دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ - ۱۲:۳۶
۰ نفر

سپیده سعیدی: در سراسر جهان و در طول تاریخ، بین عروسک‌ها و کودکان ارتباط عمیق و تنگاتنگی برقرار بوده است.

عروسک‌ها به عنوان بهترین وسیله سرگرمی و تفریح همواره یا در میان کودکان بوده‌اند یا بر صحنه‌های نمایش برای کوکان خودنمایی کرده‌اند.

پس بیراه نیست اگر بگوییم که عروسک می‌تواند واسطه تربیتی، با کودک یا کودک با محیط پیرامونش باشد  و در این نقش و جایگاه پیام تربیتی را از ما بگیرد و به کودک منتقل نماید. علاوه بر این احساس عاطفی و فکری کودک را متقابلا به ما منتقل کند.

 به همین دلیل می‌بینیم که ارتباط کودکان با فیلم‌های کارتونی یا برنامه‌های عروسکی بسیار عمیق است، پس می‌توان به جرأت اظهار کرد که همان‌قدر که والدین در تربیت کودکان خود نقش دارند، برنامه‌های عروسکی تلویزیون با شخصیت‌های رنگارنگ و متفاوت عروسکی‌اش هم می‌توانند در تربیت کودکان، شکل‌گیری احساسات و عواطف نوع گویش، هیجان ها و بسیاری دیگر از رفتارهای این انسان نوپا و کم سال نقش داشته باشد.

شبکه‌های 1، 2 و تهران نسل ما را به یاد عروسک‌های معروف و جذاب گذشته می‌اندازد. عروسک‌هایی چون کلاه‌قرمزی و پسرخاله، موش‌های مدرسه موش‌ها(کپل، نارنجی، خوشخواب، عینکی، سرمایی و آقامعلم) که همگی آنها برای خود شخصیتی منحصر به فرد و البته جذاب داشتند.

 این روزها وقتی پای یک برنامه عروسکی می‌نشینیم ناخودآگاه به یاد خونه مادربزرگه، مخمل، نوک سیاه و نوک طلا می‌افتیم و افسوس می‌خوریم از اینکه چرا دیگر از بین عروسک‌سازهای ما خلاقیت و نوع‌آوری رخت بربسته و جای خود را به سری کاری و تکرار داده است.

 شاید اگر دوباره برنامه‌ای مانند هادی و هدی ساخته شود، کودکان امروز بهتر می‌آموختند که روابط با خانواده، پدر ومادر، مادربزرگ پدربزرگ، دوست و همسایه باید چگونه باشد و بالاخره شاید اگر مسئولان گروه کودک در این 3شبکه می‌دانستند که چه نقشی در تربیت و شکل‌گیری روحیه، عواطف و تربیت آینده‌سازان این مملکت دارند، کمی کارشناسانه‌تر به این موضوع می‌نگریستند و ساخت برنامه‌های عروسکی و دیگر برنامه‌های کودکان را جدی‌تر می‌گرفتند.

به سراغ عادل بزدوده نویسنده، کارگردان، عروسک‌ساز و بازیگر تئاتر عروسکی محمداعلمی عروسک‌ساز تلویزیونی، فریبا جدیکار، عروسگردان و دکتر نغمه ثمینی نمایشنامه نویس و نویسنده برنامه‌های تلویزیونی برای کودکان رفتیم تا نظر آنها را نیز در این‌باره بدانیم.

دکتر نغمه‌ثمینی که چندی پیش به صورت جدی نویسندگی برای کودکان را تجربه کرده، می‌گوید:«گرچه مدتی است که تماشاگر و پیگیر کارهای کودکان در تلویزیون نیستم، اما بنا به تجربه‌ سال‌هایی که می‌نوشتم، می‌توانم بگویم که ساخت عروسک در تلویزیون نیاز به بحث کارشناسی و روان‌شناسانه دارد.

اینکه سازنده بداند عروسک را برای چه سنی می‌سازد، یعنی مخاطب این عروسک در چه موقعیتی به لحاظ فهم و درک است. همانطور که برای نوشتن کار برای کودک نیازمند گروه نویسندگان و البته یک روانشناس کودک در کنار این گروه هستیم. برای ساخت عروسک برای کودک این نیاز دوچندان احساس می‌شود.

روانشناسی که همه جوانب را برای ظاهر کار در نظر بگیرد، عناصری چون رنگ، صحنه و...»
اما عادل بزوده که عروسک مخمل معروف از ساخته‌های اوست،  از بینندگان جدی و پروپاقرص برنامه‌های عروسکی است.

 او می‌گوید:« بدون شک همه برنامه‌های عروسکی را تماشا می‌کنم و البته بسیار ناراحت می‌شوم وقتی این هم اشکالات فنی، تکنیکی و هنری پشت سرهم در یک برنامه می‌بینم‌متأسفانه امروزه کار برای کودک، بسیار سهل و آسان گرفته می‌شود و این وظیفه سخت و  خطیر با سهل‌انگاری روزهای نامیمونی را پشت سر می‌گذارد‌ که به نظرم آسیب بسیار بزرگی است که به این نسل کودک وارد می‌شود.

