آثاری که تا مدتها افکار عمومی را درگیر خود میکند. قتل «بابک خرمدین»، کارگردان ۴۷ ساله سینما، نیز نمونهای از جنایتهای خانوادگی است که هر روز با اعترافات تازه قاتلان، ابعاد تازهتری به خود میگیرد. شوک این جنایت که در منطقه ۵ محدوده غرب پایتخت اتفاق افتاده است، ما را بر آن داشت در گزارشی ویژه به سراغ «محمد عاملی»، دکترای جامعهشناسی و مدرس دانشگاه برویم تا ضمن گفتوگو، عوامل وقوع جنایاتی از این دست را در شهر بررسی کنیم.
محمد عاملی در بررسی عوامل و متغیرهای تأثیرگذار در وقوع جنایتهای خانوادگی از هنجارشکنیهای رفتاری تا قتل، توضیح میدهد: «عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی و تربیتی، اقتصادی و حتی سیاسی در بروز آسیبها و جنایتها دخیل هستند که شدت، فراوانی و دامنه هریک از آنها در وقوع جنایت و حادثهای متفاوت است. این عوامل در بلند مدت، سبک زندگی جامعه و گروههای داخل آن را تغییر میدهد که کوچکترین گروه در جوامع، «خانواده» ها هستند.
با این استدلال میتوان گفت، روابط خانوادگی امروز با روابط خانوادگی دیروز متفاوت است. ملموسترین مثال آن را میتوان در بروز «فرزندسالاری» و کاهش اقتدار پدر خانواده جستوجو کرد. فرزندسالاری در سنینی که فرد باید به سبب ازدواج و اشتغال، خانواده جدید تشکیل دهد، اما این اتفاق به دلیل اثرگذاری همان عوامل اجتماعی و اقتصادی رخ نمیدهد.
در این شرایط، فرد که اکنون دیگر در حال سپری کردن دوره جوانی و ورود به دوران میان سالی خود است، با پدر و مادری زیر یک سقف زندگی میکند که آنها نیز میخواهند مانند گذشته، همچنان اقتدار و به نوعی حاکمیت در جغرافیای خانواده را حفظ کنند. اینجاست که ساختار اولیه خانواده متزلزل میشود و برای دوری جستن از این تزلزل است که سبک زندگی در عصر حاضر دگرگون میشود. همچنان که شاهد هستیم، بخش قابل توجهی از گروههای سنی دهه ۵۰، ۶۰ و ۷۰ هنوز در کنار پدر و مادر خود زندگی میکنند.
فرزندان ۳۰ ساله به بالایی که بسیاری از غرایز و نیازهای جسمی و اجتماعی سراغشان آمده است و اکنون در تقابل با پدر و مادر نمیتوانند مانند دوران کودکی رفتار کنند. چراکه اینجا موضوع تضاد سبک زندگی بین ۲ نسل پیش میآید. از لحاظ جامعهشناسی، خانواده یک روال متعارف دارد که تغییرهای غیرمنطقی را نمیپذیرد. این تغییر غیرمتعارف اگر ایجاد شود، ضمن بروز تنش، زمینههای ظهور حادثههایی عجیب و هولناک مانند قتل «بابک خرمدین» را فراهم میکند.»
- استیصال هولناکتر از خشونت
این مدرس دانشگاه در ادامه از عوامل تربیتی و فرهنگی تأثیرگذار میگوید: «انتقال مسئولیت در گروهها و مجموعهها یک امر عادی است که مشابه آن را در کانون خانواده نیز شاهد هستیم. انتقال مسئولیتی که در عصر حاضر با توجه به شاخصههایی مانند اقتصادی و اجتماعی در خانوادهها به درستی صورت نمیپذیرد. ما اکنون شاهد افزایش خانوادههای تک فرزندی هستیم که در آنها به قدری از فرزند، حمایتهای افراطی میشود که آن فرزند در سنین بزرگ سالی نیز به والدین خود به مثابه یک نیروی انسانی در اختیار یا به عبارتی خدمتگزار، نگاه میکند.
تربیت ناقص یا اشتباه در خانواده میتواند آثاری در جامعه به همراه داشته باشد. آثاری که به تدریج موجی از «استیصال» که البته جامعهشناسان و روانشناسان دیگر آن را موج «خشونت» مینامند، راه میافتد. به باور بنده، موج استیصال میتواند فرد و افراد را پس از «ناامیدی» در نیافتن راهحلی مناسب برای مشکلاتشان به خشونت و جنایتی هولناک (خودکشی و دیگرکشی) وادارد که نمونه آن این روزها در اکباتان رخ داده است.»
- جامعه پر خشونت مانند خانه فرسوده است
عاملی، جوامعی را که خشونت و ناهنجاری در آنها ریشه دوانیده به خانهای فرسوده تشبیه میکند و میگوید: «گمان کنید دَرِ یک خانه فرسوده را محکم ببندید؛ چه میشود؟ احتمالاً یا آجری از آن فرو میریزد یا پنجرهای میشکند و یا حتی بخشی از آن ترکی تازه برمیدارد.
در جوامع پُر از خشونت هم همین منوال ویرانیها، مکرر طی میشود. اکنون دیگر چه فرقی میکند که تنها اخبار مثبت را منتشر یا دریافت کنیم. آن هم در شرایطی که گوشیهای هوشمند، گردش اطلاعات و اخبار را بهگونهایی حیرتآور عهدهدار هستند و ناخودآگاه با در دست داشتن آنها، گریزی از طیفهای گوناگون اخبار (منفی و مثبت) نیست. باید قبول کنیم بنای این خانه ویران شده است و اگر برای استحکام و بازسازی آن چارهای تدبیر نشود، دچار آسیبهای جبرانناپذیری در جامعه خواهیم شد که آیندگان نیز از آن بینصیب نخواهند بود.
هر جنایت میتواند از منظرهای مختلف بررسی شود. از جمله منظر جامعهشناسی که به دنبال تأمین سلامت جمعی است. ساده عبور کردن از کنار هر خشونت و جنایتی بهویژه جنایتهای خانوادگی، تکرار آن را به وجود میآورد. برای مثال، باید مدیران در عرصههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، جرمشناسی و حقوقی، آسیبشناسی و شهری در کنار هم برای جنایت اکباتان، سمینار، همایش و جلسات تحقیق و پژوهش برگزار کنند تا چرایی آن مشخص شود.»