اما به دلیل تغییرات فرهنگی و تکنولوژیهای نوظهور، روزنامه ها دیگر منبع اصلی اخبار و اطلاعات و مخاطبان نیز مصرف کنندگان منفعل نیستند.
امروزه در دنیای مدرن، تکنولوژیهای ارتباطی این امکان را فراهم آورده اند که هر کس با داشتن یک کامپیوتر و با اتصال به شبکه جهانی اینترنت خبر پراکنی کند.
حتی آگهی دهندگان نیز که روزگاری بخش عمدهای از هزینه های تولید روزنامه ها را تامین میکردند برای ارائه پیامهای بازرگانی خود شیوه های جایگزین دیگری به جای تبلیغ در روزنامهها یافتهاند.
بنابراین کسب توانایی خلاقیت و تقویت سازمان هایی که بتوانند به سرعت و به گونهای موثر با واقعیت جدید انطباق یابند اجتناب ناپذیر است.
زمانی "تام استاپارد" نمایشنامه نویس انگلیسی گفت: "من با تمام وجود در اختیار مطبوعات آزاد هستم، آنچه نمی توانم تحمل کنم این روزنامه های لعنتی است"
این دیدگاه تنها منحصر به او نیست، میلیونها نفر دیگر هم با او هم عقیدهاند و بدتر آنکه تعدادی بیشتراهمیتی برای هیچ کدام قائل نیستند و آنهایی که برای خبر ارزش قائلند نیز در یافتهاند دست آوردهای نوین ارتباطات، منابع اطلاعاتی دیگری را جانشین روزنامه ها کرده است درنتیجه، تعداد زیادی از مردم ضرورتی برای خواندن روزنامه نمییابند.
این نگرانی تنها مربوط به تکنولوژی یا خبررسانی مکتوب نیست بلکه مشکل، وقت، میزان توجه و علاقه، وفاداری و اعتماد مردم را نیز در بر میگیرد.
با این همه نمیتوان گفت که روزنامه ها محکوم به فنا هستند چرا که تیراژ موجود روزنامه ها همچنان نویدبخش سالهای موفق آتی است.
اما این واقعیت که بسیاری از سردبیران و ناشران گرفتار بحران شده و در مورد رسالت خود اعتماد به نفس چندانی ندارند بر کسی پوشیده نیست. خوانندگان هم به گونه ای دیگر درحال تغییرند.
برای مثال در ایالت متحده امریکا، تعداد مخاطبان سفیدپوست از طبقه متوسط ، خوش بین و دارای اعتماد به موسسه های خبری بتدریج کم میشود. حس مطالعه در امریکا رو به ضعف و فرسودگی است.
بین جوانان از چهار نفر تنها یکی بطور منظم روزنامه مطالعه میکند، حتی بین زنان که از جمله افراد پر مخاطب روزنامه ها بودند، تعداد خوانندگان کاهش یافته است.
تعاریف معمول نیز دستخوش تغییر شده اند مفهوم جامعه قبلا درمعنای "مجاورین منطقه ای " بکارمیرفت و روزنامه ها سرشارازخبرهای محلی برای منطقه خود بودند.
اکنون "مجاورین" نزدیک و آشنای خود را در شبکه اینترنت می یابیم. اکثر متخصصان با همکاران خود درسراسر دنیا آشنایی بیشتری دارند تا با افراد منطقه ای خود؛ اما روزنامه ها با چنین روندی همگام نشده اند.
توجه به نیازمخاطب و توانایی آفرینش وخلق فراورده های تقریبا انحصاری ویگانه برای بازار خوانندگان دیگر تعریفی متناقص و دور از ذهن نیست، تولیدکنندگان زیرک و هوشمند درزمینه طراحی محصول با ابتکار عملی بدیع، حق اظهارنظر برای خوانندگان خود قائلند. با این همه روزنامه ها نمیتوانند به سهولت نیازهای خوانندگان خود را تفکیک کنند.
علیرغم تلاشهایی که برای مشخص کردن حوزه فعالیت روزنامه ها صورت گرفته است، از زمان های قدیم و بطور سنتی ، روزنامه ها از دیدگاهی بسیار کلی و عمومی تقسیم بندی شده اند.
سازگاری مبتنی برنیازهای ویژه گروههای مختلف مخاطب هرگز برای روزنامه ها عملی نبوده است. در حالیکه فنون جدید ارتباطی نه تنها این امر را به مرحله عمل درآورده اند بلکه آن را به عنوان لازمه و ضرورت کار خود مطرح کرده اند.
برخی روزنامه نگاران نجات روزنامه ها را درپیوند با تکنولوژی می یابند. چرا که تحول الکترونیکی ، روزنامه نگاران را قادر به یافتن مخاطبانی انحصاری و ویژه میکند. در پرتو چنین پیوندی ، خوانندگان ، میتوانند در زمان و مکانی که مورد نظر آنان است اخبار را دریافت کنند.
در این حالت جامعه جدید خوانندگان در بر گیرنده افرادی است که صرف نظر از جغرافیا، بنا به علائق شخصی روزنامه خود را برمی گزینند و از طریق وسایل الکترونیکی در ارتباط قرار میگیرند. به علاوه آنها قادرند نظریات خود را نسبت به محصول دریافت شده ، ابراز کنند.
