بعضی از این قالبها مثل حکایت یا شعر ریشه در ادبیات کهن دارند. اما برخی مثل داستانک یا کاریکلماتور مربوط به سالهای نزدیکاند.
در اینجا سعی کردهایم نمونههایی از هر کدام فراهم آوریم و البته بعضی قالبها مثل داستان، نمایشنامه، فیلمنامه، رمان و... به خاطر کمبود جا از مستطیل این صفحه بیرون ماندهاند. هرچه هست، مشتی است نمونۀ خروار؛ حتی اگر شبیه شده باشد به آش شله قلمکار!
حکایتهای کهن
یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری! (گلستان سعدی)
***
روزی ملانصرالدین از گورستان عبور میکرد. قبر درازی را دید. پرسید: اینجا چه کسی را دفن کردهاند؟ شخصی پاسخ داد: این قبر علمدار امیر لشکر است. ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کردهاند؟!
لطیفه
مردی دستش میشکند. بعد از این که دستش را گچ میگیرند، از دکتر میپرسد: «آقای دکتر! بعد از این که گچ دستم رو باز کردم، میتونم سنتور بزنم؟»
دکتر جواب میدهد:« البته! معلومه که میتونی!»
مرد میگوید: «چه جالب! چون قبلاً نمیتونستم!»
داستانک
چارلی با آخرین دلاری که داشت جایزه بخت آزمایی ده میلیون دلاری را برد.
بعد از برنده شدن ، همراه دوستان خیابانیاش یک مهمانی برپا کرد که دو هفته طول کشید و طی آن چارلی از شدت خوشگذرانی مرد، میلیونها دلار ثروت او به نفع دولت ضبط شد ، اما نام او تا ابد به عنوان بزرگترین مهمانیدهنده در مین استریت ، زنده خواهد ماند .
... راستی نام او چه بود ؟
«مهمانی یک میلیون دلاری»، دیک اسکین، ترجمۀ گیتا گرکانی
کاریکلماتور
* نزدیکترین آدمها با هم مسافرین اتوبوس هستند.
* در قفس به روی تمام پرندگان باز است.
* قبل از این که شروع به اشک ریختن کنم، مایو میپوشم.
* روزها سرفه میکنم، شبها سیاهسرفه.
* بلبلی که تارهای صوتیاش را از دست داده بود، انگشت پایش را داخل دهانش کرده بود و سوت بلبلی میزد.
* دیدن شب احتیاج به چراغ ندارد.
* این اخطار در پارک شهر نظرم را جلب کرد: «زنبور عسل عزیز! این گل مال شماست. لطفاً شیرۀ آن را نمکید!»
* زبانی که حق را نگوید، فقط به درد لیسیدن بستنی قیفی میخورد.
پرویز شاپور
شعر
بر صندلی نشستم
و تکمههای باز کتم را
بستم
یک شاخه گل به دستم
عکسی به یادگار گرفتم
با تنهایی
در هایهوی آب و هیاهوی بچهها!
«عکس یادگاری»، عمران صلاحی
شعر مینیمال
تاجری ارّۀ برقی آورد
پای یک منظره را امضا کرد!
حسن حسینی
اساماس
* طبق آخرین سرشماری، ششمیلیارد نفر در سراسر دنیا زندگی میکنند. یکی نیست به من بگه چرا واسه تو یکی اساماس فرستادم!
* چشمهای تو مثل دریاست. میذاری جورابامو توش بشورم؟
* این شماره رو تو دفتر تلفنت یادداشت کن: ¥ŧΨΓΠΞΛΘΩζθδЊЉ. شماره تلفن زلیخاست!
* ببینم تو درس نداری؟ کار و زندگی نداری؟ خواب و خوراک نداری؟ که شبانهروز توی قلب منی؟
* همیشه یادت باشه که یکی هست که همیشه به خاطر تو نفس میکشه. اونم دماغته!
* گونیگونی دوستت دارم. ولی بیزحمت گونیهاشو پس بده، مال مردمه!
* امروز روز جهانی خوشتیپهاست. تو هم این اساماس رو برای کسی بفرست که میدونی کسی بهش تبریک نمیگه!