سه‌شنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ - ۰۴:۵۵
۰ نفر

ابراهیم فروزش: دوچرخه طی دوهفته گذشته به مناسبت برپایی جشنواره فیلم کودک و نوجوان همدان ، صفحه هایی را به این رویداد بزرگ هنری اختصاص داد. در این شماره با برندگان اصلی دو بخش مسابقه سینمای ایران و بین الملل گفت و گوهایی صورت گرفته که پرونده این جشنواره را می بندد.

   از یک نظر می‌توان گفت جشنواره امسال، جشنواره ابراهیم فروزش بود. او با دو فیلم «زمانی برای دوست داشتن» و «هامون و دریا» مهمان همدانی‌ها و بیست و دومین جشنواره کودک و نوجوان بود. در مراسم پایانی هم دو فیلم جایزه های زیادی دریافت کردند. زمانی برای دوست داشتن و «هامون و دریا»، یازده جایزه مختلف را از آن خود کردند که پروانه زرین بخش بین‌المللی و جایزه هیأت داوران کودک و نوجوان را فیلم اول و علی شادمان، بازیگر نقش نوجوان فیلم در هر دو بخش جایزه بهترین بازیگر کودک و نوجوان را گرفت. او توانست خیلی خوب نقش یک شخصیت را که دارای معلولیت جسمی است و لکنت زبان دارد ، به خوبی بازی کند. هامون و دریا هم جایزه بهترین کارگردان و فیلم‌نامه بخش مسابقه سینمای ایران را گرفت. فروزش یادداشتی برای خوانندگان دوچرخه نوشته است که با هم می‌خوانیم.

   بچه‌ها وقتی برای تماشای فیلمی راهی سالن سینما می‌شوند، نمی‌دانند که این فیلم در چه شرایطی ساخته شده است. آنها فیلم‌ها را می‌بینند، یا از آنها خوششان می‌آید و یا آنها را نمی‌پسندند. شاید هیچ‌وقت هم از خودشان نپرسند که این فیلم چگونه ساخته شده است و عوامل تولید آن در چه شرایطی کارشان را انجام داده‌اند.

من بارها گفته‌ام «فیلم را باید ساخت»، خیلی‌ها می‌گویند خب، طبیعی است که فیلم را باید ساخت. اما منظور من این است که تمام اجرای فیلم باید کامل باشد و همه چیز آن درست باشد. برای ساختن یک فیلم، گروهی آدم دور هم جمع می‌شوند و برای فیلم‌برداری فضاها و مکان‌هایی را در نظر می‌گیرند. ما هم برای فیلم زمانی برای دوست داشتن، از آپارتمانی که در داخل یک مجموعه قرار داشت استفاده کردیم. مسائل جنبی و حاشیه‌ای در کار ما همیشه تأثیرگذار بوده است.

طبیعی است که صحنة فیلم‌برداری شلوغی خاص خودش را دارد. ما  جلوی دوربین یکی دو تا بازیگر داریم، ولی در پشت آن تا دلتان بخواهد آدم‌های مختلفی حضور دارند که باید با کمک یکدیگر کاری‌کنند که بازیگران در جلوی دوربین، نقش خود را بهتر بازی کنند. ما همه تلاش خودمان را می‌کردیم که حضور ما- و سروصدایمان- مزاحمتی برای همسایه‌ها ایجاد نکند. آنها چند روز اول تحمل کردند، ولی با گذشت چند هفته دیگر حوصله آنها سر رفت. اعتراض آنها شروع شد و کار کم‌کم به جدل و درگیری رسید.

 درگیری با همسایه‌ها تأثیر زیادی برکلیت فیلم گذاشت. با وجود تمام تلاشی که داشتیم تا فیلم در یک فضای آرام فیلم‌برداری شود، ولی آن چند همسایه‌ نمی‌گذاشتند. خب، بخش اعظم فیلم در داخل اتفاق می‌افتاد و ما باید کارمان را انجام می‌دادیم.

صحنه ای از فیلم « زمانی برای دوست داشتن»، عکس ها از رضا عباسی

   طوری شده بود که ما آرام و بی‌سروصدا سرصحنه می‌رفتیم، ولی باز آنها متوجه می‌شدند!

   یکی از همسایه‌ها، هر بار که ما را می‌دید، می‌گفت: «بازم اومدید؟» و ما بیشتر از هر وقت دیگر روی نوک پا راه می‌رفتیم. در کار ما همیشه خیلی چیزها فدای چیزهای دیگر می‌شوند تا کار فیلم‌برداری زودتر تمام شود و ما از دردسرهایمان خلاص شویم. مشکلی که به وجود آمده بود، عوامل صحنه و بازیگران فیلم را اذیت کرد. ولی برمی‌گردم به همان چیزی که اول مطلب گفتم. وقتی بخواهیم کاری را انجام دهیم، می‌شود و یک فیلم را باید ، تحت هر شرایط و موقعیتی ساخت. این خاطره تلخ برایم ماند، ولی هر وقت به یاد محبت‌ها، رفاقت‌ها و با هم بودن‌هایمان سر صحنه فیلم‌برداری می‌افتم، آرام می‌گیرم. رنج زمستان سرد زیر بیست درجه سال قبل، زمانی که فیلم را همراه بچه‌ها در جشنواره همدان دیدم، تبدیل به یک خوشی جانانه شد.

کد خبر 56581

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز