رفتارهایش عموماً غیرقابل پیشبینی و خطرناک بوده و خانوادهاش هر لحظه نگران آسیبرساندن او به خودش هستند. این رفتارهای علی تا حدی بوده که باعث ایجاد پریشانی و تشنج در خانوادهاش شده و فرصت چند لحظه استراحت را از آنها گرفته است.
آموزگار علی نیز در تأیید گفتههای مادرش معتقد است:« علی، دانشآموز بسیار پرسروصدایی است، در کلاس درس هیچ توجهی به اطراف ندارد، جواب سؤالاتش را بلافاصله و بدون تامل میدهد، در کلاس با همکلاسهایش صحبت میکند، تکالیفش را بهسرعت و کاملاً ناخوانا مینویسد، کارهایی را که شروع کرده، به اتمام نمیرساند، مدام جایش را عوض میکند، بدون اجازه کلاس را ترک میکند و....
او با این کارهایش دقت مرا نیز کاهش داده است و من از این که او یک روز غایب میشود، خوشحال میشوم...»
اختلال رفتاریای که در این کودک مشاهده میشود، بیشفعالی نام دارد. اختلال بیشفعالی و کمبود توجه (Attention deficit-hyperactivity) یا همان ADHD یکی از مهمترین اختلالات دوران کودکی است که دارای سه علامت مهم بیشفعالی، تکانشگری و انجام اعمال ناگهانی و غیرقابل پیشبینی، و بیتوجهی است. این علائم معمولاً از سهسالگی شروع میشود اما تا زمانی که کودک پا به مدرسه نگذاشته، تشخیص آنها بسیار مشکل است. شیوع این اختلال بهطور کلی در 5درصد کودکان دبستانی دیده میشود و نسبت آن در پسران نسبت به دختران، 5 به یک است. این اختلال دارای انواع گوناگونی بوده و با توجه به جنسیت، علائم آن فرق میکند.
خانم آسیه اناری- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک- در این باره میگوید: اختلال ADHD دارای سه نوع فرعی است:
- نوع بیتوجهی: که در این مورد، کودک بیشترین مشکل را در نگهداری توجه و تمرکز دارد. به نظر می رسد که هیچ توجهی به صحبتهای طرف مقابل نمیکند، در اتمام کارهایش حتی آن کارهایی که خودش دوست دارد، مشکل دارد، به جزئیات بیتوجه است، هنگام بازی یا انجام تکلیف تمرکز کافی ندارد، وسایل خود را مدام گم میکند یا در خانه و مدرسه جامیگذارد. دختران بیشتر از پسران به این نوع اختلال دچار میشوند.
- نوع پرتحرکی/تکانشگری: در این نوع، کودک بسیار پرتحرک بوده و عمدتاً دست به کارهای خطرناک از جمله بازی با وسایل برقی، بالارفتن از دیوار یا کمدها و... میزند، پرحرف است، رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان میدهد، دائماً میخواهد جلب توجه کند، سرجایش مدام وول میخورد، حرکتهای بیجا از خود نشان میدهد، با دستهایش زیاد بازی میکند، برای انجام هر کاری عجله دارد و همیشه در حال دویدن است. این نوع اختلال بیشتر در پسران دیده میشود.
- نوع مختلط: که در این نوع، کودک هم نشانههای بیتوجهی و هم نشانههای تکانشگری را داراست. همه اینها عواملی هستند که با ورود هر کودک به مدرسه قابل مشاهده و تشخیصاند.
خانم اناری در این باره معتقد است: محیط مدرسه بهترین محیط برای شناسایی و تشخیص این اختلال است. کودک بعد از 7سالگی وارد محیطی با قوانین مشخص به نام مدرسه میشود و نیاز به پیروی از نظم خاصی دارد. درست در این زمان است که علائم این اختلال، پررنگتر شده و کودک با علائم بالینی پرخاشگری، پرحرفی، پرتحرکی در سر کلاس، نظم کلاس را برهمزدن، نمرات پایین و... به اولیای مدرسه معرفی میشود. به نظر وی، وقتی بیشفعالی تشخیص داده میشود که کودک هم در خانه و هم در مدرسه، نشانههای این اختلال را نشان دهد. در صورتی که نشانهها محدود به فقط یک محیط (خانه یا مدرسه) باشند، نمیتوان تشخیص ADHD را داد بلکه باید در این صورت به دنبال یک مشکل رفتاری دیگر گشت.