با این همه ،اما باید بخاطر داشت که اولا بیشتر این تجهیزات را افرادی خارج از حوزه روزنامه نگاری ابداع کرده اند و دیگر اینکه اصولا ما تمایل به استفاده از ابزارهای جدید برای انجام کارهای قدیمی داریم با فرض آنکه بخواهیم ابزارهای جدید را در راه فعالیتهای نو به کار بندیم آیا تشکیلاتی داریم که بتواند نوآوری کند و پیشگام شود؟ این مهم تنها زمانی امکانپذیر است که یاد بگیریم به جای انفعال و تقلید، خلاقیت داشته باشیم.
بین واکنش نسبت به فرصتهای ایجاد شده و خلق روشهای جدید برای رقابت در جهانی کاملا نوتفاوت اساسی وجود دارد.افراد ترسو و نامطمئن عموما در واکنش نسبت به فشار پیرامون خود، با شدت عمل بیشتری روش پیشین خود را ادامه میدهند و به جای دست یابی به دانش مورد نیاز، ناامیدانه به دانسته های پیشین خود، متوسل میشوند که این روش تنها حذف صورت مسئله است.
در روش حل مشکل به جای پایبندی به آنچه خواستار آن هستند (خلاقیت)، تمایل دارند به آنچه میخواهند از سر راه خود بردارند (مشکل) تکیه کنند. .آنچه برای سازمانهای خبری دنیا ضروری است،خلاقیت و ابتکار است آن هم با این انگیزه که باید به چیزی هستی و موجودیت ببخشیم.
امروزه رسانه های الکترونیکی مخاطبانی در سطح جهان پدید آورده اند این خوانندگان در قالب "اجتماعات جدید" شکل گرفته اند. این اجتماعات بیشتر بر اساس ویژگی های گروهی همچون سن، شیوه زندگی، جنس، نوع اشتغال، سرگرمی و حتی برتری جنسی تفکیک میشوند تا مختصات جغرافیایی. معیار ارزشی این مخاطبان اخبار و اطلاعات است، اما باید گفت که روزنامه نگاری همواره چیزی بیش از خبرها و اطلاعات فراهم کرده است و آن معنا و مفهوم است.
این دو ارزش افزوده و فرآورده ذهن روزنامه نگار است که باعث تمایز روزنامه از بانک اطلاعاتی میشود.
از سوی دیگر نیاز خوانندگان برای کسب اطلاعات متنوع و همچنین انتظارات آنها در حال افزایش است آنها میخواهند اطلاعات مورد نظر خود را به سرعت و با سهولت به دست آورند.
اما همگام با دستیابی به شبکه های وسیع خبری، نیاز به مداخله انسان برای مفهوم بخشیدن به خبرها نیز افزایش مییابد. با وجود آنکه مردم به خبرها دسترسی مستقیم خواهند داشت، به نظر میرسد برای یافتن "معنا و مفهوم" به راهنمایانی مراجعه کنند.
همان گونه که اکنون برای بررسی رویدادهای روز در نشریه محلی یا روزنامه عصر به سرمقاله صفحه اول رجوع میکنند. سازمانهای خبری بطور مثال میتوانند تولیدات تحریری خود را به نشانی مخاطب ارسال کنند تا افرادی که در جستجوی اطلاعات و مفاهیم هستند به خواست خود دست یابند.
یکی ازنشانه های مثبت در سال های اخیر، آگاهی روزافزون به ضرورت ارتباط با خواننده است.
حفظ دمکراسی در جامعه از طریق آگاه ساختن شهروندان و تشویق آنها به مشارکت ازجمله وظایف روزنامه نگاران است. روزنامه ها باید خود را منبع اطلاعات برای مردم بدانند.
باید توجه داشته باشند که روش توزیع،چاپ، یا ابزارهای جدید الکترونیکی موجب منحصر به فرد شدن روزنامه نخواهد شد بلکه ارائه خدمات گسترده خبری این برتری راایجاد میکند
وقتی نیاز به خبر افزایش یابد مردم به راهنمایان خبری نیاز خواهند داشت تا برای یافتن و ارائه خبرهای مورد نیاز از آنها کمک بگیرند.سازمانهای خبری در حکم این راهنمایان هستند.
افزون بر همه اینها، نباید نقش مدیران را نادیده انگاشت، مدیران باید مسئولیت نظارت بر مسائل آتی سازمان را به عهده گرفته و به اهمیت فراوان آموزش واقف باشند ، برخی از مدیران روزنامه ها از روش "حالا بساز بعد اصلاح کن" استفاده میکنند یعنی با شعار حالا جذبشان کن، بعد تعلیم بده ، حتی درتعلیم مسئولان که بسیار ضروری نیز هست ، کوتاهی میکنند.
از سوی دیگر بسیاری از روزنامه نگاران نیز کار خود را تخصصی میدانند. از این رو تغییر طرز فکر اعضای تحریریه دشوار خواهد بود. روزنامه نگاران باید متقاعد شوند که تجهیزات جدید و طرح های سازمانی، روزنامه نگاری مطلوب تری را برای جوامع در حال تغییر فراهم میسازد.
مدیران در حالیکه همچنان به روش های قدیمی توجه دارند باید به چگونگی بهبود تولیدات تازه نیز بپردازند . هم زمان با این تغییرات، باید به خاطر داشت که ارزش های حرفه روزنامه نگاری تغییر ناپذیر است اما شکل کلی آن به گونه ای است که تجربه و ابتکار را میپذیرد.
برای مثال، میتوان شیوه گردآوری خبر و مراحل مختلف آن را به نحوی طراحی کرد که با جامعه متناسب باشد و در عین حال، معیارهای مطلوب و ویژه روزنامه های خوب را حفظ کند.
ادوارد میلر – روزنامه نگار
www.inma.org