آدما قدر یهدونه بودن همدیگه رو نمیدونن. یهجوری با هم برخورد میکنن که انگار هزارتا از هرکدومشون تو دنیا هست. احتمالاً واسه همینه که بهنظرشون خیلی مهم نمیآد که مواظب هم باشن و به پای هم وایسن.
اگه یکی که یهعمر باهاشون همقدم بوده پاش بشکنه، جای اینکه کمکش کنن، چیکار میکنن؟ میرن دنبال یکی که پای نشکسته داشته باشه!
اگه یکی که همهی عمر باهاشون همدل بوده دلش یهو درد بگیره، چی؟ جای اینکه براش نباتداغ درست کنن، چیکار میکنن؟ ولش میکنن میرن سراغ یه دل بدون درد!
اگه اونی که همیشه صداشون میزده، یه روز صداش رو گم کنه، اولین فکری که به ذهنشون میرسه، چیه؟ هیچی، میرن دنبال یه آدم دیگه با یه صدای دیگه!
میرن و فراموش میکنن، میرن و پشتسر میذارن، میرن و چشماشون رو میبندن... انگار نه انگار که فقط یکی از هرکی تو این دنیا هست. یکی که یهدونهی یهدونهی یهدونه بیشتر نیست.
عروسکساز: شهره امیراحمدی