همشهری آنلاین - بهاره خسروی: از همه اینها که بگذریم حمام بهترین منبع خبری و حکم دنیای مجازی برای مردم را داشت به ویژه مردم کوچه و بازار که هیچ رسانه یا پل ارتباطی برای کسب اطلاعات و اخبار نداشتند. البته این موارد بستگی به نوع حمام و خلاقیت حمامی و مراجعهکنندگان داشت که کدام حمام را انتخاب کنند. در این بخش نگاهی داریم به آداب حمام رفتن در تهران قدیم که با خواندن آن به قرن گذشته و سبک زندگی نیاکامان سفر کنیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
حمامهای سالانه!
درباره اینکه حمام رفتن در میان مردم از چه زمانی باب شد، روایتهای مختلفی نقل شده است. اما ایرانیها به دلیل اجرای مناسک دینی در دوره هخامنشیان از پیشگامان رعایت بهداشت و نظافت فردی و حمام کردن بودند. البته به گفته یکی از مورخان معاصر مرحوم «رحیمزاده صفوی» همه حمامهای ایران، درهایش بسته بود و یک روزنه به نام «آخور» میساختند که به خزانه متصل بود و آب بر میداشتند و شستوشو میکردند. مردم داخل خزانه نمیرفتند و درهای خزانهها فقط قرن گذشته باز و موجب کثافت گرمابهها شد. در واقع تا پیش از دوره قاجار مردم چندان از حمامهای عمومی استفاده نمیکردند. در همه شهرها و محلههای پایتخت تعداد کمی حمام وجود داشت به همین دلیل مردها قبل از طلوع آفتاب تا ساعت ۸صبح حمام میگرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود.
همچنین دراینباره «علی جواهر کلام» از نویسندگان قرن گذشته درباره حمامهای قدیم و آداب حمام رفتن نقل کرده است: «در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام میرفتند و تا شبعید رنگ حمام را نمیدیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، فرنگیها هم تا پیش از جنگهای صلیبی، اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که در ایام جنگهای صلیبی به شرق آمدند، با حمام آشنا شدند. به هر حال، باز هم تا مدتی بعد از آن، حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکههای فرانسه، همیشه افتخار میکرد که پنج سال است به حمام نرفته است! »
آب آلو و لبوخوری دم رختکن
برای اتصال آب به خزانه معمولاً حمامها را چند متر پایینتر از سطح کوچه و بازار میساختند. سردر بیشتر حمامها اغلب کتبیه یا تابلوهایی با نقشهایی از نبرد دیو و رستم یا شیطان و مالک دوزخ نقاشی میکردند. مردم برای ورود باید چند پله پایین میرفتند به محوطه سرپوشیدهای میرسیدند. وسط آن حوض بزرگی قرار داشت. این بخش حمام را «بینه» میگفتند. اطراف بینه سکوهای بلندی دیده میشد که در واقع رختکن و جای آماده شدن برای ورود به حمام بود.
مالک حمام را «استاد حمامی» صدا میزدند و این شخص اغلب در کنار یکی از آن سکوها یا بالای آنها مینشست و جعبه دخل را هم بغل دستش میگذاشت. از سقف بینه چراغ بزرگ گردسوز و گاهی هم چهلچراغ تا بالای حوض آویزان بود. دور تا دور سکوهای رختکن تیر میگذاشتند و به آن تیرها گویهای شیشهای رنگارنگی آویزان بود.
اما میرسیم به بخش خوشمزه ماجرا که بسیاری از بچهها به ذوق همین خوردنیهای خوشمزه پی سوزش چشم بر اثر شستوشو با صابون و کیسه کشیدن را به تن میمالیدند و همراه بزرگترها راهی حمام سر بازارچه میشدند. کنار حوض یک چهارپایهای بود که روی آن یک تغار آلو و آبآلو و چند کاسه کوچک با قاشقهای چوبی در کنارش قرار داشت و زمستانها جایگزین آن آب لبو را با کمی سرکه بود که حسابی دلبری میکرد.
از جامهداری تا پادویی
یکی از مشاغل پررونق و پرمشتری در تهران قدیم، کسب و کار حمامی بود. کاری که تحت هیچ شرایطی تعطیلی و کسادی نداشت و حتی در دلش باعث کارآفرینی و تولید مشاغل جدید میان افراد زیادی میشد. در واقع در بیشتر حمامها به جز شستوشوی بدن، محل باز کردن شوخ (کیسه کشیدن)، صابون زدن و فصد کردن(رگ زدن و حجامت)، گرفتن قولنج و مشت و مال، ازاله موهای زائد بدن، تراشیدن سر آقایان، حنا بستن و سدر گرفتن بر موهای سر بود.
در بینه هم علاوه بر استاد حمامی یک نفر به نام «جامهدار» و افراد دیگری به اسم «مشت و مالچی» و «پادو» حاضر بودند. به محض ورود مشتری پادو کفش مشتری را زیر سکو میگذاشت و یک لنگ خشک روی سکو پهن میکرد. مشتری که لخت میشد، پادو یک لنگ دیگر به او میداد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر میبست. لباسهایش را توی آن لنگ اول میپیچید و از سکو پایین میآمد.
از دالان تاریکی میگذشت و وارد صحن اصلی حمام میشد. در این فاصله هم چند شاهنشین و چند ایوان و چند طاقنما و یک حوض کوچک آب سرد بود و کارگران داخل حمام عبارت از چند دلاک و یک پادو، آبگیر و دو سه پادو بودند.
