تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۸۵ - ۱۹:۰۸

محسن شامحمدی با ساخت مجموعه «شلیک نهایی» نقش مهمی‌ در جهت رونق سریال‌های پلیسی ایفا کرد. مجموعه‌ای جذاب و دیدنی که در سالهای بعد هم وقتی روی آنتن رفت، با مخاطبان ارتباط برقرار کرد.

مجموعه‌های بعدی شامحمدی هم وجود با فراز و نشیب‌هایشان  جزو آثار خوش ساخت سیما محسوب می‌شدند. به همین خاطر است که ضعف‌های ساختاری سریال «کلانتر» قدری عجیب می‌نماید.خبرگزاری مهر در تحلیلی درباره این سریال  به بررسی این  ضعف‌ها پرداخته است.


مجموعه تلویزیونی کلانتر به کارگردانی محسن شامحمدی غیر از ایرادهای ساختاری، با فقر اتفاق مواجه است و سازندگان آن میان انتخاب اثری با مضمون اجتماعی یا برخوردار از ویژگی‌های پلیسی سرگردان به نظر می‌رسند.

وقتی سریال‌های پلیسی همچون سرنخ یا سری نخست کلانتر از تلویزیون پخش شد، مخاطبان تا اندازه‌ای امیدوار شدند که راهی تازه پیش روی برنامه‌سازان قرارگرفته تا به جای ساخت سریال‌های ملودرام و خانوادگی با مضامین تکراری آثاری به تلویزیون راه یابد که تحرک و جلوه بیشتر داشته باشد. هر چند این سریال‌ها توانایی رقابت با آثار خارجی پلیسی را ندارند، اما به هر حال نمایی از یک پلیس ایرانی را به تصویر می‌کشند.پس از چندی تولید آثار پلیسی به خصوص با توجه به مشارکت نیروی انتظامی در ساخت سریال‌ها، از جمله خواب و بیدار، در تلویزیون گسترش بیشتری پیدا کرد و همین مسأله موجب شد ذهن بیننده با این نوع آثار بیشتر آشنا شود. در همین زمینه وقتی خبر تولید سری دوم کلانتر منتشر شد، مخاطبان در انتظار سریالی به مراتب بهتر از سری نخست و در عین حال جذابتر بودند، اما این امید به یأس تبدیل شد.

سریال‌های تلویزیونی پلیسی - جنایی یا باید داستانی پیچیده داشته باشند، به نحوی که پیچ و خم داستان ذهن بیننده را تحریک کند تا هر قسمت را با علاقه به تماشا بنشیند و از کشف ماجراها لذت ببرد یا از صحنه‌های اکشن و پرتحرک برخوردار باشد که بیننده را در میان قصه قرار بدهد و زد و خورد میان شخصیت‌ها بیننده را به هیجان بیاورد و او را با تعلیق مواجه سازد. اما داستان‌های سریال کلانتر این ویژگی‌ها را هم نداشتند.هزینه‌های بالا و نبود امکانات کافی در ساخت سریال‌های پلیسی با جلوه‌های ویژه تصویری توقع تولید سریالی پربرخورد در تلویزیون ما را کم می کند. هر چند فخیم‌زاده در خواب و بیدار ثابت کرد با وجود کمبود امکانات می‌توان در این زمینه فعالیت نمود، اما از یک سریال پلیسی انتظار قصه‌ای پرتعلیق و معماگونه امری کاملاً طبیعی است که سازندگان سری دوم کلانتر به این موضوع بی اعتنا بودند.

در سال‌های اخیر شبکه‌های تلویزیونی خارجی برای اینکه قصه‌ها به زندگی مردم عادی جامعه نزدیکتر باشد و شرایطی فراهم شود که مخاطب عام از تماشای این گونه آثار لذت بیشتری ببرد، داستان را طوری روایت می‌کنند که کارآگاهان افرادی عادی به نظر برسند و در طول قصه به زوایای زندگی عادی این گونه افراد اشاره می‌شود تا انسان‌هایی جدا از شرایط کلی جامعه به نظر نرسند. اما کلانتر به اندازه‌ای درگیر شرایط اجتماعی و مضامین پیش پا افتاده شد که اصل پلیسی بودن قصه از بین رفت.

مسأله اینجاست که سازندگان این سریال نتوانستند تعادل لازم میان یک اثر اجتماعی و ملودرام و قصه‌ای پلیسی و معماگونه به وجود آورند و همه پتانسیل قصه صرف نشان دادن مشکلات اجتماعی شد. تاکید بر تصویر کردن عوامل به وجود آورنده کلاهبرداری، سرقت یا اقدام به قاچاق مواد مخدر به اندازه‌ای روی قصه سایه انداخته بود که حضور پلیس حاشیه‌ای شد. ریتم کند داستان‌ها، کش آمدن بی‌جهت هر ایپزود برای ارائه در چند قسمت متوالی، نبود گره در قصه، فقر آزاردهنده اتفاقات فیلمنامه و قصه‌هایی که در ذات خود هیچ جذابیتی نداشت جزو مهمترین مشکلات فیلمنامه‌ای این سریال بود.

در سری دوم مجموعه تلویزیونی کلانتر ایرج نوذری، علی گرجی و آرام جعفری بازیگران ثابت سریال بودند. نوذری در این سریال هیچ نشانی از یک کارآگاه پلیس نداشت.

نوع رفتار و عملکرد او حس مواجهه با یک افسر پلیس تجسس را به بیننده منتقل نمی‌کرد. دیگر اینکه در سری نخست سریال بابک نوری ارتباط خوبی با نوذری پیدا می‌کرد و تیم پلیسی خوبی را تشکیل داده بودند، اما تغییر بازیگر این ویژگی مثبت را از سریال گرفته بود.در این سریال در داستان سهراب اردلان شجاع کاوه، روح الله مفیدی و مرجانه گلچین، در مسافر خوشبختی، سیامک اطلسی، مهوش افشارپناه، نفیسه روشن، شراره دولت آبادی، شراره رخام و بهزاد رحیم خانی و در مخمصه، رحیم نوروزی، لیلا برخورداری و مریم سلطانی به عنوان بازیگر میهمان حضور داشتند، اما با اینکه در این سریال تعداد زیادی از بازیگران حرفه‌ای و شناخته شده جلو دوربین رفتند، استفاده نه چندان حرفه‌ای کارگردان از این بازیگران پتانسیل حضور این افراد برای تولید اثری جذاب را در عمل از بین برد.