به نظر عادل بزدوده بچه‌ها از کارهای عروسکی گریزان شده‌اند. آنها این روزها با عروسک‌های بی‌روح، غیرملموس و گاهی فشن در تلویزیون روبه‌رو می‌شوند. عروسک‌هایی که البته در کشورهای دیگر ساخته می‌شوند و هزینه‌های هنگفتی هم بابت‌ آنها پرداخته می‌شود.

دکتر نغمه ثمینی از نوع ارتباطی که بین عروسک و کودک برقرار می‌شود، می‌گوید:«همه به یاد داریم. عروسک بسیار ساده، بی‌تکلف و دلنشینی چون کلاه‌قرمزی که دارای امکانات ویژه‌ای نبود،‌ نه شاخک‌هایی داشت که بدرخشند و نوری از خود تولید کنند، نه شکم خارق‌العاده‌ای که درونش مونیتور باشد و نه چشم‌هایی که دائما باز و بسته شوند، اما این عروسک آنقدر ساده به دل بیننده نشست و ساعات و لحظه‌های شادی را برای کودکان به وجود آورد که هنوز هم به سادگی نام کلاه قرمزی بر زبان‌ها جاری می‌شود. کلاه قرمزی عروسکی سازگار با بچه‌ها بود.

عروسکی که اجزای سازنده شخصیت آن با دیدی کارشناسانه گردهم آمده بودند. صدای مناسب، رنگ‌های مناسب و حتی عروس‌گردانی ویژه‌ای که داشت او را منحصر به فرد کرده بود، اما محمد اعلمی عروسک‌ساز پرکار این روزهای تلویزیون هم  نظراتی دارد. جالب است بدانید که ساخت عروسک‌های سنجد، چرا، چیه، چطور، مادر بزرگ و دادا و دیدیبود (دیدی‌بود) کار این عروسک‌ساز 38 ساله است.

محمد اعلمی می‌گوید: «کلاه‌قرمزی، خانه مادربزرگه، آسمون، ریسمون برنامه‌هایی بودند که در کار عروسک‌سازی و برنامه های عروسکی نقطه عطفی را در تلویزیون به‌وجود آوردند. اما متأسفانه‌ زمانی از این شکوفایی نگذشت و خیلی زود این دوره تمام شد.

 ما در زمینه انتخاب و نوع عروسک کارشناس کودک در اختیار نداریم یا حداقل پیشکسوتی که کودک‌شناس باشد و کارکشته این کار، کسی که در کنار گروه سازنده  یا عروسک‌ساز قرار گیرد و نظرات مثبت و منفی خود را اارئه کند. ممکن است گاهی عروسکساز از کار خود راضی باشد اما کودک نه و دلیلی هم ندارد که اینها هم سلیقه باشند، پس وجود یک کارشناس و روانشناس در گروه‌های تولید کار برای کودک بسیار ضروری  است.»
محمداعلمی از آن دسته عرسک‌سازانی است که شخصیت‌های شبیه یا چهره‌های شبیه بسیاری در عروسکسازی به کودکان ارائه کرده است.

مثل، چرا، چطور، چیه، دادا، و... که به نظر بینندگان همگی شبیه به هم هستند و این موضوع سبب شده تا کودک امروز چهره چرا یا چیه را به خوبی به یاد نیاورد. او دراین‌باره می‌گوید: «اکثر موارد ما سفارش‌گیرنده  هستیم، مثل گرافیست‌ها که باید نظر سفارش‌دهنده را جلب کنند و سفارش دهنده تلویزیون است. اما در هر صورت طرح اولیه از ذهن ما سرچشمه می‌گیرد و اتود نهایی را نیز عروسکساز می‌زند.

 ساخت عروسک چرا، هم به عهده من بود. عروسکی که ایراد دار بود اما صادقانه طراحی شده بود و دخالت و نظر کسی را روی آن اعمال نکردم ضمن اینکه در ساخت آن محدود هم نبودم.

محمد اعلمی، عروسک‌های درون و برون، زی‌زی‌گولو، آفتاب و مهتاب یعنی عروسک‌های اواخر دهه  60 را عروسک‌های جذابی می‌داند اما معتقد است که با توجه به پیشرفت تکنولوژی با اختصاص دادن بودجه بیشتر می‌توان عروسک‌های بهتری ساخت و به آنها جان بخشید. دکتر نغمه ثمینی در ادامه اظهار تأسف می‌کند از اینکه دیگر عروسک‌سازهای حرفه‌ای و خلاق مثل آن روزها فعال نیستندو امروزه آن اتفاق و خلاقیت ویژه‌ای که در جذب کودکان در کار عروسکی باید بیافتد نمی‌افتد.

