اگر به دنبال رد و نشان جهان‌پهلوان محبوب ایرانیان در کوچه‌ها و محله‌های جنوب تهران بگردیم

همشهری آنلاین _ رابعه تیموری:  به نام و نشان‌های جغرافیایی بسیاری می‌رسیم؛ محله تختی در منطقه ۱۶ که به نام جهان‌پهلوان نامگذاری شده، زورخانه قدیمی هژبر که محل دیدار تاریخی مردم جنوب تهران با پهلوان است، آرامستان ابن‌بابویه در شهرری که آرامگاه پهلوان را در خود جای داده و...  اما بیش از این نشانه‌ها آنچه جهان‌پهلوان تختی را به مردم جنوب تهران گره می‌زند، مرام و مسلک پهلوانی اوست که هنوز هم از مسلک و مرام‌های پرطرفدار این بخش از شهر است. در گزارش زیر این پیوندهای مکانی و هویتی جهان‌پهلوان «غلامرضا تختی» با اهالی جنوب تهران نقل شده است.  

در نقشه امروزی تهران محله خانی‌آباد، که محل تولد پهلوان غلامرضا تختی به شمار می‌آید، در بخش انتهایی ضلع جنوب غربی منطقه ۱۲ واقع شده، اما در منابع مختلف مانند ویکی‌پدیا که زندگینامه و سرنوشت مرحوم تختی روایت شده، زادگاه او را محله‌ای در جنوب تهران دانسته‌اند. دلیل این موضوع در محدوده شهری تهران قدیم نهفته است که بسیاری از محله‌های جنوبی تهران امروزی روستا و بیابان بود و محله‌هایی مانند خانی‌آباد که در محدوده دروازه جنوبی خانی‌آباد شکل گرفته بود جزء جنوب تهران قدیم به شمار می‌آمد. از سوی دیگر شباهت سبک و شیوه زندگی خانواده پدری آقاتختی به جنوب شهری‌های امروزی در سند خوردن نامش به جنوب شهر بی‌تأثیر نبوده است. دلایل جنوب شهری نامیدن پهلوان اهمیتی ندارد، ولی سایه انداختن این اتفاق بر ورزش جنوب شهر و سرلوحه قرار دادن اصول فرهنگ پهلوانی توسط ورزشکاران رشته‌های مختلف و به‌ویژه کشتی‌گیران و باستانی‌کاران جنوب شهر را نمی‌توان نادیده گرفت.

  • روزهای تلخ زندگی پهلوان

حکایت زندگی پهلوان غلامرضا تختی بسیار فراتر از یک عمر ۳۷ ساله است. رجب‌خان غیر از غلامرضا، ۲ پسر و ۲ دختر دیگر داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. حاج قلی، پدربزرگ غلامرضا، فروشنده خواروبار و بنشن بود. رجب‌خان با پولی که از فروش ارثیه پدری‌اش به دست آورد در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خرید و یک یخچال طبیعی ساخت و از همین راه مخارج زندگی خانواده پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد.

زمین‌های یخچال ارباب‌رجب در مسیر ساخت راه‌آهن بود و حکومت رضاشاه برای ساخت راه‌آهن زمین‌های ارباب رجب را مصادره کرد. این ماجرا باعث شد خانواده مرحوم تختی یخچال طبیعی‌شان را هم با قیمت اندکی بفروشند و پس از گرو گذاشتن منزل شخصی خود با سختی و آوارگی روزگار بگذرانند. پدر پهلوان بر اثر این اتفاقات در اواخر عمر دچار بیماری روحی شد و پس از مرگ او پسر دل‌نازک و مهربانش دیگر دل و دماغ درس خواندن نداشت. غلامرضا در کلاس نهم ترک تحصیل کرد و در آغاز جوانی برای تأمین مخارج زندگی‌اش به مشاغل سخت زیادی روی آورد که یکی از آنها نجاری و کارگری در مستغلات شرکت نفت مسجد سلیمان بود. او با همان قطاری که باعث ورشکستگی پدرش شده بود، به خوزستان می‌رفت تا در ازای کار در شرکت نفت روزانه ۷_۸ تومان دستمزد بگیرد.

