همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: یکی از وسعت تهران گفته، دیگری حال و روز مردم را شرح داده و جهانگردی روستبار هم بازار تهران را مرکز خبررسانی و شایعهپراکنی توصیف کرده است. در این گزارش دیدگاه برخی از این جهانگردان را اینجا میخوانید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
برجها و مسجدها
نام: لاویخو
پیشه: سفیر هانری سوم، پادشاه کاستیل اسپانیا
سال: ۷۸۳ خورشیدی
لاویخو، سفیر هانری سوم، پادشاه کاستیل اسپانیا، سال ۷۸۳ رهسپار تهران میشود. او تعریف جذابی از این شهر دارد: «جای بسیار بزرگ و خرم و دلگشایی است. هنگام فرونشستن خورشید، از تهران به راه افتادم و پس از پیمودن ۱۰ کیلومتر خانههایی بزرگ دیدم که همه متروکه و ویران بودند. مسجدها هم فروریخته و تنها برجهای شهر پابرجا است.»
در کمند مقایسه با نصفجهان
نام: پیرآمده ژوبر فرانسوی
پیشه: سفرنامهنویس
سال: ۱۱۹۰
پیر آمده ژوبر، سفرنامهنویس فرانسوی، در سال ۱۱۹۰ در سفرنامهاش تهران را ساده توصیف میکند: «برج و باروی تهران به نظرم خیلی متوسط آمد. هیچگونه ساختمانی که بتوان آن را با بناهای اصفهان مقایسه کرد در آن نبود. کاخها و باغهای شاه خیلی وسیع است، اما خانههای بزرگان کشور هیچگونه نمایی ندارد. ایرانیان بیشتر به درون خانه علاقهمندند و به آرایش بیرون آن توجه ندارند. ساختمانهای قصر قاجار با زینتهای باشکوهی آرایش یافته و در آنجا اسلیمیهایی میبینم که در کمال ظرافت نقاشی کردهاند».
رقابت خانهها و باغها
نام: پیترو دلاواله
پیشه: جهانگرد ایتالیایی
سال: ۹۹۸
پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی، که کمتر از ۴۰۰ سال قبل به تهران سفر کرد، در سفرنامهاش تهران را اینگونه توصیف میکند: «شهر بزرگی است، از قزوین وسیعتر، ولی عده کمی در آن ساکن هستند، تمام این شهر از باغهای بسیار بزرگی پوشیده شده و همهرقم میوه در آن یافت می شود. تهران پایتخت ایالتی که به همین نام معروف و مقر خان است. این شهر بر سر راه فیروزکوه واقع شده. خیابانهای آن نهرهایی دارد پهن، باریک، کوتاه و طویل که تعداد آنها فوقالعاده زیاد است و برای آبیاری باغات مورد استفاده قرار می گیرد.
تهران از کاشان بزرگتر اما جمعیتش کمتر است. یکسوم زمینهایش داخل حصار مسکونی و دوسوم دیگر آن را باغ تشکیل میدهد. خیابانهای تهران پر از درخت چنار است که همه پربرگ و قطور و زیبا است. باید بگویم که در تمام مدت عمر خود هیچوقت تعداد به این زیادی چنارهای تنومند زیبا ندیدهام. تنه این درختان به اندازه ای قطور است که اگر دو مرد دست به دست یکدیگر بدهند باز هم نمیتوانند یکی از آنان را در بغل بگیرند و من باید تهران را شهر چنار بنامم. از این گذشته عمارت یا چیز زیبای دیگری در این شهر نیست.»
تغییر جمعیت با بود و نبود شاه
نام: جان ملکم
پیشه: جهانگرد انگلیسی
سال: ۱۱۶۵
اوایل دوره قاجار، جان ملکم، جهانگرد انگلیسی، از نزدیک تهران را میبیند و وسعت تهران را با دیگر شهرها مقایسه میکند: «تهران از نظر ابعاد از شیراز بزرگتر است، اما از لحاظ ظرافت خانهها، بازارها و باغها بههیچوجه با شیراز قابل مقایسه نیست. استحکامات تهران عبارتاند از دیواری نسبتاً عظیم با قلعههایی که در فواصل معین دارای برجهای متعدد است. علاوه بر دیوار، خندقی به عرض ۶ متر و عمق ۹ متر دور شهر وجود دارد. بین خندق و دیوار هم خاکریزی شده است.
در فاصله ۱۰کیلومتری جنوب تهران، خرابههای شهرری، که زمانی شهر بزرگی بود، دیده میشود. در شمال شهر هم کوههای البرز قرار دارند. در غرب تهران، دشتی به چشم میخورد که از بالاترین سطح کشت برخوردار است. تعداد جمعیت با حضور یا نبود پادشاه تغییر میکند. شاه در فصل تابستان برای گریز از گرمای طاقتفرسای تهران به دشت سلطانیه یا اوجان میرود. وقتی شاه تهران را ترک میکند، بیش از ده یا دوازده هزار نفر در تهران باقی نمیمانند. در زمستان با بازگشت شاه به تهران، دوباره جمعیت به ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر میرسد. درباره آب و هوای تهران با آنکه در بهار بسیار سرد است باید اظهار کنم که فوقالعاده سالم و دلپذیر است.»
