همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: حسابی سرش شلوغ است اما با گشادهرویی پاسخ همه را میدهد. «خسرو منصوریان» بانی راهاندازی نخستین مهد کودک ایران، اکنون در خانهای که سالها عنوان اولین مهدکودک ایران را داشته، فعالیتهای متنوعی برای بهتر شدن حال جامعه انجام میدهد. سمت و سوی همه برنامههایش هم کودکان است تا با تأمین مقدمات سلامت و رفاهشان دنیا را جای بهتری برای زیستنشان کند. در یکی از روزهای پاییز به دیدنش رفتیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
شروع راه از سال ۱۳۴۹
سالها پیش حول و حوش دهه ۴۰ از دانشگاه تهران در رشته مددکاری اجتماعی فارغالتحصیل و همانجا استخدام شده است. او میگوید: «در سالهایی که در دانشگاه در حوزه مددکاری مشغول کار بودم به یک پدیده اجتماعی برخورد کردم. دیدم که بعضی از خانمهای همکارم از روی ناچاری با بچههای خود سرکار حاضر میشوند که هم اداره روی خوشی به این کار نشان نمیداد هم مادر ناراحت بود و هم کودک معذب میشد. همان زمان یک تکه از اعلامیه جهانی حقوق کودک که در مجلهای کار شده بود به دستم رسید که در آن آمده بود که سرمایهگذاری در راه تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و رفاه اطفال جامعه از سرمایهگذاری در هر رشته دیگری سودمندتر و نتیجهبخشتر است.»
منصوریان ادامه میدهد: «این متن تا مدتها ذهن مرا درگیر کرده بود. میگفتم یعنی کشور ما که نفت دارد اگر روی رفاه کودکانش کار کند برد میکند؟ یا مثلاً هلند که گل دارد، سرمایهگذاری روی گل برایش بازده دارد یا فرزندانش سرمایه آن هستند.»
بعد از همان اعلامیه، جرقه راهاندازی مکانی برای نگهداری و آموزش کودکان مادران شاغل در ذهنش میزند و منصوریان به یاد میآورد: «۲ سال بود که استخدام شده بودم از دانشگاه استعفا و نخستین مهدکودک را در تهران راهاندازی کردم.»
جالب است سال ۱۳۴۹ که برای گرفتن مجوز راهاندازی مهدکودک به شهرداری مراجعه کرده و او را به اتاق اصناف، همانجایی که به کافه رستورانها مجوز میداد فرستادند و به اینترتیب به گفته منصوریان مجوز نخستین مهدکودک تهران و ایران به نام «آشیانه کودک» از این صنف صادر شده تا مادران شاغل تهرانی که کسی نبود از فرزندانشان نگهداری کند با خیال راحت آنها را به آشیانه کودک بسپارند.
باید جهانی فکر و ملی عمل کرد
«باید به نیاز جامعه خوب فکر کرد، جهانی اندیشید و ملی عمل کرد. آن سالها نیاز کودکان جامعه داشتن مکانی بود که آنجا در زمان نبود خانواده به خوبی از آنها پذیرایی شود و آموزش ببینند.» اینها را منصوریان میگوید و ادامه میدهد: «ابتدا فقط طبقه نخبه فرزندانشان را به مهدکودک میآوردند. برای اینکه افراد بیشتری را با این پدیده جدید، همراه کنم اعلامیه چاپ و آنها را در ادارهها و دانشگاهها نصب کردم تا فعالیت مهدکودک و پذیرش روزانه و ساعتی کودکان و بچههایی که چندماهی از تولدشان گذشته را به میان خانهها ببریم.»
کارش را با ۲ـ ۳ بچه شروع کرده و از همان ابتدا هم برای بچههایی که قرار بود از این به بعد مهدکودکی نامیده شوند، برنامههایی ترتیب داده که اینطور به یاد میآورد: «از ساعت ۷:۳۰ صبح تا ۱۷ پذیرش داشتیم و کلاسهای آموزشی و ورزشی و تفریحی برای آنها تدارک دیدم. گاهی بچهها را باغوحش میبردیم و گاهی پارک. هر کلاس هم با ۲ نفر اداره میشد؛ یک مربی و یکی هم کمک پرستار. مربی، کار آموزشی انجام میداد و کمک پرستار به کارهای روزانه بچهها مثل دستشویی بردن، غذا و میوه دادن و... آنها رسیدگی میکرد.»
او میافزاید: «چون خودم کارم را با دانشگاه تهران شروع کرده بودم، بچههای استادان دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹ نخستین گروهی بودند که در آشیانه کودک پذیرش شدند. پسر رئیس وقت دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران دکتر شاملو در همین مهد پذیرش شد.»
در کمتر از یک سال مهدکودک آنقدر شناخته شد که تعداد کودکانش به ۵۰ رسید و بعد از ۲ سال که مهدکودک را به ساختمان جدید در خیابان کارگر شمالی منتقل کرد که تعداد کودکان در آنجا به ۲۱۰ نفر رسید. منصوریان میگوید: «بعدها فهمیدم که مهدکودک در بیشتر کشورهایی اروپایی وجود دارد و این پدیده رایجی است که کودکان قبل از رفتن به کودکستان ۶ یا ۷ سالگی به مهد میروند.»
جای کودک در خانه است نه پرورشگاه
بانی نخستین مهدکودک تهران اکنون در ۸۱ سالگی خود را بازنشسته نکرده و همان ساختمان ۳ طبقهای را که ۴۸ سال پیش مهد کودکش به آنجا منتقل شد، وقف کودکان توانیاب کرده و با حمایتهای خیّران از سراسر ایران و ایرانیان کشورهای دیگر تمام کارهای فیزیوتراپی، غربالگری، کاردرمانی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی این گروه را رایگان در این خانه انجام میدهد. منصوریان میگوید: «حق همه کودکان است که در خانواده و در کنار پدر و مادر و برادر و خواهر خود رشد و زندگی کنند، تمام تلاشم را کردهام که اگر خانوادهای کودکی توانیاب دارد و از عهده تأمین هزینههای درمانش برنمی آید، همه کارهایش را اینجا انجام دهد و بعد همراه مادر به خانه برگردد.»
او میافزاید: «رشد کودک میان خانواده پدر و مادر و خواهر برادر از او شخصیت کاملی میسازد و نباید هیچ کودکی به هر دلیلی، نداشتن پدرومادر، نیازمندی، معلولیت و... از این نعمت محروم شود.» و همه فعالیتهایی که خودش بانی آن بوده مثل راهاندازی شبه خانواده و ایجاد پدیده فرزندخواندگی برای کم کردن بار بهزیستی و پرورشگاهها، توانبخشی و مهارتآموزی کودکان همه در راستای رسیدن به همین هدف است.