  • پهلوان متواضع و خندان و اخلاق‌مدار

زندگی ورزشی مرحوم تختی با ورزش باستانی شروع شد که آغاز درخشانی نبود، حتی دنیای کشتی هم اوایل با او سر ناسازگاری داشت و بارها روی تشک کشتی طعم شکست را چشید، اما این شکست‌ها مقدمه پیروزی‌های ورزشی بزرگی شد که تا چند دهه ادامه داشت. عضویت مرحوم تختی در سال ۱۳۳۰ در تیم‌ملی کشتی نقطه شروع افتخارآفرینی بی‌مانند او در عرصه‌های جهانی این رشته بود، ولی آنچه جهان‌پهلوان را به اسطوره پهلوانی تبدیل کرد، خلق و خوی متواضعانه‌ای بود که به دل توده مردم می‌نشست.

پهلوان «سمیرا کاظمی‌فرد» که به دلیل سال‌ها ارادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطره غلامرضا تختی نشان درجه ۳ پهلوانی را دریافت کرده، درباره او می‌گوید: «قهرمان المپیک در مقابل مردم کوچه و خیابان همیشه پیش‌سلام بود. پیش از آنها سلام می‌کرد و اگر در جمعی موسپیدی حضور داشت احترام او را نگه می‌داشت.» کاظمی‌فرد از کودکی درباره غلامرضای محبوب جنوب شهری‌ها تحقیق کرده و تنها بانوی پهلوان ایرانی است که در زورخانه‌ها حق صلوات دارد. او می‌گوید: «برادرزاده آقاتختی تعریف می‌کند وقتی عمویم در خانه بود، هیچ‌وقت صدای خنده ما قطع نمی‌شد. او اهل نماز بود و به مشروبات الکلی لب نمی‌زد.»

  • رقیبانی که رفیق شدند

یکی از هنرهای بزرگ آقاتختی تبدیل کردن رقبا به رفیق بوده است. مرحوم «خیرالله امیری» از کشتی‌گیران قدیمی شهرری و رفیق و رقیب چندین ساله پهلوان تعریف می‌کرد: «یک بار در مجلسی که چند نفر نشسته بودند به تختی گفتم، «خیلی تمرین کرده‌ و زحمت زیادی کشیده‌ام، می‌خواهم با تو کشتی بگیرم تا نتیجه تمریناتم را بگیرم». تختی گفت، «آقاامیری! حرف کشتی را نزن، کشتی فقط روی تشک است و یا تو پیروز می‌شوی یا من، از الآن به بعد بیا با هم رفیق باشیم». من هم گفتم «چشم»، به هم دست دادیم و روی هم را بوسیدیم، از آن به بعد شدیم رفیق. تختی واقعاً رفیقی خوب و مثل برادرم بود.

  • تختی، اسطوره‌ای بی‌مثال

«محمدرضا طالقانی» که از پهلوانان هم‌دوره و هم‌محله‌ای آقاتختی بوده است، می‌گوید: «مرام آقاتختی باعث ماندگاری او شد. مرامش عملی کردن حرف‌هایش بود. همیشه کنار مردم بود و به همه احترام می‌گذاشت. هرکسی هرکاری داشت به او مراجعه می‌کرد و کارش راه می‌افتاد. آقاتختی قاطی مردم بود. با آنها همسفره می‌شد و به سفره آنها کمک می‌کرد. او اسطوره‌ای است که بعد از گذشت ۵۳ سال از فوتش هنوز دنبال این هستیم تا بفهمیم راز این همه محبوبیت چیست. من شاهد بودم چه پول‌هایی که لای همان دستمال ابریشمی معروفش می‌گذاشت و پنهان از چشم دیگران آن را به نیازمندان می‌داد.

آن سال‌ها اگر عکسی از آقاتختی منتشر می‌شد که او را در حال نماز خواندن نشان می‌داد، جوانان از او الگو می‌گرفتند و نماز می‌خواندند چون باور داشتند او ادا در نمی‌آورد و برای خوشایند دیگران نیست که قنوتش این‌ همه اصیل و باوقار است.» جمله معروف آقاتختی در جریان کشکول‌گردانی و جمع کردن کمک برای زلزله‌زدگان بویین‌زهرا به خوبی نشان می‌دهد که پهلوان خصلت‌های مردم جنوب شهر را خوب می‌شناسد. وقتی تختی و دوستانش برای مسیر کشکول‌گردانی تصمیم می‌گرفتند، او می‌گوید: «مردم جنوب شهر خودبه‌خود به کمک می‌آیند. این مردم شمال شهر هستند که باید حرکت‌شان داد.» و خیابان ولی‌عصر(عج) فعلی را به‌عنوان نقطه شروع مسیر کشکول‌گردانی خود انتخاب می‌کند. غلامرضا تختی همه آن ویژگی‌هایی را که فردی را بزرگ و محترم می‌کند یک‌جا داشت و برای اهالی جنوب شهر افتخار بزرگی است که پهلوان تکرارنشدنی آنها جنوب شهری بود.

