ترجمه وحیدرضا نعیمی: خجالتی بودن یکی از احساسات انسانی شایع است اما اطلاعات زیادی درباره آن وجود ندارد.

همه در موقعیت‌های جدید، احساس خاصی پیدا می‌کنند اما گاهی خجالتی بودن در رشد اجتماعی اختلال ایجاد کرده و یادگیری کودکان را محدود می‌کند. نویسنده این مقاله انواع و جلوه‌های خجالتی بودن را توصیف و  تحقیقات درباره آثار ژنتیک، خلقی و محیطی را بر خجالتی بودن بررسی می‌کند، به تمایز خجالتی بودن طبیعی و مشکل‌آفرین می‌پردازد و راه‌هایی را برای کمک به بچه خجول پیشنهاد می‌کند.

احساس خجالتی بودن در همه دیده می‌شود که احتمالاً به‌عنوان سازوکاری برای کمک به افراد برای مقابله با محرک‌های اجتماعی جدید شکل گرفته است.

خجالت به‌صورت ترکیبی از احساسات تجربه می‌شود، مانند ترس و علاقه یا تنش و دلپذیری در این مواقع  ممکن است افزایش تپش قلب و فشار خون رخ دهد. فرد مقابل می‌تواند خجالتی بودن شخص را از روی نگاه گریزان و رو به پایین وی، کم‌حرفی و کم حرکتی وی تشخیص دهد. کلام فرد خجالتی اغلب نرم، لرزان و مقطع است. بچه‌های کوچک اغلب انگشت دست خود را می‌مکند و برخی دیگر خجولانه رفتار می‌کنند، قدری می‌خندند و کناره می‌گیرند. خجالتی بودن از 2 الگوی رفتاری مربوط دیگر، قابل تمایز است؛ محتاط بودن و گوشه‌گیری اجتماعی.

محتاط بودن کودکان نسبت به غریبه‌ها فاقد حالت پرهیز یا ابهامی است که با خجالتی بودن همراه است. برخی کودکان بزرگ‌تر شاید بازی تنها را ترجیح بدهند و به‌نظر برسد نیاز چندانی به تعامل اجتماعی نداشته باشند اما هیچ‌کدام از حالات تنش کودک واقعا خجل را تجربه نکنند.

بچه‌ها ممکن است در مقاطع مختلف رشد در برابر خجالتی بودن آسیب‌پذیر باشند. خجالت همراه با ترس نسبت به بزرگسالان ناآشنا در کودکی پدیدار می‌شود. پیشرفت‌های شناختی در خودآگاهی باعث حساسیت اجتماعی بیشتر در سال دوم می‌شود. خجالت خودآگاهانه در حدود 4 تا 5‌سالگی ظاهر می‌شود و اوایل دوره نوجوانی آغاز اوج خودآگاهی است.

چه موقعیت‌هایی باعث خجالت کودک می‌شود؟

مواجهه‌های اجتماعی جدید شایع‌ترین عامل خجالت است، مخصوصاً‌ اگر فرد خجالت‌زده احساس کند کانون تمرکز است. تغییر سریع در محیط اجتماعی و فشارهای رقابت در مدرسه و در محل کار در دهه‌های اخیر باعث ایجاد اپیدمی خجالت در کودکان و بزرگسالان شده است؛ بزرگسالانی که دائما به تلقی دیگران از بچه‌ها جلب توجه می‌کنند یا به بچه‌ها خودمختاری اندکی می‌دهند و باعث تشویق احساس خجالت می‌شوند.

چرا برخی بچه‌ها خجول‌تر از دیگران هستند؟

برخی بچه‌ها ذاتا خجول هستند. این بچه‌ها احتمال بیشتری و جود دارد که در برابر موقعیت‌های اجتماعی جدید رفتار خجولانه از خود نشان دهند و ممکن است در برخی مواجهه‌های خاص نیز خجالت از خود نشان دهند. محققان عوامل طبیعی و تربیتی را عامل این اختلاف‌های فردی می‌دانند.

برخی جنبه‌های خجالت اکتسابی است. محیط خانوادگی و فرهنگی کودکان الگوی رفتار اجتماعی است. بچه‌های چینی در مهدکودک از نظر اجتماعی کم‌تحرک‌تر از بچه‌های قفقازی هستند و بچه‌های سوئدی ابراز ناراحتی اجتماعی بیشتری از بچه‌های آمریکایی می‌کنند. به‌نظر می‌رسد برخی پدر و مادران که بچه‌های خود را خجول می‌خوانند، عملا‌ بچه‌های خود را دچار چنین حالتی می‌کنند.

