همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: خیابانها و کوچههای شمال تهران را حالا دیگر با برجها سر به فلک کشیده و مراکز تجاری پر تعداد آن میشناسیم. اما در روزگاری نه چندان دور، به جای خیابانهای شلوغ شمال شهر تا چشم کار میکرد زمینهای زراعی بود و باغهایی سرسبز که روح را تازه میکرد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
آبادیهای شمال تهران که امروز هر کدام به محلههای شمال شهر تبدیل شدهاند، پیش از دهه ۴۰ روستاهای خوش آب و هوایی بودند که معیشت ساکنانشان با کشاورزی و باغداری تامین میشد. کشاورزان بذر گندم میکاشتند و آسیابانها هم دسترنج کشاورزان را آرد میکردند برای پخت نان. آسیابهای آبی تا همین چند دهه پیش هم با همان ساز و کار اولیهشان در تأمین معیشت ساکنان این روستاها نقش داشتند و به عنوان رکن اساسی روستا از جایگاهی ویژه میان روستاییان برخوردار بودند.
قلب تپنده روستا
اگرچه آسیاب رکن اساسی یک روستا بود اما همه روستاها از موهبت داشتن آسیاب برخوردار نبودند و کشاورزان باید محصولات خود را به نزدیکترین آسیاب میبردند. «آسیاب گیلاسی» در آبادی دربند، یکی از همان آسیابهای معروف شمیران بود که کشاورزان بسیاری از روستاهای دور و نزدیک برای آرد کردن محصولات خود به آن مراجعه میکردند. اگرچه امروز محله دربند از آن آبادی قدیمی شمیران نشان چندانی ندارد و ردپای برجها و آپارتمانهای بلندمرتبه درکوچهباغهای قدیمی این محله هم دیده میشود، اما نام برخی از کوچههای دربند هنوز اهالی این آبادی قدیمی را با خود به روزگار گذشته شمیران میبرد. روزهایی که به جای این غولهای سنگی که روی همه بلندیهای محله سبز شدهاند تا چشم کار میکرد مزارع کشت غلات بود و باغهای پر از میوه. «کوچه آسیاب گیلاسی» که در میان خانههای مسکونی اطراف محاصره شده، آخرین نشانی از آن آسیاب خاطرهانگیز است که شاید بسیاری از اهالی امروز دربند از حکایتهای جالب آن بیخبر باشند.
پرسه در خاطرات کوچه آسیاب گیلاسی
«علیرضا زمانی» تهرانشناس از جایگاه خاص آسیاب گیلاسی دربند برای کشاورزان شمیرانی میگوید: «آسیاب گیلاسی یکی از آن آسیابهای معروف و قدیمی شمیران بود. در آبادی دربند ۳ آسیاب وجود داشت که کشاورزان غلات مختلف را برای آرد کردن به این آسیابها میبردند. آسیاب گیلاسی معروفترین این آسیابها بود. پس از تخریب این آسیاب، حالا فقط کوچهای به همین نام در دربند وجود دارد.» آسیاب گیلاسی در تمام فصول سال فعال نبود و از نوع آسیابهای زمستانگرد به حساب میآمد. زمانی میگوید: «به طور کلی آسیابهای آبی به ۲دسته دائمگرد و زمستانگرد تقسیم میشدند. آسیابهایی مثل آسیاب کهک که با آب قنات کار میکردند دائمگرد بودند و آسیابهایی مثل آسیاب گیلاسی دربند که با آب رودخانه کار میکردند تنها در زمستان تا ۴۰ روز پس از فصل بهار فعال بود.»
کارخانههای آرد از راه رسیدند
«آسیاب چیذر» هم یکی دیگر از آسیابهای معروف شمال شهر بود که اگرچه یک روز برای خود برو بیایی داشت و حسابی سر آسیابانهایش شلوغ بود. اما اکنون هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. زمانی، از افول تدریجی نقش آسیابها در تأمین آرد و از بین رفتن آسیاب چیذر میگوید: «آسیاب چیذر هم از معروفترین آسیابهای شمال تهران بود که تا پیش از دهه ۴۰ هنوز در تأمین آرد مورد نیاز تهرانیها نقش داشت. اما در دوره پهلوی با ساخت سیلو در محله نازی آباد و سپس توسعه کارخانههای آرد از دهه ۴۰ به تدریج نقش آسیابها در تبدیل غله به آرد کمرنگ شد. در همین دوره بود که کارخانههای آرد به تدریج در نقاط مختلف تهران ساخته شدند و آسیابهای قدیمی هم از رونق افتادند. این میان آسیاب چیذر هم که تا دهه ۴۰ فعال بود همزمان با توسعه کارخانههای آرد از رونق افتاد و جای خود را به ساختمان حوزه علمیه چیذر دارد.»
آسیاب چیذر کجا بود؟
شاید برای ساکنان امروز محله چیذر که تنها نامی از آسیاب چیذر شنیدهاند، مکان دقیق این آسیاب ناشناخته باشد. اهالی قدیمی چیذر اما هنوز محدوده تقریبی آن آسیاب را به خاطر دارند و هر بار که گذرشان به آن محدوده بیافتد، خاطره تماشای گردش پرههای آسیاب با آب زلال قنات برایشان زنده میشود. زمانی درباره مکان دقیق آسیاب چیذر میگوید: «در آغاز دهه ۴۰ آیتالله هاشمی علیا حوزه علمیه چیذر را در این روستا که به تازگی تبدیل به یکی از محلههای شمال شهر شده بود بنا کرد. کمی بعد هم در محل بنای متروک آسیاب چیذر، حوزه علمیه خواهران را ساخت. این حوزه، نخستین حوزه علمیه خواهران در ایران به حساب میآید. امروزه از آسیاب قدیمی چیذر هم چیزی به جا نمانده است.»