کار این فرشته کمک کردن به آدمها در لحظه مرگ است. این آشنایی ماجراهایی به وجود میآورد. رامبد جوان، شاهرخ فروتنیان، مرتضی احمدی، طناز طباطبایی و نیکی کریمی بازیگران فیلم هستند.
موتمن قبل از این فیلمهای «شبهای روشن» و «باج خور» را کارگردانی کرده است. جعبه موسیقی در هر دو بخش مسابقه سینمای ایران و بینالملل جشنواره همدان حضور دارد و موتمن در گفت و گوی زیر درباره آن صحبت می کند.
- اولین سؤالی که مطرح میشود این است که با توجه به قصه فیلم، آیا با فیلمی واقعگرا روبهرو هستیم؟
خیر. قصه فیلم بین فضای واقعی و فضای فانتزی در حرکت است.
-
خلق چنین فضایی راحت بود؟
اصلاً. وقتی فیلمنامه را خواندم، احساس کردم کار ساخت آن خیلی سخت است. وظیفه اصلیام به وجود آوردن یک توازن منطقی بین دو فضای واقعی و فانتزی بود. این کار برایم شبیه راه رفتن روی یک خط باریک بود. چطور باید بین واقعیت و توهم ارتباط برقرار میکردم؟ ساخت این فیلم روش خاص خودش را میطلبید.
- با توجه به قصه فیلم، چکار کردید که برای تماشاچی نوجوان هم موضوع آن قابل درک باشد؟
خب، خط اصلی قصه در باره مرگ است. تصویری که فرهنگ غرب از این مقوله میدهد، تصویری خشن است. اما در فرهنگ ما این مسئله آرام، نرم و مهربان به تصویر کشیده میشود. من هم سعی کردم قصه را به صورتی تعریف کنم که نوجوانها هم با آن ارتباط خوبی برقرار کنند و مناسب آنها باشد. بچهها معمولاً از سیزده سالگی به بعد به مسائلی توجه میکنند که مرگ هم از جمله آنهاست. ذهن آنها تا قبل از این توجهی به این مسئله ندارد، اما از آن به بعد در باره آن هم فکر میکنند. فکر کردم وقتش رسیده که در یک فیلم سینمایی در این باره با آنها صحبت کنیم. هنگام ساخت فیلم به این نکته توجه داشتم که قصه باید طوری باشد که آنها را جذب کند.
کریمی در جعبه موسیقی- عکس ها از مسعود اشتری
- برای این کار از چه شیوه هایی استفاده کردید؟
جعبه موسیقی از هر نوع پیشینهگویی پرهیز میکند و قصهای صریح و مستقیم دارد. احساس کردم این نوع تعریف قصه، برای نوجوانان جذاب خواهد بود و بهترین راه برای جذب مخاطب همین شیوه است.
- کار با بازیگران کودک فیلم چگونه بود؟
این اولین بار بود که در فیلمی با بازیگران کودک کار میکردم، یعنی یک دختر هفتساله و دو پسر ده و یازده ساله. در زندگی واقعیام خیلی سخت با بچهها ارتباط برقرار میکنم. برای کار با بچهها از رامبد جوان کمک گرفتم. او کار بازیگردانی را هم به عهده گرفت و کمک خیلی زیادی به من کرد. نوع بازیهایی را که برای فیلم میخواستم، برایش توضیح میدادم و او آنها را با بچهها کار میکرد. او خیلی خوب حرفها و خواستهای مرا به آنها منتقل میکرد. در بسیاری از فیلمها، بچهها را در مقابل دوربین رها میکنند، تا هر کاری که دوست دارند انجام دهند و آنها یا شیرینکاری میکنند، یا کمی عبوس و جدی میشوند. اما من برای فیلم از آنها انتظار بازیهایی کاملاً دراماتیک داشتم و نسبت به ریزه کاری های مربوط به بازی و نقش حساس بودم.