دوروبر کشتارگاه تهران _میدان بهمن_ از ابتدا که این‌طور نبود، کوچه‌ها شکل هندسی خود را پیدا نکرده و خانه‌ها در همسایگی هم ردیف نشده بودند. بیابان بود و در گوشه‌وکنار باغ‌های زردآلو کاروانسرا، بیشتر جایی برای نگهداری دام و طیور بود.

همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : شاید اگر حالا این کاروانسرا در منطقه‌ای مثل زابل، از زیر خروارها خاک بیرون می‌زد و با عنوان یک تمدن تازه کشف شده، معرفی می‌شد، می‌توانست توجیهات توریستی و فرهنگی خاص خودش را داشته باشد اما اینجا، در جوادیه، خیابان بیست متری، کوچه عبدی... نه! چون آنجا را از نو ساختند، همین! اکنون فقط خاطرات کاروانسراهای چهل‌خانه در ذهن اهالی باقی مانده است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

پایان بزن بهادری‌ها در اوایل دهه‌ هفتاد

در ابتدا بهتر است حال‌وهوای ایام قدیم این محل را در ذهنتان تصویرسازی کنید. قصاب خانه؛ جایی برای ذبح و سلاخی، آنجا که بوی خون می‌داد و همه‌چیز رنگ قرمزی به خود گرفته بود مردهایی که آفتاب نزده آمده بودند تا سفره‌هایشان خالی نماند، مردهایی با چاقو، با مصقل، با چکمه، با پیش‌بندهایی که لکه‌های خون داشت. شرایطی که در اولین برخورد، ترس را با خود داشت؛ فضایی که مملو از بارهای روانی منفی بود؛ محیط آشوب، هیاهو، تنش، همسایگی با چنین مخاطراتی، همیشه در ناخودآگاه بچه‌های محل بوده است؛ جوادیه بوده و قصاب‌خانه، مردها بوده‌اند و کشتارگاه شاید آن ذهنیت نه‌ چندان جالبی که از سال‌های دور محله‌مان در یادها مانده است، بازتاب زیرپوستی همان‌جایی باشد که قصاب‌خانه‌ نام داشت. البته بزن بهادری‌ها، اوباشگری‌ها و استرس‌ها، البته در اولین سال‌های دهه ٧٠ شمسی، همه‌چیز به‌پایان رسید. فرهنگسرای بهمن چهره دیگری از اطراف ما روکرده است. حال‌ در کالبدشکافی گذشته محله جوادیه می‌توانیم تاریخچه ‌شفاهی بناهای جالب دیگری را پیدا کنیم.

ماجرای تبدیل کاروانسراها به منازل اجاره‌ای 

حاج «محمد آزادی» دبیر شورایاری محله جوادیه تهران که در این محل بزرگ شده می‌گوید:«در قدیم گاهی مسافرانی که اینجا می‌آمدند در اتاق‌های خاص، اتراق می‌کردند. با گسترش خانه‌سازی‌ها و شکل‌گیری کامل جوادیه، کاربری‌ها تغییر یافت و ارتباط‌ها با کشتارگاه گسست. تا مدت‌ها کاروانسراهای محل به منازل چهل خانه‌ای بدل شدکه خانوارهای زیادی را به‌عنوان مستاجر در خود می‌دید. اما به‌مرور زمان و همه‌گیری و شیوع فرهنگ شهرنشینی در جنوب شهر، توقف این‌روند و متروکه شدن چهل خانه‌ها را به همراه داشت و به فراموش‌خانه‌ای بودن خود قانع شدند؛ اما وضع، همین‌طور باقی نماند.» در٣ دهه گذشته، این بناها فرصت کوبیده شدن را به‌دست آوردند و حالا به شکل مجتمع‌های مسکونی و خدماتی درآمده‌اند؛ اتفاقی که برای چهل‌خانه واقع درکوچه‌های خیابان دارابی جوادیه تهران افتاده است. کاروانسرای کوچه نیک‌پرور هم در خیابان بیست متری جوادیه با دیوارهای بلندی که داشت هنوز در خاطر اهالی هست.

کاروانسرایی که خانه فرهنگ محل شد

با این همه، کاروانسرای کوچه عبدی جوادیه حکایت دیگری دارد.این‌طور که پیداست، گذشته این کاروانسرا، خیلی هم رنگ فراموشی به خود نگرفته است. نزدیک ٣٠ سال پیش، اهالی کوچه عبدی متوجه می‌شوندکه انگار در اطراف آنها اتفاقاتی افتاده؛ ملک کاروانسرا توسط شهرداری وقت خریداری شده و مغازه‌هایی که جزو ملک محسوب می‌شدند و در نبش خیابان ده متری اول، قرار داشتند به‌کار خود پایان داد بودند. بله، همه‌چیز، آماده یک اقدام اساسی بود. طولی نکشید در محل کاروانسرا، یک خانه فرهنگ، دایر شد و کوچه رنگ‌وبوی دیگری، گرفت. به این ترتیب همه تشویش‌ها و نگرانی‌ها به‌پایان رسیدند.

آزادی، از وضعیت گذشته این محل حرف می‌زند:«باید گفت که کاروانسرا، محل رفت‌وآمد و خریدوفروش بود. گاهی از دیوارهای کوتاه آن بالا می‌پریدند و در تاریکی اتاق‌ها کار خود را انجام می‌دادند و بعد از کشیدن مواد می‌رفتند. بدون هیچ اغراقی در آن سال‌ها بوی مشمئز کننده‌ای فضای کوچه عبدی را پر می کرد. اینجا علاوه بر مصرف و خریدوفروش مواد مخدر، مشکلات دیگری پیرامون کاروانسرا داشت که به همت شهرداری بر طرف و زمینی با مساحت بیش از ١٢٠٠ مترمربع به خانه فرهنگ محله تبدیل شد.»

و به این شکل داستان آخرین خانه از کاروانسراهای چهل‌خانه کشتارگاه تهران پایان یافت.

برچسب‌ها