اختلال ADHD پیامدهای تحصیلی، رفتاری، اجتماعی و هیجانی بدی در کودکان ایجاد میکند. از جمله پیامدهای تحصیلی این اختلال، بروز مشکل در یک یا چند ماده درسی است و از نظر خانم اناری، از مهمترین پیامدهای تحصیلی این اختلال، بروز مشکل در دروس ریاضی و دیکته است که مستلزم توجه و تمرکز ذهنی است. وی معتقد است کودکان ADHD از نظر عملکرد تحصیلی بسیار پایینتر از سطح هوشی خود هستند. ممکن است برخی مبتلایان به ADHD از نظر درسی در سطح قابل قبولی باشند اما این کودکان عموماً از سطح هوشی بالایی برخوردارند. این کودکان علاوه بر مشکلاتی که سرکلاس درس دارند، در سر جلسه امتحان نیز مسائل و مشکلات خاصی دارند؛ از جمله جاانداختن سؤالات به دلیل بیتوجهی یا عجلهکردن در زودتحویلدادن ورقه امتحانی و در نتیجه بیدقتی در پاسخ دادن به سؤالات، اشتباه در خواندن سؤالات و... . در مورد پیامدهای رفتاری و هیجانی این اختلال و در نتیجه نحوه برخورد مبتلایان با معلم و همسالانشان باید گفت این کودکان از نظر عاطفی بیثبات هستند و خلقشان به طور ناگهانی تغییر میکند، به طوری که ممکن است بهسرعت از مهربانی به بداخلاقی و پرخاشگری تغییر کند. به علاوه بسیار حساس و زودرنج بوده و در مقابل با همسالانشان بسیار طرد شده و به آنها به عنوان مزاحم نگاه میشود.
خانم اناری در این باره اضافه میکند که در این کودکان، چسبندگی به بزرگسالان و همسالان هم دیده میشود و به دلیل ناتوانی در تأخیر ارضای نیازهایشان، در این کودکان پرخاشگری و دعوا با همسالان هم به وفور دیده میشود.
خانم بیتا رحمتی - کارشناس ارشد مشاوره مدرسه - نیز در مورد نحوه برخورد کودکان (ADHD) با همسالانشان میگوید: این کودکان در تعامل با همسالانشان رفتاری کاملاً ناپخته، خودخواهانه و پرخاشگرانه دارند. آنها در بازیهای آرام، تمرکز و آرامش لازم را ندارند و در بازیهای گروهی، نوبت را رعایت نکرده و قلدری میکنند، سرزده واردبازی کودکان دیگر شده و فعالیت یا صحبت آنها را قطع میکنند. آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که نحوه برخورد معلمان با این کودکان بسیار مهم و سرنوشتساز است و در واقع کلید اصلی موفقیت یا عدم موفقیت این دانشآموزان در امر تحصیل، نحوه برخورد معلمان و روش تدریسی است که آنها به کار میبرند.
خانم رحمتی در اینباره معتقد است معلمان باید میزان عیبجویی و انتقاد از این دانشآموزان را تا حداقل ممکن کاهش دهند، میزان توجهشان به این کودکان باید متناسب بوده و کم و زیاد نشود، باید همکاری مداوم و لازم را در برنامه اصلاحی کلاس داشته باشند، یک رابطه عاطفی بسیار سازنده و مثبت بین خود و دانشآموزان ADHD به وجود بیاورند و همزمان با مشاور مدرسه، مدیر، والدین کودکان، روانشناس و روانپزشک کودک در ارتباط باشند.