شواهد فزاینده‌ای از مبنای وراثتی یا خُلقی برای برخی انواع خجالت رفتاری وجود دارد. در حقیقت، چه بسا نقش وراثت در خجالت بیشتر از هر صفت شخصیتی دیگر باشد. بچه‌های تحت مراقبت شدید از 2 تا 5‌سالگی رفتار کم‌تحرکی را با همسالان و بزرگسالان نشان می‌دهند.

به‌رغم این شواهد، بیشتر محققان تأکید می‌کنند که آثار ژنتیک احتمالاً عامل بخش اندکی از خجالت است. حتی تمایلات ارثی را نیز می‌توان تعدیل کرد. کودکانی که به فرزندخواندگی قبول می‌شوند، از برخی از آداب اجتماعی والدین جدید خود تقلید می‌کنند و برخی کودکان کم‌حرف گاهی بر اثر تلاش‌های والدین خود حالت اجتماعی راحت‌تری به‌خود می‌گیرند.

چرا خجالتی بودن یک مشکل اجتماعی است؟

خجالتی بودن می‌تواند یک پاسخ طبیعی و انطباقی به یک تجربه آزارنده باشد. بچه‌ها می‌توانند با خجالتی بودن، به‌مدت موقت از محیط کناره‌بگیرند و تدریجاً بر آن مسلط شوند.

به‌طور‌کلی، هنگامی که کودکان نسبت به غریبه‌ها تجربه کسب می‌کنند، خجالت رخت برمی‌بندد. در غیاب دیگر مشکلات، بچه‌های خجالتی در معرض دیگر مشکلات رفتاری یا روانکاوی نیستند. در عوض، بچه‌هایی که به‌شدت رفتارهای خجولانه‌ای از خود نشان می‌دهند که به محیط بستگی ندارد و گذرا هم نیست، ممکن است در معرض خطر باشند.

این قبیل بچه‌ها چه بسا فاقد مهارت‌های اجتماعی باشند یا تصویری ضعیف از خود در ذهن داشته باشند. معلوم شده است که بچه‌های خجول کمتر می‌توانند بازی با همسالان خود را شروع کنند. دانش‌آموزانی که خود را خجول می‌پندارند، معمولا خود را کمتر دوست دارند.

آنان منفعل‌تر از همسالان غیرخجالتی خود هستند و حالت دوستانه کمتری دارند. این قبیل عوامل بر برداشت دیگران تأثیر منفی دارد. به همین دلایل، ممکن است گروه همسالان بچه‌های خجول را نادیده بگیرند. در نتیجه ممکن است که بچه‌های خجالتی فرصت‌های کمتری برای رشد مهارت‌های اجتماعی داشته باشند. بچه‌هایی که تا دوره نوجوانی و جوانی به‌طور افراطی خجالتی هستند، خود را تنها توصیف می‌کنند، دوستان نزدیک کمتری دارند و در ارتباط موفق نیستند.  

راهبردهای کمک به بچه خجول

بچه را به‌عنوان یک فرد با تمام خصوصیات انسانی قبول کنید. حساس بودن نسبت به علایق و احساسات کودک به شما اجازه می‌دهد تا با وی رابطه برقرار کنید که نشان می‌دهد به وی احترام می‌گذارید. این امر سبب می‌شود که بچه مطمئن‌تر و کمتر دچار بازدارندگی شود.

عزت نفس ایجاد کنید. بچه‌های خجالتی ممکن است تصویر ذهنی ضعیفی از خود داشته باشند و احساس کنند که کسی آنها را نمی‌پذیرد. نشان دادن مهارت‌های کودک را تقویت و آنان را به خاطر خودمختاری تشویق کنید. اغلب آنان را تحسین کنید. بچه‌هایی که احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند، بعید است که خجالتی شوند.

مهارت‌های اجتماعی را رشد دهید. رفتار اجتماعی کودکان خجالتی را تقویت کنید. کارشناسان توصیه می‌کنند عبارات مربوط به مهارت‌های اجتماعی را به کودکان بیاموزید (مانند آیا می‌توانم منم بازی کنم؟). همچنین، فرصت‌های بازی با کودکان در موقعیت‌های یک‌نفره باعث می‌شود تا کودکان خجالتی بیشتر بتوانند احساس خود را بیان کنند.
بچه‌ها را تشویق کنید با بچه‌های تازه آشنا شوند و با آنها بازی کنند.به یاد داشته باشید که خجالت خیلی هم بد نیست. لازم نیست که هر بچه‌ای کانون توجه باشد. برخی صفات خجالت مانند فروتنی و توداری مثبت تلقی می‌شود تا زمانی که کودکی ناراحت به‌نظر نمی‌رسد یا در جوار دیگر بچه‌ها احساس تنهایی نمی‌کند، نیازی به اتخاذ اقدامات مداخله‌گرانه نیست.

childdevelopmentinfo.com

برچسب‌ها