همشهری آنلاین_شهره کیانوش راد : اما همیشه و در هر دورهای باغداران و کشاورزان بیشتر از سایر مردم قدر آب را میدانستند. مرور تاریخ محلههای شمیران نشان میدهد که افرادی به نام «میراب» وظیفه نظارت بر تقسیم آب را برعهده داشتند. میرابها در همه محلهها خصوصیات کم و بیش مشترکی داشتند اما آنچه در حافظه تاریخی به جامانده بیانگر تفاوتهایی است که میان میرابهای شمیران و تهران وجود داشته.
اجرای عدالت شرط در تقسیم آب توسط میرابها بود که البته گاهی هم از آن چشمپوشی میشد. در این گزارش وظایف، اصطلاحات رایج و شباهت و تفاوتهای وظایف میرابهای شمیران و تهران را در گفتوگو با پژوهشگران محلی و تهرانشناسان بررسی کردهایم.
جاری شدن ۷ روددره در شمال شهر تهران از گذشته تاکنون شمیران را به یکی از مناطق سرسبز تبدیل کرده بود. محلههایی که امروز با برجها و ساختمانهای لوکس شناخته میشوند در روزگاری که خیلی هم از آن فاصله نگرفتهایم به داشتن مزارع کشاورزی و باغهای میوه معروف بودند.
زندگی اهالی شمیران در کنار روددرههای کن، فرحزاد، اوین، ولنجک، تجریش، کلکچال و دارآباد شکل گرفته بود. آب جاری این روددرهها به باغها و مزارع کشاورزی میرسید و ارزش بالایی نزد شمیرانیها داشت. «سید مهدی اعرابی» پژوهشگر محله میگوید: «اگرچه قناتهای بسیاری در محلههای شمیران وجود داشت اما حتی در ۱۵۰ سال پیش تأمین آب مورد نیاز مردم فقط از این قناتها ممکن نبود.
در چنین شرایطی طبیعی بود که برای تقسیم آب میان کشاورزان و باغداران افرادی منصوب شوند که مدیریت آب را برعهده داشته باشند. این افراد که عموماَ ویژگیهای مشترکی داشتند میراب نامیده میشدند. وظیفه میرابهایی که در شمیران شناخته میشدند با آنچه که بعدها در شهر تهران به وجود آمد که آب شاهی را در گاریها توزیع میکردند فرق میکرد.» به گفته اعرابی در تمام محلههای شمیران و بهخصوص جاهایی که آب و زمین کشاورزی بیشتری بود، میرابها حضور مؤثر و فعالی داشتند.
- میرابی شغل موروثی نبود
انتخاب میرابهای شمیران بر مبنای توانمندیها و اطلاعات و ویژگیهای فردی بود و شغلی موروثی به شمار نمیآمد. به گفته اعرابی میراب چند ویژگی مهم داشت که نخستین آن داشتن اطلاعات کامل درباره میزان ورود آب به قریه بود. به نحوی که حتی بعد از فوت مالک باغ یا زمینی زراعتی، میراب میدانست که سهم هر باغ و زمین از میزان آب چند ساعت در روز یا ماه است.
ویژگی دیگری که در همه میرابها مشاهده میشد توان بدنی آنهاست. اعرابی میگوید: «آنها وظیفه کنترل و نظارت بر تقسیم آب را برعهده داشتند. باید ساعتها کنار نهر قدم میزدند و در طول ۲۴ ساعت یک مسیر را چندین بار طی میکردند. عدالت بر تقسیم سهم آب و تعصب نسبت به نگهداری درختان از ویژگیهای میرابهای شمیران بود؛ ویژگی که خیلی هم خوشایند متخلفان نبود و گاهی منجر به درگیری هم میشد.»
