترده، ساخت انیمیشنهای مرتبط، بازاریابی اصولی، تولید کالاهای فرعی با برند این عروسکهای ملی و ارائه خدمات پشتیبانی دارد تا بتواند قدرتمند به عرصه رقابتهای تنگاتنگ وارد شود. با چند عروسک ساده و سرمایهای موقت نمیتوان از محصولات فرهنگی به تجارت جهانی رسید.»
- «آقا جاهل» و «همشیره بازیافتی»
ربیعی، هم چنین از عروسکهایی میگوید که مواد تشکیلدهنده آنها، بهترینها از دورریختنیها هستند. او میگوید: «بطریهای پلاستیکی، وسایل چوبی و پارچهای از جمله مواد مهم بازیافتی هستند که از آنها عروسکهای تزیینی میسازم. در واقع حس خوب خلق کردن را با احترام به محیط زیست و طبیعت گره میزنم تا اثری هنری و ماندگار پدید آید. این بخش از کارم را بسیار دوست دارم. مانند کاراکترهای «آقاجاهل» و همشیره آقاجاهل که از دوستداشتنیترین عروسکهایی هستند که خودم با آنها کلی ذوق میکنم. چند سری از آنها را با مواد بازیافتی ساختهام تا پیام احترام به طبیعت را با زبان هنر تکرار کنم.»