همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: به آنها در جایی گفته نمیشود که چگونه اعتماد به نفسشان را بالا ببرند که مثلا به فشار همسالان هنگام تعارف سیگار نه بگویند یا به پدیدههایی مثل رایانه، موبایل، فستفود و... اعتیاد پیدا نکنند که بعدها بلای جانشان شود و چارهاندیشی برای آن سخت و به دورههای درمانی زیاد و پرهزینه نیاز باشد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
وقتی دلسوزان پای کار میآیند
سالهاست چند پزشک، استاد دانشگاه به همراه دلسوزانی دیگر دور هم جمع شده و مراکزی را ایجاد کردهاند در همهجای تهران، مخصوص کودکان ٦ تا ١٢ساله، دختر و پسر، برای جبران یک نقص در سیستم آموزشی، تا مهارتهای رفتاری را به آنها آموزش دهد، آموزههایی که نبود آن در برنامههای درسی مدارس باعث شده دانشآموز بیاموزد در برخورد با مسائلی که هر روز در زندگی با آن روبه رو میشود، چگونه عمل کند که کمترین آسیب را ببیند و آزمون و خطاهای مکرر در زندگی که ناشی از نیاموختن است در مواردی او را فرسوده و از رسیدن به هدف اصلی دور نسازد.
یکی از این مراکز را نهاد مردمی جمعیت مبارزه با دخانیات در منطقه٦، منطقه قلب تهران راهاندازی کرده است. خانهای گرم و پربار که سالهاست که زیر نظر مربیانی که در رشته روانشناسی درس خواندهاند و با مهارتهای رفتاری کودکان آشنا هستند، برنامههایی متنوع اجرا و همه این آموزشهای غیرمستقیم را در دورههای متوالی بهجان کودک تزریق میکند تا بتدریج در وجود او نهادینه و طوری عملیاتی شود که به طور مثال وقتی در نوجوانی یا جوانی در میان گروههای همسن و سال قرار گرفت و کاری خلاف سلامت روح و روان از او درخواست شد به پشتوانه همان آموزهها خجالت و شرم را کنار بگذارد و جرأتمندانه، از خود دفاع و آسیبها را از خود دور کند.
خانهای پر از آموزههای به دردبخور
خانه فراموز خیابان سیدجمالالدین اسدآبادی درآخرین روزهای پاییز شلوغتر از همیشه است. دانشآموزان یکی از مدارس پسرانه، همراه مربیشان به خانه آمده و همهجا را روی سرشان گذاشتهاند. شاد و سرحال از این اتاق به آن اتاق میروند و وقت اجرای برنامه هم با نظم و دقت کلاس را همراهی و در سوال و جوابها مشارکت میکنند. نمایش عروسکی در حال اجراست.
این نمایش کودکی خجالتی را نشان میدهد که نمیتواند سادهترین حقش را بگیرد و دومی زرنگ و سر و زباندار با دایره واژگان بسیار که در نمایش گفته میشود به خاطر کتاب خواندن زیاد است. تئاتر کودکانه اجرا و با زبان نمایش به بچهها میگوید که چطور حرف بزنند، حقشان را بگیرند و اگر کسی خواستهای نامعقول از آنها داشت، کجا بروند و باقی ماجرا. اتاق علمی هم شلوغ است.
چند پسر بچه با آزمایش علمی وقتی که لکههای زرد رنگ روی پارچههایی که آزمایش را روی آن انجام میدهند، ایجاد میشود، قدم به قدم متوجه تاثیر سیگار روی بدن میشوند بدون اینکه مربی از مضرات آن حرفی بزند یا نصیحتی مادرانه بکند که روانشناسی تربیتی جدید آن را کاری بیهوده معرفی کرده است.
اینجا کودکان زندگی را بازی میکنند
در همه مناطق تهران خانههای فراموز راهاندازی و در هر منطقه نیز حوزه فعالیتشان مشخص شدهاست. مهارت دوستیابی، کنترل خشم و هیجان، مسئولیتپذیری، آداب معاشرت، تغذیه سالم، پیشگیری از اعتیاد، رفتار جرأتمندانه، پرورش خلاقیت، کنترل هوش هیجانی، وندالیسم و... مهارتهای رفتاری هستند که کودکان هر منطقه بنا به نیاز آموزش میبینند. «فاطمه متینخواه» مدیر مرکز فراموز منطقه٦ دراینباره میگوید: «مرکز فراموز منطقه ما در حوزه دخانیات برنامههایی را اجرا میکند تا کودکان ٦ تا ١٢ساله با مضرات سیگار آشنا شوند و راههای نه گفتن به آن را در کارگاههای زیادی از جمله کارگاه تئاتر، اتاق علمی، انیمیشین، بازی و... به همین منظور راه اندازی شده، بیاموزند تا همه حواس کودکان درگیر و آموزشها اثرگذار باشد.»
آموزش مهارتهای رفتاری در همه دنیا باب و امری رایج است. فنلاند، پیشرفتهترین نظام آموزش مهارتهای رفتاری به کودکان را دارد که در آن درس و مشق بخش کوچکی از دوران کودکی کودکان این کشور را اشغال میکند و آنها بیشتر در این سن مهارتها را در بازیهای بچگانه میآموزند. شستن دستها، آبیاری گیاهان، کار گروهی، مشورت کردن ازجمله اینهاست.
به گفته متینخواه، خانههای فراموز نیز همین آگاهیها را در اختیار بچهها قرار میدهد و به آنها با بازی و قصه و ... یاد میدهند که هر چیزی در زندگی ارزش تجربه کردن ندارد و با استفاده از تجربه دیگران میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.
بچهها موفق میشوند اگر...
شرط یادگیری یک مهارت تداوم آموزش و اجرای آن است زیرا کودکان با یک یا چند جلسه با همه اصول و رفتارهای اجتماعی آشنا نخواهند شد. بر همین اساس است که مدارس منطقه ما در برنامهریزیهایشان این موضوع را لحاظ کردهاند و دانشآموزان را در دورههای چندباره به این مرکز میآورند تا وقفهای در زمینه آموزش کودکانشان صورت نگیرد. خانوادهها هم بهصورت انفرادی به این خانه میآیند و فرزندانشان را در کلاسهای که این مرکز تدارک دیده ثبت نام میکنند. متینخواه میگوید: «کودکانی داریم که از کلاس دوم به این مرکز آمدهاند، همراه مادرانشان و الان کلاس پنجم هستند.»
او اضافه میکند: «مادران وقتی در سالها متوجه تغییرات مثبت در روحیه و رفتار فرزندانشان میشوند، این خانه را رها نمیکنند و حتی تابستانها هم در اردوها و کارگاههای ما شرکت میکنند.»
به دلیل حجم کاری زیاد و تعداد بالای دانشآموز و ... مدارس وقت پرداختن به مسائلی غیر از درس و مشق را ندارند، از طرفی اگر وقت هم داشتند و این آموزشها در قالب درس و مشق به میان کتابهای درسی میرفت، به گفته متینخواه باز هم بچهها خیلی راغب نیستند درباره آن بشنوند. او میگوید: «در مرکز فراموز آموزش مستقیم ارائه نمیشود، به همین دلیل باورپذیرتر است و کودکان راغبند درباره آن بشنوند و در کلاسها هم با علاقه شرکت کنند. از طرفی رها بودن بچهها و نبود نظام نمره و امتحان هم تاثیرگذار است، به شرطی که این تعامل دوسویه و دائمی باشد تا بتوان در همکاری با هم نسلی آگاه و حساس را تحویل جامعه داد که مشکلات را میشناسد و برای آن راهحل و برنامه دارد.»