کاظم جلالی* باید به نتیجه انتخابات آمریکا نه نگاه خوش‌بینانه و نه بدبینانه داشت، باید نگاه واقع‌بینانه و واقع‌گرایانه داشت.

در ایالات متحده آمریکا  بین هیأت حاکمه و احزاب بر روی یک مساله اجماع وجود دارد و آن این که اساساً ایران یک پدیده نامطلوب برای آمریکاست و نه تنها در راستای منافع این کشور حرکت نمی‌کند بلکه در مقابل آنها نیز هست، لذا در بد بودن جمهوری اسلامی ایران از نظر هیات حاکمه آمریکا و دو حزب سیاسی آن تردیدی وجود ندارد.

اما در نوع برخورد با جمهوری اسلامی ایران بین دو حزب جمهوریخواه و دمکرات اختلاف نظر وجود دارد، البته این اختلاف نظر را نمی‌توان به شکل افراط گرایانه‌ای برجسته کرد زیرا این اختلافات در مقطع فعلی برخاسته از ناکامی‌ها و عدم موفقیت جمهوریخواهان در سیاست‌های خاورمیانه‌ای و به ویژه در بحث عراق است که دستاویزی برای دمکرات‌ها ایجاد کرده تا جمهوریخواهان را مورد نقد جدی قرار دهند.

البته این خواسته افکار عمومی مردم آمریکا نیز بود، در حال حاضر نظرسنجی‌های درون آمریکا حاکی از مخالفت 76 درصدی مردم آمریکا با سیاست‌های بوش در عراق است.

دمکرات‌ها در کنار نقد سیاست‌های بوش در عراق بحث جمهوری اسلامی ایران را نیز مطرح می‌کردند که اگر قرار باشد سیاست‌های اعمال شده در عراق در مورد ایران هم اجرا شود آمریکا با ناکامی‌های بیشتری مواجه می‌شود.

یکی دیگر از علل پیروزی دمکرات‌ها ضعیف شدن دولت اسرائیل است .اسرائیلی‌ها اکنون در ضعیف‌ترین وضعیت خود از ابتدای تأسیس تاکنون قرار دارند که این هم موجب نارضایتی صهیونیست‌ها از عملکرد بوش شده و رویکرد آنهارا بیشتر به سوی دمکرات‌ها تغییر داده است.

در مورد احتمال تغییر شیوه برخورد آمریکا با ایران از تهدید نظامی به مذاکره باید گفت: بحث تهدید نظامی خیلی جدی نبود، بخشی از افراط گرایان نئو محافظه‌کار بحث تهدید نظامی را به‌طور مقطعی مطرح می‌کردند که الان این بحث منتفی است به دلیل این که اساساً امروز در داخل آمریکا حمله به کشور دیگری زمینه ندارد، تا به حال هم بوش با شعار محوری مبارزه با تروریسم عملیات می‌کرد در حالی که آنچه در عراق انجام  شد تقویت تروریسم و محلی برای رشد آن بود.

لذا این دستاویز هم از بوش گرفته شده است. اکنون هیلاری کلینتون نامزد دمکرات‌ها برای ریاست جمهوری آینده آمریکا از مذاکره با ایران سخن می‌گوید و تونی‌بلر نخست‌وزیر انگلیس و شریک اصلی آمریکایی‌ها در اشغال عراق نیز بحث مذاکره را مطرح می‌کند.

البته رویکرد جدید بلر برای این است که قبل از اتمام دوره نخست وزیری‌اش موضوع عراق را به‌طور آبرومندانه جمع کنند زیرا می‌دانند بدون ایران نمی‌توانند. البته بحث مذاکره با ایران را مطرح می‌کنند اما این که چقدر در این مورد جدی هستند مشخص نیست.

دمکرات‌ها در انتخابات فرصت‌طلبی کرده و از بحث عراق استفاده تبلیغاتی به نفع خودشان کردند اما اینکه آیا بعد از پایان رقابت‌ها هم در حرفی که زده‌اند صادق باشند محل تردید جدی است.

می توان سیاست‌های آینده دمکرات‌ها در قبال ایران را این گونه پیش‌بینی کرد:  ایران نباید هسته‌ای شود. در این نکته هیچ اختلافی بین دو حزب وجود ندارد زیرا ایران هسته‌ای توازن منطقه‌ای را از نظر آمریکا بر هم می‌زند، اما در نوع برخوردشان با موضوع ایران اختلاف وجود دارد که در اینجا هنر دستگاه دیپلماسی سیاست خارجی ما مطرح می‌شود که از همین اختلاف ولو اندک تا چه حد می‌تواند در جهت منافع ملی کشور استفاده کند.

البته نباید تحلیل‌های افراطی و امیدوارانه به مردم ارایه داد چرا که استراتژی امنیت ملی آمریکایی‌ها 25 ساله نوشته می‌شود و با تغییر یک دولت این استراتژی تغییر نمی‌کند، فقط در روش‌ها تغییر داده می‌شود.

شعارهای انتخاباتی دمکرات‌ها برای تسویه روندی است که سیاست‌های بوش ایجاد کرده و آمریکا را در وضعیت بدی قرار داده و مردم خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز و... را به اوج تنفر نسبت به آمریکایی‌ها رسانده است، لذا حال که سیاست‌های بوش برای ادامه استیلاجویی آمریکایی‌ها مضر شده است دمکرات‌ها سعی دارند شرایط را به سمت حل این مسایل هدایت کنند.

* مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی

برچسب‌ها