این فیلمها عبارتند از: «هورتون»، «فیلم زنبور»، «گارفیلد در دنیای واقعی»، «آلوین و موش خرماها»، «لوک خوششانس به غرب میرود» و «فیلم سینمایی سیمپسنها». در گفتوگویی اینترنتی، جیمکری که در «هورتون» به جای شخصیت اصلی فیلم- یعنی یک فیل مهربان- صحبت کرده، تجربه ها و خاطره های خودش را با نوجوانان تقسیم میکند.
- صحبت کردن به جای یک فیل کارتونی چهطور بود؟
عالی. خیلی لذت بردم. میدانید، صحبت کردن به جای یک شخصیت انیمیشنی همیشه جذاب و لذتبخش است. آدم وارد یک دنیای تازه میشود و با چیزهایی روبهرو میشود که تا قبل از این هیچ یک از آنها را تجربه نکرده است.
- درست مثل هورتون، فیل قصه، که وارد یک دنیای تازه میشود؟
بله. من و هورتون با هم دنیایی را تجربه کردیم که برای هر دوی ما تازه بود. هورتون، فیل مهربانی است که کسی حرفش را در باره موجودهای ریز باور نمیکند. او باید حرف خودش را به بقیه حیوانات ثابت کند، ولی این کار خیلی راحتی نیست. او باید مسائل و مشکلات زیادی را از سر بگذراند تا به هدف خود برسد.
- فیلم پیام خیلی خوبی برای بچهها دارد.
و این پیام را خیلی زیبا به تماشاچی ارائه میدهد. هورتون برای خودش شعاری دارد و میگوید وقتی کسی تقاضای کمک میکند باید به او کمک کرد. این مسئله برایش دردسر زیادی به وجود میآورد، ولی تمام کارهایی که انجام میدهد به دردسرهایش میارزد. موجودهایی که هورتون به آنها کمک میکند، حیوانات بسیار ریزی هستند که روی یک گیاه کوچک زندگی میکنند. نمیتوان آنها را دید، ولی میتوان به آنها کمک کرد.
- فیلمهای انیمیشن را در دوران کودکی و نوجوانی دوست داشتید؟
بله و هنوز هم آنها را دوست دارم. این فیلمها هنوز هم مرا به هیجان میآورند و احساس میکنم یک کودک یا نوجوان هستم. پویا نمایی، سینمایی نیست که آدم به این راحتی از آن سیر شود و دیگر نخواهد به تماشایش بنشیند.
- کار در استودیوی ضبط صدا چگونه بود؟
من بودم و هورتون و میکروفن و یک دنیا کار! باید تمام حالت ها، حرکت ها و احساس های هورتون را با صدایم به نمایش میگذاشتم، کار آسانی نبود، ولی میدانستم که باید از عهدهاش برآیم. مهمترین نکته، بازی با صدا و لحنهای مختلف آن بود. به عنوان یک بازیگر، چیزهای زیادی در این مدت یاد گرفتم. من بازیگری هستم که همیشه صورتم نقش مهمی در ارائه بازیهایم داشته است و با تغییر شکل دادن حالت چهرهام، احساس های مختلف را در فیلمها به نمایش میگذاشتم.
اما کار در «هورتون» به گونهای بود که به من هیچ اجازهای برای استفاده از این وسیله نمیداد. برعکس، صورتم تنها چیزی بود که این انیمیشن به آن احتیاج نداشت. یاد گرفتم که چگونه با صدایم حالت هاو احساسات مختلف را بیان کنم. حالا دیگر میتوانم به راحتی در برنامههای رادیویی برنامه اجرا کنم!