تراشیدن سر، خوردن غذا و نعل کردن اسب؛ همهیکجا
نام: بارون فیودورکوف
پیشه: جهانگرد روس
سال: ۱۲۱۳
«بازارهای تهران مانند دالانهای دراز سرپوشیدهای ساخته شده که از بالا نور میگیرند. داخل این دالانها در هر دو سو دکانهایی در فرورفتگیها قرار گرفتهاند. تاجران و پیشهوران در آن دکانها نشسته به کار خود سرگرماند. یکی نعل درست کرده، دیگری شمشیر تیز میکند، یکی کفش میدوزد، دیگری از چوب نی قلیان میتراشد، یکی نان پخت میکند و دیگری پلو میپزد. بازار در آن واحد هم کارگاه تولید است و هم محل خرید و فروش کالا. سرگرمکنندهترین بازارها بازاری است که در آن مواد خوراکی میپزند.
شلوغی اصلی هم در آنجا مشاهده میشود. فردی که بخواهد شکم خود را سیر کند به در دکان میآید و از دکاندار میخواهد به او غذای دلخواهش را بدهد. او پس از گرفتن غذا همانجا چمباتمه میزند و مشغول خوردن میشود و اصلاً نگران نیست عابران به او تنه بزنند. گاهی ممکن است بر اثر برخورد شدید از سوی آنان مقداری برنج یا لقمهای گوشت از دهانش بر زمین بیفتد یا بر لباسش بریزد. اتفاق میافتد که مثلا در دو قدمی آن کسی که دارد غذا میخورد، مردی دلاک به تراشیدن مو مشغول است و در سوی دیگر یکی دارد حجامت میکند. تمام این کارها در ملاءعام انجام میشوند.» این توصیف بازار تهران از زبان بارون فیودورکوف، جهانگرد روس، است.
پرجمعیتترین محله
نام: جیمز موریه
پیشه: جهانگرد انگلیسی
سال: ۱۲۲۷
زمانی که جیمز موریه، جهانگرد انگلیسی، به تهران سفر میکند فتحعلیشاه حاکم تهران است. او در سفرنامهاش به بیان مشخصات و معماری دروازهها و محلههای تهران میپردازد: «تهران شش دروازه با نامهای شمیران، شمال ارگ، قزوین، دولاب، محمدیه و ری دارد. همچنین چندین بازار و میدان در مرکز شهر احداث شده که معروفترین آنها میدان حصیربافها، میدان اسبفروشها در حوالی سید اسماعیل و سبزه میدان است که محل داد و ستد مردم به شمار میرود. محلههای مهم تهران هم محله ارگ، چالمیدان، بازار، سنگلج و عودلاجان که پرجمعیتترین محله بوده، هستند. هر محل چند چهارسوق و گذر داشت که برقراری نظم و امنیت آنها بر عهده داروغهها بود.»
خیابانهای تنگ و ترش
نام: لیوت استوارت
پیشه: سفرنامهنویس انگلیسی
سال: ۱۲۲۹
موضوع جذاب در سفرنامه لیوت استوارت انگلیسی، مقایسه خیابانها و بازار تهران با تبریز و خوی است. او خیابانهای تهران را کمعرض توصیف میکند و میگوید: «بازارهای تهران با بازارهای خوی [که به نظر استوارت زیباترین بازارهای ایران است] قابل مقایسه نیستند. در بعضی جاها پلههایی دیدم که به زیرزمین سرازیر میشد و به محوطهای که در وسط آن حوضی کاشی و بادگیر داشت، میرسید. در خیابانهای شهر، درختان فرحبخش یکاندازه و همشکل در دو طرف صف کشیدهاند.»
تهران در «تایمز»
گزارش زیر مربوط به روزنامه تایمز لندن در دوران ناصری است: «چون راه تهران نزدیک میشود، نخستین علامتی که از شهر پایتخت نمایان است، چهار مناره بلند مسجد جامع میرزا حسینخان، صدراعظم و سپهسالار مرحوم است که در زمان اقتدار خود به طرز بسیار خوب بنا نهاده است. شهر تهران روزبهروز آبادتر میشود. در شهر مذکور، جادههای بسیار وسیع و باشکوه باز کرده، در دو طرف آنها درختان سبز و خرم کاشته، از اطراف نیز جویهای آب روان در جریان و شبانگاه فانوسهای گاز هوایی، روشنیفزای دیده نظارگان و خیرهساز عیون تماشاکنندههاست. در هر سمت شهر، کالسکهها در آمدوشد و بهتازگی در بعضی نقاط تراموایی نیز به راه افتاده است. همهروز تمامی شهر آبپاشی و جارو شده تا به یک درجه در امر نظافت دقت به عمل آید.»
بازار در نظر نخستین زن گردشگر
نام: مادام کارلانسرا
پیشه: نخستین زن گردشگر خارجی
سال: تقریبی ۱۸۰۰
نخستین زن گردشگر خارجی مادام کارلانسرا، نویسنده و جهانگرد معروف ایتالیایی، است که پس از هفت ماه اقامت در تهران سفرنامهای با عنوان «آدمها و آیینها در ایران» در دوران ناصرالدینشاه مینویسد: «بازار، محل ملاقات و قرارهای عمومی است. آنجا مردم همچنان که درباره مسائل و منافع شخصی و تجاری خود بحث و گفتوگو میکنند، درباره مسائل عمومی و امور دولتی نیز به شور و تبادلنظر میپردازند. به طور خلاصه، باید گفت که بازار جای بورس و مجلس را یکجا گرفته است. اما باز هم تعریف بازار کامل نیست و اخبار، شایعات، تهمتزدنها، نشر اکاذیب، جنجالها و بدگوییها، همه از بازار سرچشمه میگیرد و دهان به دهان میگردد و مطابق معمول دستآخر، یک کلاغ چهل کلاغ میشود.»