همشهری آنلاین _ رضانیکنام: حالا چه شد که ضربالمثل «صنار جگرک سفره قلمکار نمیخواد» بوجود آمد؟ آن هم داستان جالبیدارد. میگویند آقا محمدخان قاجار قبل از قدرت یافتن، بسیار فقیر بود و چیزی نداشت. هنگام خروج از شیراز، به قدری تنگدست شد که به پول آن زمان فقط ۲ پول موجودی او را تشکیل میداد که کمترین واحد پول آن روزگار حدود یک عباسی بود.
چون به نخستین منزل رسید، برای آنکه در پولش صرفهجویی کند، نقشهای کشید؛ وارد یک جگرکی شد و سفارش داد تا مغازهدار مقداری جگر برایش حاضر کند، همان موقع مشغول حاضر کردن سفره جگر خود شد و همه متعلقات و به قول امروزیها دسر غذایش را آماده کرد، وقتی جگرفروش غذا را حاضر کرد و روی نان گذاشت، آقا محمدخان به بهانه خراب بودن و رنگ پریده بودن جگر، نانش را که حالا چرب شده بود، برداشت و با حالت قهر از مغازه بیرون آمد و نان جگری شده را به نیش کشید، از همان روز این ضربالمثل روی زبانها افتاد که «صنار جگرک سفره قلمکار نمیخواد!»