فلسطین به دلیل شرایط خاصی که دارد، صاحب یک سینمای پرکار نیست و تعداد فیلمهای بلندی که در سال تولید میکند بسیار اندک است. همین فیلمها هم با کمک هنرمندان و سرمایههای خارجی ساخته میشود. آوارگی مردم فلسطین و بیخانمان بودن آنها، دلیل اصلی تولید کم فیلمهای سینمایی در این سرزمین است. تمام فیلمهای کوتاه و بلندی که هنرمندان فلسطینی میسازند، در باره مبارزه مردم فلسطین و زندگی آنها در شرایط اشغال است. فیلمهایی که در بخش چشمانداز سینمای فلسطین نمایش داده میشوند، اینها هستند:
صبحبخیر قلقیلیا (دیمه ابوغوش)
«قلقیلیا» منطقهای قدیمی است که زمانی بسیار زیبا بود. این منطقه روزگاری دهکدهای سرسبز با درختهای پرتقال بود. اما زمانی که صهیونیستها آن دیوار بزرگ را ساختند، همه چیز تغییر کرد. قلقیلیا، حالا دیگر آن دهکدهای نیست که مردم منطقه میشناختند. مردم روستا مجبور شدند زمینهایشان را به صهیونیستها بدهند. اما بچههای فلسطینی، سرزمین خود و قلقیلیا را به همان شکلی میخواهند که در گذشتهها بوده است.
سرخ ، میت و مدیترانه
سرخ، میت و مدیترانه (اکرم الشقر)
تمام بچههای فلسطینی از دوران قدیم تا به امروز، دریایی را دوست داشته و دارند که شاید چیز زیادی در بارهاش نمیدانند. یک دختر فلسطینی نقشهای از کشورش طراحی میکند که این دریا در کنار آن قرار دارد، ولی او نمیتواند خودش را به این محل برساند و از آن بازدید کند.
در فاصله پرتاب یک سنگ (لینه هالورسن)
قصه این فیلم حکایت نوجوانانی از اردوگاه مهاجران «دشیش» در نزدیکی بیتاللحم است. آنها در شرایطی بزرگ میشوند که اشغالگران همه جا هستند. سه نوجوان به نامهای خالد، ابراهیم و رامی شخصیتهای اصلی قصه هستند. آنها رؤیاها و آرزوهایشان را با هم تقسیم میکنند. این سه نگاهی غیرمعمول به زندگی در سرزمینهای اشغالی دارند. فیلم، زندگی تحت اشغال را از نگاه آنها نمایش میدهد.(گفت و گو با هالورسن را در صفحه 14 بخوانید.)
تابستان 85 (روان الفقیه)
هیچ چیز از خانهها نمانده است؛ حتی درخت داخل حیاط هم دو نیمه شده است. تابستان سال 1985 است. این فیلم تجربی تلاش دارد خاطره خوش زندگی گذشته و دوران کودکی شخصیت اصلی قصه را به تصویر بکشد. خاطرههای او از حضور در منزل مادربزرگ. اولین انتفاضه فلسطینیها شروع میشود و بچهها به درک جدیدی از مسائل سیاسی
میرسند.
تابستان 85
نخستین تصویر (اکرم الشقر)
«نور»، کودک فلسطینی، در یکی از زندانهای اسرائیلی به دنیا آمده است. مادرش «مانل غانم»، که یک مبارز سیاسی است، محکوم به زندان شده و باید چند سالی را در زندان بگذراند. او در اردوگاه آوارگان «تولکارم» علیه صهیونیستها فعالیت کرده و حالا همراه فرزند کوچکش زندگی تازهای را در فضای تنگ و کوچک زندان تجربه میکند.
دروازه ما باز است، گهگاه (لیانه بدر)
این مستند، لیانه بدر را در یک پست بازرسی و دیوار بلندی نشان میدهد که دور منطقه اشغال شده فلسطین کشیده شده است. کنترل دیوارها، دروازهها و حتی راهها خیلی سخت است. همه چیز رنگ و بوی سیاست میدهد و خانوادههای فلسطینی با موانع زیادی روبهرو هستند. قصه فیلم زندگی عادی و روزمره مردم فلسطین را با جزئیات مربوط به آن به نمایش میگذارد و دانشآموزان کودک و نوجوان بخش مهمی از این قصه را تشکیل میدهند. بچهها در شرایطی راه خانه تا مدرسه را طی میکنند که سربازهای اسرائیلی در همه جا حضور دارند. آنها هستند که تصمیم میگیرند چه زمانی در دروازهها را باز کنند و به بچهها اجازه ورود و خروج بدهند.