  • روزی که پهلوان‌تختی به باشگاه هژبر آمد

آن زمان محله کم‌جمعیت امامزاده حسن(ع) ورزشکاران کم و انگشت‌شماری داشت، اما با به صدا درآمدن زنگ سردم زورخانه هژبر در خیابان شهیدان صبوری فعلی، بسیاری از نوجوانان محله به ورزش باستانی روی آوردند و هر روز تعداد باستانی‌کاران نوجوان محله بیشتر می‌شد. آن زمان برگزاری مسابقه میان ورزشکاران تازه وارد زورخانه‌ها معمول نبود. جوایز مسابقات را هم پیشکسوتان نمی‌دادند و اگر مسابقه‌ای برگزار می‌شد از مسئولان ورزشی برای اهدای جوایز دعوت می‌کردند. مرحوم حاج «علی پناهی» ‌بانی زورخانه هژبر، میان ورزشکاران نوجوان مسابقه گذاشت و خلاف رسم معمول از پهلوان‌تختی خواست برای اهدای جوایز و تشویق باستانی‌کاران جوان به زورخانه بیاید.

تختی دعوت او را پذیرفت و همراه پهلوان‌ صحرایی، وفادار و سجادی به زورخانه آمد. اول آنجا میل زد و کباده کشید و ورزش کرد، بعد هم جوایز ورزشکاران جوان زورخانه را به آنها داد. آن روز مردم در خیابان امین‌الملک صف کشیده بودند تا پهلوان‌تختی را ببینند. بسیاری از آنها از محله‌ـ‌های دیگر آمده بودند و از سر کوچه شهید محمدزاده تا زورخانه، جمعیت آنقدر زیاد بود که به سختی کسی می‌توانست از لابه‌لای آنها عبور کند.

  • خانه ابدی پهلوان اول ایران

هنوز هم بسیاری از اهالی قدیمی شهر ری، ۱۷ دی سال ۱۳۴۶ را به خاطر دارند. روزی که پیکر بی‌جان محبوب‌ترین قهرمان ورزشی ایران بر روی دستان جمعیت میلیونی عزاداران تشییع و وارد آرامستان ابن‌بابویه شد تا در مقبره خانوادگی «شمشیری» ها آرام بگیرد. آن روز افراد زیادی مسیر مسجد فخر تا آرامستان ابن‌بابویه را که مسیر تشییع جنازه جهان‌پهلوان بود پیاده طی کردند تا با اشک‌های صمیمانه و پرغصه خود پهلوان همیشه خندان‌شان را بدرقه کنند. دلیل دفن جهان‌پهلوان در مقبره خانوادگی شمشیری‌ها رفاقت و ارتباط فکری او با مرحوم «حسن شمشیری» بود.

هواداران جهان‌پهلوان تصمیم داشتند مراسم هفتمین روز درگذشت او را هم با همین شکوه و عظمت برگزار کنند، اما مرموز و رازآلود بودن مرگ او باعث شده بود عده‌ای خبر خودکشی پهلوان را نپذیرند و رژیم طاغوت را عامل مرگ او بدانند. به همین دلیل مراسم هفتم مرحوم تختی که در ابن‌بابویه برگزار شد به همایش سیاسی علیه حکومت شاه تبدیل شد و با برخورد مأموران امنیتی رژیم خیلی زود خاتمه پیدا کرد. پس از آن هر سال در سالروز درگذشت جهان‌پهلوان آرامستان ابن‌بابویه میعادگاه عاشقان فرهنگ پهلوانی می‌شود که بر سر مزار جهان‌پهلوان جمع می‌شوند. در سال‌های اخیر اداره ورزش و جوانان شهرری میزبان این مراسم بوده است.

مقبره مرحوم تختی در گذشته به دلیل قرار گرفتن در مقبره خانوادگی شمشیری‌ها قبری ساده بود که مانند اغلب آرامگاه‌های خانوادگی آرامستان ابن‌بابویه در فضایی بسته و اتاق‌مانند نگهداری می‌شد، اما در دی سال ۱۳۹۴ شهرداری منطقه ۲۰ به بازسازی فضای پیرامونی مزار اقدام کرد و نوروز امسال سنگ مزار اسطوره کشتی کشور توسط فدراسیون کشتی کشور نوسازی شد.

برچسب‌ها