- وهنگ و هراش آب
وقتی صحبت از تقسیم آب میشود به لغتها و اصطلاحاتی میرسیم که در اسناد قدیمی باغها و زمینهای زراعی دیده میشود و از کلمات رایج و مخصوص یک محله و منطقه بوده است؛ کلماتی که اگر با آنها ناآشنا باشید متن سند برایتان نامفهوم خواهد بود. اعرابی در توضیح برخی از این لغات میگوید: «خوره، اصطلاحی بوده که به ۲۴ ساعت آب اطلاق میشد.
یک خوره به معنی ۲۴ ساعت (یک شبانهروز) سهم آب بود که به یک زمین میرسید. وهنگ یکی دیگر از اصطلاحات رایج بود و به مقدار آبی گفته میشد که بعد از تمام شدن ساعت سهم آب یک منطقه، از محل انسداد آب به مجاری پایین دست جاری میشد. وقتی مسیر آب را میبستند چون سیستم سدسازی نبود، همیشه مقداری آب از اطراف و قسمت پایین آن جاری میشد. به این آب که از زیر بندگاههای اصلی به تدریج جاری میشد هراش آب میگفتند. آب کفو (به معنی آب کفدار)، چشمه کارا، هفت چشمه یا هفت طغیانی (هفت طاقانی) مهمترین منابع تأمینکننده آب رودخانه درکه به اوین بودند.»
- نوآوری در تقسیم آب
«ایران، سرزمینی خشک و هزاران سال است که با کمآبی و مشکل فراهمآوری آب مواجه بوده. بنابراین از هزارههای گذشته ایرانیان سعی کردهاند راهی برای غلبه بر این مشکل پیدا کنند.» «داریوش شهبازی» تهرانشناس با بیان این جملهها میافزاید: «بهترین کار این بود که بیندیشند و شیوههایی را برای تقسیم عادلانه و صحیح آب ابداع کنند تا همه بتوانند از نهر، قنات و چشمه و رودها به میزان مساوی و عادلانه آب مورد نیاز خود را تأمین کنند. یکی از ابزارهایی که ایرانیان از آن استفاده میکردند ساعت آبی است و «میراب» یا «امیر آب» شخصی بود که تقسیم آب را برعهده داشت.
در تهران قدیم و شمیرانات و نقاط دیگرکشور این لغت را بهصورت «اویار» هم به کار میبردند. اویار حسین، مش حسن اویار یا کربلایی حسن اویار و... اسامی است که از روزگار گدشته هنوز باقی مانده. این اسامی نشان میدهد کلمه اویار به جای میراب یا امیر آب به کار میرفت. آبیار هم کلمه دیگری بود برای مقسم آب، امیر آب و کسی که مدیریت تقسیم آب را برعهده داشته است. کیال هم همین معنا را میدهد و گاهی به کار میرفت. ابزاری که ایرانیها برای تقسیم آب در نظر گرفتهاند پنگان نام داشت.
در زمان حمله اسکندر همراهان او از ساعت آبی ایرانیها یاد کرده که نشان میدهد ایرانیان از هزارههای قبل ساعت آبی را ابداع کرده بودند و از آن برای تقسیم آب یا منافع و اهداف دیگر استفاده میکردند. این را فراموش نکنیم که نخبگان ایرانی با علم ریاضی آشنا بودند و شیوههایی را بر میگزیدند که بسیار پیچیده بود و از این روش در تقسیم عادلانه آب بین روستاییان وآبادیها استفاده میکردند. یکی از شیوههایی که بسیار رایج بود استفاده از پنگان بود. کاسهای که به آن فنجان یا پنگان میگفتند سوراخی زیرش داشت و مدرج بود. کاسه را درون تشت پر از آب میگذاشتند و کسی که مسئول بود کنارش مینشست و آب به مرور وارد کاسه مندرج میشد و سهم افراد مشخص میشد.
