همشهری آنلاین _ سمیرا باباجانپور : سقاخانه قلسمتان دیگر شکل و شمایل گذشته را ندارد. روزگاری آقا سید، کفاش معروف محله، با دکه کوچکش همسایه سقاخانه بود. پنجرههای مشجر و شمعهای نیمهسوخته و کاسه آبی که در سقاخانه پر و خالی میشد تصویر قدیمیهای قلمستان از سقاخانه است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
محمودرضا علیمردانی، مدیر هیئت بیتالعباس محله قلمستان، برایمان از سقاخانه میگوید: «سقاخانه قدمت زیادی دارد. متأسفانه چند سال پیش، به بهانه مرمت، شکل ظاهری سقاخانه عوض شد. حتی قصد خراب کردنش را داشتند. اهالی محل پافشاری کردند و مانع این کار شدند. این سقاخانه بیشتر از ۱۰۰ سال قدمت دارد. یکی از پیرمردهای قدیمی محل که خودش ۸۰ سال دارد میگوید خاطرات آن را از پدرش شنیده است. اینکه متولی سقاخانه پیرمردی بود که همه داوودی صدایش میزدند، زن و بچه نداشت و شبها در محوطه کوچک پشت سقاخانه میخوابید. به قول قدیمیها، دستش بابرکت و سبک بود. اگر برای کسی شمعی روشن میکرد و دعایی میخواند حتماً حاجتروا میشد. او تا زمانی که زنده بود کار نظافت و رسیدگی به سقاخانه را بر عهده داشت. پول نذریها را جمع و خرج سقاخانه و نیازمندان محله میکرد.»
علیمردانی ارادت مردم به این سقاخانه را اینگونه روایت میکند: «بچه که بودم همیشه برایم جای تعجب داشت که چرا اطراف این سقاخانه اینقدر ماشین گرانقیمت پارک میشود. با بچههای محله اگر میخواستیم ماشینهای آمریکایی جدید را ببینیم به سقاخانه میرفتیم. این ماشینها برای زنان و مردان بهقولمعروف بالاشهری و پولداری بود که آوازه این سقاخانه را شنیده بودند و برای نوشیدن آب و روشن کردن شمع به اینجا میآمدند.»
اطراف این سقاخانه این روزها پر از مغازه دوچرخهفروشی است، اما اعضای هیئت بیتالعباس قلمستان همچنان چراغ این سقاخانه را روشن نگاه داشتهاند. علیمردانی که پدرش از بانیان هیئت بود، میگوید: «بهرسم هرسال در ماه محرم، اطراف سقاخانه را به یاد تشنگان کربلا سیاهپوش میکنیم. آب گوارا و شربت خنک به رهگذران میدهیم. پولی که مردم نذر سقاخانه میکنند برای نیازمندان جمعآوری میشود. این سقاخانه بخشی از هویت محله قلمستان است؛ کاش بهعنوان میراث فرهنگی و محلی ثبت میشد تا برای همیشه به یادگار بماند.»