همشهری آنلاین- بهاره خسروی : ضرب المثلها سخنان کوتاه و پندآموزیاند که مفاهیم عمیقی را به سرعت و بدون توضیح اضافه به خواننده و شنونده منتقل میکنند. جملاتی که به صورت سینه به سینه از گذشتگان به ما رسیده و ما میراثدار این فرهنگ غنی در زمان حال هستیم. آب به دلیل ماهیت حیاتبخش و کاربردهای فراوانش نقش مهمی در انواع ضربالمثلهای فارسی داشته است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
طرف رفته آب خنک بخورد
اصطلاح معروف « طرف رفته آب خنک بخورد» یکی از همین نمونههای مهم توجه به آب در زندگی روزمره پایتختنشینان است. قدیمها که خبری از سیستمهای پیشرفته سرمایشی نبود، خوردن یک جرعه آب خنک برای تهرانی غنیمتی بود و اهالی پایتختنشین در حسرت خوردن آب خنک بودند. از کنار زندان قصر آب خنک قناتهای «مخلصآباد» و «نعمت و آب» گذر میکرد. زندانیانی که در داخل سلولهای قصر محبوس بودند میتوانستند از آب خنک و گوارای این قناتها بخورند. این اصطلاح به زندانی شدن یک فرد اشاره داشت.
بذار در کوزه آبش را بخور
مثل معروف «بذار در کوزه آبش را بخور» کنایه از بیهوده کارکردن است و یکی دیگر از ضربالمثلهای ادبیات عامیانه ایرانی است. در گذشته برای خنکماندن آب، آن را داخل کوزهها نگهداری میکردند. این کوزهها را معمولا داخل حوضها میگذاشتند و برای جلوگیری از ورود حشرات و جانوران به داخل کوزه اغلب در آن را با توپهای پارچهای که با وسایل دور ریختنی خانه درست میشد، میبستند.
آب که سربالا میره...
«آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه». این ضربالمثل حکایت از بینظمی و هرج و مرج دارد. میدانیم که آب سر بالا نمیرود و قورباغه هم طبیعتا آواز نمیخواند. این ضربالمثل در واقع بر این موضوع تاکید دارد وقتی که یک بخش یا یک نفر کار و وظیفه خود را به درستی انجام ندهد، به تبعیت از آن دیگر بخشها هم آن نظم لازم را ندارند و کار بقیه هم مختل میشود. در واقع در این مثل اشاره بر این است که اگر آب بتواند سر بالایی برود، هیچ بعید و دور از ذهن نیست که قورباغه هم ابوعطا بخواند.
آدمی که خیس است...
«آدمی که خیس است از آب (باران) نمیترسد». باران که می آید هر کس می خواهد به طریقی از آن فرار کند ، یکی زیر سرپناه می رود، یکی چتر به دست می گیرد، یکی از خانه بیرون نمی آید …همه این تلاش برای این است که خیس نشوند اما آدمی که خیس شده دیگر برای باران فرق نمیکند و از آن نمی ترسد، این ضرب المثل معادل ضرب المثل «آب که از سر گذشت، چه یه وجب چه صد وجب » و معنای آن این است که وقتی درگیر کار یا مسالهای شدی ، بیشتر درگیر شدن خیلی مهم نیست.
دو دفعه آب
«دو دفعه آب جای یک دفعه نان را نمیگیرد» به این معناست تاثیری که یکبار خوردن نان در سیری دارد را چند بار نوشیدن آب ندارد. یعنی برای رفع مشکل از ابتدا باید به فکر راه حل درست بود و «فکر نان کن که خربزه آب است!» مکمل آن و کنایه از این است که اگر به امور بیهوده فکر کنی، کارهای ارزشمند انجام بده که در آخر پشیمان نشوی.
مشک خالی
«مشک خالی و پرهیز آب؟» «پرهیزِ آب!» عبارتی است که سقایان و آبکشان هنگامی که با مشک یا سبوی پر آب از جای پرتردد میگذرند بانگ میکنند تا عابران را توجه دهند که خیس نشوند. این ضرب المثل کنایه از سر و صدای بیاساس راه انداختن و به دروغ خود را صاحب قدرت و اختیار جلوه دادن است.
سایر مثلهای آبی
«آب از سرش گذشته» اشاره به بدشانسی و رسیدن ناملایمتیهای فراوان به فرد دارد و در اصطلاح به کسی که مبتلا به گرفتاریهای زیادی است و امیدی به خلاص شدنش نیست، گفته میشود.
«آب پاکی روی دستش ریخت». وقتی کسی به امید موفقیت و اجابت خواستهای مدتها تلاش و فعالیت کند، ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد به سینهاش بزنند و یکباره او را ناامید کنند، این ضربالمثل را به کار می برند.
« آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم» کاربرد این ضرب المثل وقتی است که ناگهان متوجه داشتهها و استعدادهای خود می شویم در حالی که تا پیش از آن، آن چیز را در پیش دیگران و جاهای دیگر جستجو میکردهایم.
«آب که یه جا بمونه، میگنده». کاربرد این ضرب المثل در مواردی است که انسانی به خاطر بیکاری و سستی به فساد کشیده شده باشد. همینطور به افرادی که هرگز حاضر به تغییر و پیشرفت نیستند و بر افکار و جایگاه قبلی خود تعصب دارند نیز گفته میشود.
«آب نمیبینه وگرنه شناگر قابلیه» در باره کسی میگویند که ظاهرا رفتار خوبی دارد و به دلیل شرایط موجود ظاهرسازی میکند و اگر زمینه برای او فراهم شود ظاهر خوبش نیز از بین خواهد رفت.
«آب از دستش نمیچکه» کنایه از آدم خسیس، و «آب از سرش گذشته» کنایه از اینکه کسی به گرفتاری دچار شده و کاری از دست کسی بر نمیآید.
«آب که یک جا بمونه میگنده» کنایه از بیتدبیری و بیتصمیمی منجر به فساد و ضرر و زیان است.
«آب از سرچشمه گلآلوده است» مصداق بی کفایتی و بیتدبیری شخصی است که در رأس یک کار گمارده شده است.
« آب از آب تکان نمیخوره» زمانی به کار می رود که شرایط بر وفق مراد باشد و همه چیز به خوبی پیش رود.
اینها بخشی از مثلهای معروف در ادبیات عامیانه ایرانیهاست که در آن آب نقش مهم و اثرگذاری را ایفا میکند.