این شیوههای مرسوم در ایران بود. به این دلیل که در کشورهای دیگر مشکلات کمبود آب به این اندازه وجود نداشت. ضمن اینکه ایرانیها این سواد را هم پیدا کرده بودند که با ابداع ابزارهای مناسب بتوانند آب را بهطور مساوی بین افراد تقسیم کنند. سندی مربوط به دوره امیرکبیر وجود دارد که تقسیم آب رودخانه کرج به امضای صدراعظم رسیده و این نشاندهنده اهمیت تقسیم آب بود که بالاترین مقام کشور آن را امضا کرده است. طبق این سند از آب رودخانه کرج سهمی به تهران اختصاص داده شده و بقیه هم برای روستاها و شهرهایی که سر راه بود استفاده میشد.»
- تقسیمی که گاهی عادلانه نبود
تطمیع میرابها موضوع مهمی است که در دورههای گذشته وجود داشت. اگرچه اغلب آنها افراد مورد اعتماد محلهها بودند اما گاهی هم مواردی دیده میشد که میرابها خلاف رویه معمول عمل میکردند. شهبازی میگوید: «میرابها مورد احترام محل و مردم بودند. چون به نحوی همه مردم محتاج آنها بودند؛ شخصی که باید آب را شبها تقسیم میکرد و زمانی را هم برای آبیاری مزرعه و باغها اختصاص میداد. به یاد دارم که اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ میرابها شبانه آب را از طریق جوی محل وارد آبانبارهای خانهها میکردند و نظارت داشتند که چه میزان و چه وقت را باید برای هر خانه اختصاص دهند. البته افرادی هم بودند که توسط ثروتمندان تطمیع میشدند و همین موضوع زمینه دعوا و مشکلات را فراهم میکرد و حتی به درگیریهای محلهای هم منجر میشد.»
عموحسین دولابی قدیمی ترین میراب تجریش
تقسیم آب شاهی
راه اندازی سیستم لوله کشی آب در تهران
- آب انبارهای به جامانده در محلهها
آب انبارها محل ذخیره آب بهصورت اختصاصی در خانهها یا بهصورت عمومی در محلهها بود. آبانبارهای سیدحاجی، امین حضوری یا گِل چال، شیخ جعفر، ایرج پناه، مسجد پایین، مسجد حاج حیدر و مسجدجامع از آبانبارهای مهم اوین بودند. به گفته اعرابی، نشانههای آبانبار سید حاجی را هنوز میتوان در محله اوین دید. آبانبار حصارک نیز یکی از یادگارهای دوران گذشته است که در محله حصارک و بالای محله جماران قرار دارد. اغلب آبانبارهای قدیمی شمیران بدون هیچ نشانهای در خیابان یا کوچهای قرار دارند. در حالی که بخشی از هویت هر محله به شمار میروند.
آلودگی آبها و بیماریهای واگیر
سیستم لولهکشی آب تهران از سال ۱۳۳۴ شروع شد. اما تا سال ۱۳۴۰ طول کشید. «نصرالله حدادی» تهرانشناس میگوید: «تا قبل از آبرسانی از طریق لولهکشی مردم از گاری آب شاهی برای آشامیدن و مصارف عمومی استفاده میکردند. آب جویها نیز به آبانبارهای خانگی میرفت. رطوبت حاصل از این آبانبارها و آلودگی آبها، بیماریهای رماتیسم یا سالک را به همراه داشت. آب در جوی روان بود و از طریق تنبوشه (با لولههای سفالین) وارد خانهها میشد. تنبوشه مقابل هر خانهای قرار داشت. یک نفر در کوچه منتظر میماند. یک نفر هم کنار آبانبار مینشست و هنگامی که آبانبار پر میشد داد میزد تا فردی که دم در منتظر است بلافاصله توپی را میگذاشت تا آبانبار سرریز نشود. ضربالمثلی هم بود که میگفتند زمستانها آب شاه و گدا یکی است. چون در زمستان به دلیل بارش برف و باران، آب بیشتر و سالمتر بود.»
- آب روز و آب شب
حدادی در ادامه صحبتهایش با بیان بخشهایی از جلد پنجم کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، بخش زندگی و کسب و کار نوشته جعفر شهری (انتشارات رسا) از اصطلاح آب روز و آب شب نام میبرد و میگوید: «طبق نوشتههای جعفر شهری آب روز متعلق به فقرا بود و کمبضاعتها و بیخبران از رمز و رموز آب خواهی.