 او می‌گوید: «بهتر و شایسته است که برای ساخت یک اثر برای کودکان حداقل از چند کودک نظرخواهی شود و برآورد کنند و ببینند که آیا کودکان حتی به تعداد بسیار کم توانسته‌اند با این عروسک ارتباط برقرار کنند یا خیر و اینکه از نظر عروسک‌سازهای موفق قدیمی هم استفاده کنند.»

فریبا جدیکار عروسک‌گردان فعال آن سال‌ها در تأیید حرف‌های دکتر ثمینی می‌گوید: «روز به روز نسل ما کم‌کارتر می‌شوند و این  فرصت  را به نیروی جوان می‌دهند، نیروی جوانی که متأسفانه نتوانسته بالاتر از ما باشد و بهتر از هم‌دوره‌ای‌های من عمل کند. نسلی که تئاتر عروسکی آخرین رشته قبولی آنها در کنکور بوده است.

 آنها به عنوان یک هنر به این رشته نگاه نمی‌کنند. گرچه امکانات آنها برای دسترسی به آخرین دستاوردهای دنیا در این زمینه بسیار زیاد است چیزهایی که در دسترس ما نبوده است  فیلم، اینترنت و... به نظر می‌رسد این رشته تنها راهی برای گرفتن مدرک لیسانس بوده است.»

عروسک‌گردان نوک سیاه در مجموعه خونه مادربزرگه در ادامه می‌گوید: «امروزه در کار عروسک، نگاه در سطح پایین است. و تئاتر عروسکی در تلویزیون ساده گرفته می‌شود حتی مسئولان هم به این هنر به عنوان مقوله‌ای تخصصی نمی‌نگرند، متأسفانه به خاطر مسائل مالی و برآوردهای پائین برنامه را تصویب می‌کنند و طبعاً افراد حرفه‌ای هم به این کار رو نمی‌آورند و افراد تازه‌کار که البته دغدغه این کار را ندارند وارد این عرصه می‌شوند.»

جدیکار، نسل خودش را، نسلی خلاق و عاشق کار برای کودکان می‌داند و معتقد است که این نسل تکرار نخواهد شد.

عادل بزدوده می‌گوید: «20 سال بعد معلوم می‌شود که ما چه نسلی را به‌خاطر عدم صرف هزینه درست و به‌موقع از دست داده‌ایم و  این هشدار است. متأسفانه مدیران شبکه‌های تلویزیونی دنبال کسانی هستند که کار ارزان به آنها تحویل دهند. بنابراین نباید انتظار داشت که تولید سریالی چون «خونه مادربزرگه» دوباره تکرار شود.

 سریالی عروسکی که هر کدام از شخصیت‌های آن را یک هنرمند صحبت و یا عروسک‌گردانی می‌کرد.» به نظر می‌رسد امروزه علی‌رغم داشتن چنین استادانی در کشورمان، متأسفانه از کشورهای دیگر با پرداخت چندین میلیون تومان هزینه می‌خواهیم که برای ما عروسکی بسازند که در شأن کودکان ایرانی نباشد و نتواند با کودکان ما ارتباط لازم را برقرار کند و حتی گاهی کودکان را از هر چه عروسک بیزار کند.

عروسک‌هایی با صورت‌های نه‌چندان زیبا و جذاب که هیچ یک از معیارهای همخوان با فرهنگ ایرانی را ندارند. دکتر نغمه ثمینی در این راستا از تولید عروسک سارا و دارا می‌گوید: آن اتفاق نیک و خوشایندی که برای عروسک‌های ملی می‌بایست می‌افتاد نیفتاد. عروسک‌های دارا و سارا، عروسک‌های ساخت چینی هستند که همه ما را یاد عروسک‌های چینی با همان هویت می‌اندازند و طبیعتاً بچه‌ها آنها را دوست ندارند، عروسک‌هایی با قیمت گران، وزن سنگین و البته بدون جذابیت.

شاید بهتر بود برای ساخت عروسک‌های ملی از طراحان خلاق ایرانی استفاده می‌کردیم و پیش از مرحله تولید آن را با کودکان در میان می‌گذاشتیم. با کودکان ایرانی در طبقات و نقاط مختلف ایران روستاها و شهرها.

همان‌طور که می‌دانید این عروسک‌ها دربرنامه تلویزیونی هم راه پیدا کردند و باز هم به دست کارخانه‌های خارجی و طراحان خارجی ساخته شد. متأسفانه سازندگان برنامه‌های تلویزیونی از اینکه عروسک‌های ملی را کارخانه هری‌پاتر برای تولید برنامه‌شان ساخته است  بسیار خشنود هستند و احساس رضایت می‌کنند.

دکتر نغمه ثمینی در آخر می‌گوید: «امیدوارم زمانی برسد که کار برای کودک جدی گرفته شود.

کد خبر 31664

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز