همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: هر بار که مراسم مسلمیه فرامیرسد عزادران و هیئاتی که در این برنامه آیینی شرکت میکنند، یاد و خاطر آن پیرغلام سینهسوخته را که نوحههایش گرمابخش عزاداری این هیئات بود، زنده میدارند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حاج حمید بهاری، فرزند حاج شاهحسین، که خود از مداحان و نوحهخوانان برجسته تهران است و همراه با هیئتهای محبان الزهرا(س)، جامعه مداحان و... در مراسم مسلمیه نوحه خوانده، از نقش پدر در مراسم مسلمیه میگوید: «حاج شاهحسین پای ثابت مراسم مسلمیه بود و هر سال به عنوان مداح و نوحهخوان جامعه مداحان در بازار و نیز صحن حرم سیدالکریم نوحهخوانی میکرد. نوحههای او در مراسم مسلمیه نیز مانند بیشتر نوحههایش حال و هوای حماسی داشت. مثل نوحه معروف «حسین سرباز ره دین بود/ حسین قربانی آیین بود/ عاقبت حقطلبی این بود/ از سر نی گفت/ سبط پیمبر/ الله اکبر/ الله اکبر... » که با نام او پیوند خورده و هربار که در چهارسوق و صحن شاهعبدالعظیم روی چهارپایه میرفت این نوحه را نیز به درخواست عزادران اجرا میکرد.»
نام شاهحسین بهاری اما یادآور روضه معروفش در مراسم مسلمیه و حرم شاه عبدالعظیم است؛ همان روضهای که به دوستی و رفاقتش با شهید نواب صفوی و ماجرای پناه دادن به آن شهید اشاره دارد. حمید بهاری میگوید: «ساعت حدود ۲ نیمه شب بود که زنگ خانه ما به صدا درآمد. صدای گاردیها و نیروهای ساواک از انتهای کوچه به گوش میرسید. انگار مامورها در تعقیب کسی بودند. پدرم به سرعت در خانه را باز کرد. شهید نواب صفوی پشت در بود. ماموران در کوچههای اطراف به دنبال او بودند و شهید نواب هم که رفاقت دیرینهای با شاهحسین داشت خودش را به خانه ما رساند. همین که وارد خانه شد به پدرم گفت شاهحسین، اگر ترسیدهای میتوانم به خانه دیگری بروم. همان لحظه بغض گلوی پدرم را گرفت و به شهید نواب گفت بغض من از ترس نیست؛ اینطور که شما به خانه ما آمدهای، دلم برای حضرت مسلم سوخت که یک مرد پیدا نشد در خانه را برایش باز کند و به او پناه بدهد.»
ماجرای آن شب، به یکی از روضههای شاهحسین در مراسم مسلمیه تبدیل شد. بهاری ادامه میدهد: «پدرم در مراسم مسلمیه همان سال ماجرای پناه دادن به شهید نواب را در صحن حرم عبدالعظیم و در هنگام اجرای روضه برای عزاداران تعریف کرد. میگویند وقتی حاج شاهحسین در میان روضه به این ماجرا اشاره کرد، تمام جمعیت اشک ریختند.»