اول شب برای کم بدهها و چانه بزنها و بَد بدهها با این کلام که آب این مرتبه کم است و زودترحوضها و آبانبارهایتان را پر بکنید. آب آخر شب متعلق به پول بدههای محل و گردن کلفتها مانند لوطی باشیها و داش مشتیها و سبیل کلفتها و آژانها و قزاقها و... بود.
آخر شب هم آب ببرهای مذکور اول شب آب خود را برده و آبانبارهای پر شدنی پر شده بود و میرابها با خیال راحت میتوانستند کاسبی کنند.» حمامیها مشتریان پروپاقرص میرابها بودند. صاحبان آبانبارهای عمومی مشتریان دیگری بودند که در رقابت با حمامیها، آب بیشتری راطلب میکردند تا آبانبارهای خود را پرآب کنند. جعفر شهری مینویسد: «از مشتریان پروپاقرص این میرابها اول حمامیها بودند و دوم آبانبارهای عمومی که هر چقدر هم آب داشتند باز کمشان میآمد. سود فراوان میرساندند که حمامی باید حمامش کار بکند و آبانبارها که حقشان از بزرگ محل میرسید و لذا با سخنانی که حمام واجبتر است و آبانبار واجبتر است، دست میراب باز میشد که یکسره آببند بکنند و رشوه بیشتری بگیرد و از قبل این راه سودی بیشتر عایدش شود.»
میرابهای معروف شمیران
تجریش محل تلاقی ۳ رودخانه پرآب و یکی از مهمترین مناطق در رساندن آب برای زمینهای کشاورزی پایین دست به شمار میرفت. «عباس صالحی» از معتمدان محله تجریش از میرابی نام میبرد که او را بارها دیده بود و قدیمیهای تجریش هنوز او را به یاد دارند: «عمو حسین دولابی، میراب شناخته شده نزد اهالی شمیران بود. مردی چهارشانه و قوی هیکل که نظارت بر تقسیم آبی داشت که از رودخانه سعدآباد به سمت تجریش جاری میشد. رودخانه گلابدره، کمیزدره(ولنجک) و مقصودبیک پس از تلاقی به هم در تجریش به سمت زمینهای کشاورزی شهری و ورامین میرفت و در مسیر خود برای مزارع کشاورزی استفاده میشد.
در این مسیر چندین میراب دیگر بودند. اما نخستین میراب از سرمنشأ آب سعدآباد، عمو حسین دولابی بود.» میرابی شغلی موروثی به شمار نمیآمد. اما گاهی ممکن بود از یک خانواده ۲ برادر میراب باشند. مثل میرابهای معروف محله اوین که اعرابی از آنها یاد میکند: «سید میرزا ابطحی و سیدمحمد ابطحی ۲ برادر و از میرابهای خوشنام محله اوین بودند. سید محمد اعرابی و در دهه ۲۰ تا ۳۰ سید جواد اعرابی از میرابهای اوین بودند. همه آنها آدمهای جدی بودند که گاهی لحن و رفتاری خشن داشتند که لازمه کارشان بود. آخرین میراب محله اوین سید میرزا ابطحی بود که سال ۱۳۷۴ فوت کرد. سید فخرالدین میرعمادی نیز یکی از میرابهای محله درکه بود.
اجرت میرابها بهصورت نقدی پرداخت میشد یا سهمی از برداشت محصول باغها و زمینهای کشاورزی به آنها تعلق میگرفت.» هیکلی تنومند، چوبی در دست و کلاهی نمدی بر سر تصویر کلی میرابهایی است که مهمترین وظیفه آنها نظارت بر تقسیم آب بود. پژوهشگر محله اوین، خصوصیات ظاهری میرابها را مرتبط با وظایفی میداند که برعهده داشتهاند.