وی در مورد روش تدریس هم اضافه میکند که مسلماً تدریس و آموزش به این دانشآموزان باید درموقعیتهایی باشد که توجه آنها به معلم است. برای این دانشآموزان باید هر بار و در هر زمان فقط یک تکلیف تحصیلی تعیین کرد. تکالیف طولانی و زمانبر باید به بخشهای کوچکتری تقسیم شوند تا حجم فشار به فراخنای توجهشان کاهش یابد. دستور انجام کار باید مرحله به مرحله به دانشآموزان داده شود و پس از آن باید از آنها خواست که آن را تکرار کنند تا از فهمیدن مطلب توسط آنها اطمینان حاصل شود.
باتوجه به توضیحاتی که داده شد، به نظر میرسد که لازم است برای آموزش کودکان ADHD از کلاسهای ویژه استفاده کرد.
خانم رحتمی در اینباره میگوید: این توانمندی معلم است که به کودکان ناهمگون، از کندذهن گرفته تا تیزهوش که بر سر یک کلاس حضور دارند، به میزان نیاز و توانمندی آنها مطلب ارائه کند و مسلماً اگر بدرفتاری کودکADHD به وضوح مخربتر از آن بود که در برنامه منظم کلاسی درمان گردد، انجام یک برنامه در موقعیت محدود (مثلاً کلاس آموزش ویژه) توصیه میشود که میتوان با کمک مشاور مدرسه و با همراهی والدین آن را برنامهریزی و مطرح کرد.
از آنجا که عوامل متعددی از جمله عوامل روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، ژنتیکی، رشدی و عصبی در ایجاد این اختلال دخالت دارند، شناخت کافی و مشخصی در مورد سببشناسی این اختلال در دست نیست و این امر باعث شده که روشهای درمانی مشخص و قاطعی هم مطرح نشود. با این حال در درمان این بیماری از دارودرمانی مثل ریتالین، رواندرمانی کوتاهمدت، روشهای اصلاح و کنترل رفتار، آموزش معلمان و والدین و یا ترکیبی از همه این روشها استفاده میشود. از نظر خانم رحمتی، کارشناس ارشد مشاوره مدرسه، آنچه بیشترین تأثیر را بر روند و تأثیر درمان میگذارد، تشخیص به موقع و زودهنگام اختلال و ارجاع سریع کودک به متخصصان است که امکان کاهش آسیب را فراهم میسازد. وی اضافه میکند که معلمان نیز به نوبه خود میتوانند در امر درمان این اختلال به کودکان کمک کنند. به نظر ایشان «اقتصاد ژتونی» قویترین، فوریترین و اختصاصیترین روش درمانی برای معلمان است. در این روش، لازم است معلم پس از مشخص کردن رفتار هدف در کودک(زمانی که معلم مرا صدا میکند جواب بدهم)، نوع تقویت را هم مشخص کند (یک ژتون، کارت عکسدار یا ستارهدار و غیره) و پس از آن معلم در مقابل رفتار هدف، بدون فاصله ژتون را ارائه دهد. دراینجا لازم است فهرست پاداشها با کمک خود کودک و بنا به توجهات او اولویتبندی شود.
دومین روش درمانی «قرارداد وابستگی» است که مشتمل است بر مذاکره پیرامون قرارداد. نظیر مثال زیر:
من موافقم کارهای زیر را انجام دهم:
1 - وقتی معلم صدایم کرد، جواب دهم.
2 - در زمین بازی نوبت را رعایت کنم و داد نزنم.
اگر این کارها را کردم در پایان روز یکی از کارهای زیر را میتوانم به انتخاب خودم انجام دهم.
1 - با والدینم به پارک بروم.
2 - مدتی با کامپیوتر بازی کنم.
اگر آنچه را که قول دادم انجام ندهم، موارد زیر را از دست خواهم داد:
1 - به پارک نمیتوانم بروم.
2 - نمیتوانم با کامپیوتر بازی کنم.
در واقع در این تکنیک رفتار مطلوب و پیامد وابسته به عملکرد به صورت کلامی تصریح میشود و به امضای طرفین قرارداد و دانشآموز و معلم میرسد.
در اجرای این تکنیک باید سعی شود که تکالیف متناسب با تقویتکنندهها باشد، تقویتکنندهها به تأخیر نیفتند و پاداشها تکراری نباشند.