از میان در تا گرمخانه
حمامهای قدیمی بهویژه خزینهها از بخشهای مختلفی تشکیل شده بود که هر کدام کابری خودشان را داشتند. خانه دوم یا «میان در» فضایی به شکل دهلیز پر پیچ و خم را داشت که بینه را به گرمخانه وصل میکرد، یکی از بخشهای حمام بود. این فضا از هشتی کوچکی ساخته شده که گرما و حرارت انباشته شده در گرمخانه فوری خارج نشود و فرد بتواند با تأخیر از گرمخانه به درون بینه پا بگذارد. اما میرسیم به گرمخانهای به شکل هشت گوش یا چهار ضلعی با دیوارهای ضخیم و محل استحمام و شست وشو بود که خزینه آب گرم و مخزن آب سرد در آن وجود داشت. صفحهای فلزی به قطر ۶۰ تا ۱۱۰ سانتیمتر در کف خزینه قرار میدادند که حدفاصل بین آب و آتش زیر خزینه بود تا همیشه آب گرم و سرد داشته باشند. مزاج این قسمت گرم و تر و معادل با فصل بهار بود.
اغلب سقف گرمخانه بلندتر بود و در طاق اصلی آن جام خانه بزرگی داشت که نور و روشنایی حمام را تأمین میکرد. سوخت حمام هم از خار بیابان، هیزم و فضولات حیوانات بود. اما آب حمام چطور تا صبح گرم میشد؟ زیر خزینه گرمابه، تون (آتشدان یا آتشخان) قرار داشت. کف خزینه یک ظرف مسی بزرگی را میگذاشتند و زیر این ظرف برای گرم شدن آب تا صبح آتش روشن میکردند.
سلام از روی ادب و احترام
ورود به حمام مانند زورخانه آداب خاصی داشت که یکی از آنها سلام دادن بود. سلام نشانه احترام و تواضع به بزرگترهای حاضر در صحن حمام محسوب میشد که مشغول صابون زدن و کیسهکشی بودند. شخص تازه وارد باید یک سطل بزرگ آب گرم از خزینه برمیداشت و سر بزرگترهای جمع میریخت. تازهوارد وظیفه داشت تا براساس کسوت بزرگترها چندین بار آب به تعداد بزرگان جمع بریزد حتی اگر نیازی به این کار نبود اگر تازه واردها بهویژه جوانها چنینکاری را انجام نمیدادند نوعی بیاحترامی و گستاخی محسوب میشد.
تعارف آب حمام به آشنا و بیگانه
مرحله دوم این احترامها تعارف آب حمام به غربیه و آشنا بود. تصور کنید در دورهای که خبری از لولهکشی و تصفیه آبهای آلوده نبود باید برای احترام حتماً از آن آب پر میکروب نوش جان میکردند. ماجرا از این قرار بود که شخص تازه وارد، بعد از سلام کردن در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب میکرد و مقداری از آب خزینه بر میداشت و به افراد حاضر در حمام غریبه و آشنا تعارف میکرد. این میان سهم غربیهها بیشتر بود چون معتقد بودند که آشنا احتیاج به تعارف ندارند.
مشت و لگد احترامآمیز
اما جالبترین بخش آداب حمام رفتن مشت و مال کردن بزرگترها و پیران به نشانه احترام بود. وقتی فرد تازه واردی در صحن حمام کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را میدید باید به سرعت برای اظهار ادب و احترام به سمتش میرفت و یک مشت و مال حسابی میداد یا اینکه اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش میگرفت و پشتش را صابون میزد.
وسایل موردنیاز
حمام رفتن در گذشته حکم سفر قندهار را داشت. باید برای یک حمام چند ساعته که این روزها به اندازه یه دوش ۱۰ دقیقهای زمان حمام رفتن کاهش پیدا کرده است،کلی وسیله و اسباب جمع میکردند. اما ابزار حمام چه بود؟ این وسایل در میان بیشتر خانواده بسیار مهم بود و گل سرسبد جهیزیه هر عروس و دامادی محسوب میشد. وسایل حمام رفتن شامل کیسه، مشربه، لیف، تاس، طشت، صابون، لگن، سفیدآب، آینه، کتیرا، جام حنا، سدر، جام وسمه، مورد، لنگ، حنا، چراغ پیهسوز، وسمه، سنگ پا، گل سرشور، بقچه، مسند و... بود.
حمامها بهترین پاتوق برای بحث و مناظره و تبادل افکار و یک جای دنج برای کشیدن قلیان و نوشیدن چای بود.
مشاغل گره خورده با حمام
اما حالا که از آداب حمام رفتن و کارهایی برای نشانه ادب و احترام و در واقع به نوعی گسترده شدن دایره روابط اجتماعی نوشتیم، مروری هم به بعضی از مشاغل زیرشاخه حمامی داریم و شغلهای جانبی که همه آنها امروز منسوخ شدهاند:
تونتاب: شخصی که وظیفهاش نگهداری از حمام، گرم کردن آب و همچنین تمیز تمیز کردن حمام بود.
دلاک: فردی که کارش کیسهکشی و شستوشوی افراد در حمام بود. رسم دلاکان بر این بود که چرک قسمتهای مختلف بدن را گرفته و در جلو چشم فرد فرو میریختند. در حقیقت به او گوشزد میکردند که بدنت کثیف بوده و حالا تمیز شده است. دلاک نقش زیادی در خبرچینی داشت و در بخش زنانه هم بخت گشای دختران دم بخت بود.
مشتمالچی: شخصی که وظیفهاش مشت و مال دادن افراد بود.
حمامی: مالک حمام خصوصی که در حمام عمومی نقش مدیریت را در حمام به عهده داشته است.
پادو: این فرد وظیفهاش جفت کردن کفش اشخاص و گاهی اوقات جابهجایی آنها بود.