به گزارش ایسنا، کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به خشک شدن کامل دریاچه بختگان نسبت به بروز فاجعه زیستمحیطی در پارک ملی بختگان هشدار داد و تصریح کرد: در صورت ادامه وضعیت فعلی بزودی توفان شن و نمک اراضی کشاورزی اطراف این تالاب را نیز نابود میکند.
پارک ملی بختگان به عنوان دومین دریاچه بزرگ ایران که زمانی مامن پرندگان خصوصا دستههای چند صد هزارتایی فلامینگو بود، متاسفانه اخیرا علاوه بر مواجهه با کاهش نزولات آسمانی با احداث سدهای متعدد آسیب بسیاری دیده است. تبدیل چند ده هزار هکتار از اراضی مجاور به زمینهای کشاورزی، ازبین رفتن پوشش گیاهی دریاچه به واسطه زهکشی، تغییر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب دریاچه، اجرای پروژههای مختلف ذخیرهسازی و انحراف آب همانند پروژه سد درودزن در دهه 1350، احداث سد سیوند از آغاز سال 1371 و اخذ تصمیم درباره احداث سد ملاصدرا در سال 1377 تنها بخشی از عوامل نابودی دریاچه بختگان است.
پروژه آبیاری گسترده اراضی بالادست رودخانه کر که منجر به کاهش شدید دبی آب ورودی به پارک ملی و خشک شدن کامل ورودی آب به دریاچه شده است، وجود معادن سنگ چینی در ضلع شرقی پناهگاه حیات وحش، چرای حدود 60 هزار راس دام که 40 هزار راس آنها مازاد به حساب میآیند، احداث چند رشته زهکش بطول تقریبی 70 کیلومتر در اراضی تالابی دشت کربال و تبدیل آن به اراضی کشاورزی که منجر به ایجاد اختلالاتی در وضعیت هر دو دریاچه شده است و جمعآوری و ورود پسابهای صنعتی و کشاورزی شهری از طریق دو جریان کر و سیوند و زهکشی و واگذاری بیش از حد اراضی ملی ضلع جنوبی جهت توسعه در امور کشاورزی از مهمترین مخاطرات و عوامل تهدیدکننده پارک ملی بختگان است.
مهندس محمد ابراهیم عامری، کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به خشک شدن کامل دریاچه بختگان نسبت به بروز فاجعه زیستمحیطی در پارک ملی بختگان هشدار داد و گفت: در صورت ادامه وضعیت فعلی بزودی توفان شن و نمک اراضی کشاورزی اطراف این تالاب را نیز نابود میکند.
وی افزود: احداث سد درودزن اولین شوک بر سیستم اکولوژیک بسیار پیچ در پیچ تالابهای منطقه و از جمله تالابهای طشک و بختگان وارد کرد به شکلی که در همان سالهای نخستین پیامدهای اکولوژیک سد درودزن کم و بیش آشکار شد و نگرانیهایی را ایجاد کرد.
کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به این که متأسفانه ساختمان سد داریوش (درودزن) بر روی رودخانه کر و استفاده از آب آن برای آبیاری، تالابهای جنوبی حوضه نیریز و طشک را خشک خواهد کرد افزود: ماندابهای بزرگ واقع در زرقان که از آبهای رودخانه کر تشکیل میشدند، اینک تقریبا ازمیان رفتهاند و ماندابهای مهم لاپویه و کمجان نیز در آینده نزدیکی بدون تردید گرفتار چنین سرنوشتی خواهند شد و زمانی که از سد استفاده شود دریاچههای طشک و بختگان از منابع مهم خود محروم میشوند و دیگر هرگز وسعت گذشته را نخواهند داشت.
وی تصریح کرد: وقتی سد درودزن در مسیر رود کر احداث شد نگرانیها از خشکیدن دریاچهها افزایش یافت؛ همزمان با ساختمان سد، کانالهای آبرسانی جدیدی احداث شدند که میتوانستند زمینهای بیشتری را آبیاری کند. به همین دلیل به وسیله زهکشهای عظیم تالابهای متعددی را خشک کرده و به زیر کشت بردند.
کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: در همان سالهای اول تالابهای بیضا، لپوئی، آهوچر و زرقان نابود شدند. هرچند آب کافی برای زمینهای بیشتر موجود نبود، احداث زهکشها و خشکانیدن تالابها همچنان ادامه پیدا کرد.
وی با اشاره به این که سال گذشته تالاب عظیم کمجان به کلی نابود شد و امسال هم نوبت خرامه است که زهکش آن بزودی تکمیل میشود، خاطرنشان کرد: نمونه پیشرفتهتر دریاچههای طشک و بختگان، وضعیتی است که تالابهای هامون، بویژه هامون صابری و هامون هیرمند، به آن گرفتار شدهاند؛ پهنهای که در گذشتهای نه چندان دور، چشماندازی تالابی را به نمایش میگذاشت، امروزه به بیابان و در بخشهایی، به کویر واقعی تبدیل شده است و از نمونه آینده دریاچههای داخلی کشور میتوان از دریاچه پارک ملی ارومیه یاد کرد.
کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به احداث سد سیوند گفت: متاسفانه با گذشت چند سال از آبگیری، هنوز پشت این سد به طور کامل پرنشده که این امر نشان میدهد محاسبات وزارت نیرو در این خصوص آنقدرها هم درست نبوده است و بجز کمک به نابودی تلاب بختگان نتیجهای نداشته است!
وی به پایین بودن راندمان آبیاری کشاورزی در این منطقه اشاره کرد و یادآور شد: شاید راندمان آبیاری در این منطقه از 30 درصد هم کمتر باشد ولی وزارت جهاد کشاورزی در این خصوص هیچ اقدامی انجام نداده است.
کارشناس پارکداری معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر این که هیچ برنامه عملی برای نجات تالاب بختگان وجود ندارد، تصریح کرد: تا کنون طرح جامع مدیریت پارک ملی بختگان با توجه به بحران کمآبی در منطقه نتوانسته راهکارهای لازم اجرایی برای مدیریت منطقه پیشنهاد دهد.
وی افزود: با توجه به عامل محدود کننده آب در حوزه مذکور باید تا پایان وضعیت بحرانی موجود از هر گونه طرحهای جدید توسعهای که نیاز آبی آن از این طریق تامین می شود جلوگیری به عمل آید از سوی دیگر باید ترتیبی اتخاذ شود که با نظارت دقیق توسط سازمانهای مسوول نسبت به افزایش راندمان آب کشاورزی اقدام شود. از سوی دیگر باید از احداث چاههای غیرمجاز در این منطقه هرچه سریعتر جلوگیری شود.
بدین ترتیب باید منتظر ماند و دید که مسئولان ملی و محلی چه اقدام عاجلی قرار است برای نجات دومین دریاچه بزرگ ایران انجام دهند.
پارک ملی بختگان شامل دریاچه طشک و بختگان همراه با اراضی کوهستانی حاشیه آن در سال 1347 طی مصوبه شماره 7 شورای عالی محیط زیست به عنوان منطقه حفاظت شده تحت مدیریت سازمان قرار گرفت و طی مصوبه شماره 63 مورخ 1354 سطحی در حدود 327 هزار و 820 هکتار تبدیل به پناهگاه حیات وحش شد. در سال 1354 بخشهایی از تالاب نیریز، کمجان و چشمه گمبان به وسعت 108 هزار هکتار در فهرست تالاب بینالمللی کنوانسیون رامسر به ثبت رسید و بر اساس مصوبه شماره 142 مورخ 1374 شورای عالی محیط زیست به دو منطقه به عناوین پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان تبدیل شد.
پارک ملی بختگان مجموعهای از دریاچه طشک و بختگان و تالابهای تشکیل دهنده در محل ورودی زهکشها به دریاچههای مذکور است. این دریاچهها دائمی و در بعضی از سالهای پرباران دریاچه واحدی را بوجود میآورند. آب دریاچه در مصب رودخانه و چشمهها که به دریاچه میریزند شیرین ولی شوری آب با گسترش دریاچه به سمت شمال شرقی تــا شرق بتدریج افزایش مییابد.
این تالاب به واسطه دارا بودن جزایر کوچک و بزرگ یکی از مکانهای مناسب جهت تخمگذاری پرندگان بوده و توسط سازمان بینالمللی حیات پرندگان به عنوان زیستگاه با اهمیت برای پرندگان میباشد. از مهمترین منابع تامین کننده آب رودخانه کر و سیوند وسه رشته زهکش در بخش غربی آن است ولی قسمت اعظم آب بوسیله سیلابهای ناشی از بارندگیهای شدید در سالهای پرباران تامین میگردد. علاوه بر موارد فوق دو چشمه یکی در شمال غربی دریاچه طشک بنام گمبان و دیگری در جنوب شرقی دریاچه بنام چشمه آبگرم سهل آباد تامین کننده بخشی از آب دریاچه و تالابهای مجاور آن هستند، البته این میزان آب نسبت به میزان آب رودخانه های کر و سیوند و زهکشها، رقم بسیار ناچیزی است.
در حال حاضر تنها نیاز آبی دریاچه از طریق ورودی آب چشمه گمبان، ریزشهای جوی و سیلابهای فصلی تأمین میشود. طی سالهای اخیر از طریق دوکانال زهکش که تنها فاضلاب آلوده و مسموم کشاورزی را وارد دریاچهها میکند و به دلیل عامل محدود کننده آب، دریاچهها در چند سال اخیر آبی را دریافت نمیکنند از سوی دیگر یخبندان و ریزش برفهای سنگین به ندرت در منطقه اتفاق میافتد و متوسط بارندگی سالانه در این منطقه 120 میلیمتر است.