در این مقاله پائولا هال(Paula Hall) روانپزشک، دلایل اصلی مشاجرات تکراری را بررسی میکند.
برخوردهای عمومی و تکراری:
پول، کار، روابط زناشویی، بچهها، و کار در خانه، مواردی هستند که معمولاً بین زوجها به صورتی ناهنجار، مشاجره برانگیزند.
بیشترین برخوردها به دلیل اختلاف نظر نسبت به مسائل پیش میآید. ولی با قدری صبر و خویشتنداری، و با بهکارگیری مهارتهای مهمارتباطی، شما قادر خواهید بود برای دستیابی به توافق، به جای جدل گفتگو کنید.
اگر شما مواردی که در گذشته پیش میآمد و دوباره تکرار میشود و گسترش مییابد را پیدا کنید، متوجه میشوید وقتی یک جریان حل میشود، بهزودی در واقع بذر مورد دیگری کاشته و آبیاری میشود، و بیشتر از آنچه به چشم میآید رشد میکند.
جریانهای حل نشده:
گاهی اوقات مردم به این نکته میرسند که با اختلافاتی روبهرو هستند که بیشتر، آنها را با گذشته درگیر میکند تا با حال. احساس عدم پذیرش از سوی دیگران، یا احساس مورد خیانت واقع شدن، در دوران کودکی میتواند دیدگاهها و احساساتی را در فرد ایجاد کند که باعث فشار ناخودآگاه همسران به یکدیگر، بی هیچ نوع واقعگرایی میشود.
برای مثال همسری که پدر و مادرش او را به صورت ناگهانی در دوران کودکی ترک کردهاند، ممکن است خود را در یک سفر شتابزده سودمدارانه بیابد که در واقع در آن هیچ چشمانداز روشن، قابل اطمینان و ارزشمندی از آینده متصور نیست.
یا همسری که معمولاً بهعنوان یک مجازات باغبانی میکند، مثل بچهای است که وقتی میخواهد علفهای باغ را بچیند، بدون دلیل عصبانی میشود.
موضوعات حساس:
اگر موضوعات مهم اختلافبرانگیزی در روابط شما و همسرتان وجود دارد که معمولاً به طوفان منجر میشود، شما باید دیدگاه خودتان درباره این موضوعات و اینکه آنها چرا و چطور منجر به معضل میشوند را بیشتر توضیح دهید. اگر این کار را نکنید، این اتفاقات در آینده میتوانند تبدیل به بمب شوند.
این موضوعات مهم شامل مواردی مثل فراموش کردن روز تولد، یا زمانی میشود که شما احساس کردهاید همسرتان به شما توجه و تعلق ندارد.
اغلب این موارد نمایانگر سلسله برخوردهاییاست که باعث سلب اعتماد شما از همسرتان شدهاست. مانند یک مورد توجه خاص او به دیگری، و یا زمانی که صمیمت و روابط عاطفی او با شما به طور جدی مخدوش میشود.
درست است که شما باید مشکلات قدیمی را در روابط خود زیاد مطرح نکنید، و از طرح آنها چشپوشی کنید اما باید در طرف مقابلتان هم، اطمینان بهوجود آورید که این مشکلات واقعاً از بین رفتهاند.
جدل برای نیازهای عمیقتر:
زوجها معمولاً از موضوعاتی مانند پول، روابط زناشویی یا کار در خانه، برای برخورد و جدل در مورد نیازهای عمیقترشان، در ارتباطات خود استفاده میکنند. برای مثال، معمولاً بحث و جدل از سوی کسی بالا میگیرد که باید در جای مشخصی، مسئولیتی را بپذیرد و در این موقعیت قدرتی بهدست آوردهاست.
در اینباره میتوان به موارد اختلافبرانگیزی اشاره کرد که مربوط به کار خانه میشود. در این موارد عموماً نیازهای بیپایان همسر برای کسب احترام و ارزش مورد توجه قرار نمیگیرد.
معمولاً بحث و جدلها درباره این است که چگونه باید روابط زناشویی داشت، در مورد احساس دوستداشتهشدن، و مورد توجه و مراقبت قرار داشتن و نیازهای عمیقتر برای ایجاد ارتباط عاطفیاست.
هزینههای گوناگون غیرآشکار:
برای برخی از زوجها بحث و جدل واقعاً میتواند نقش مفیدی ایفا کند. شاید این مقوله تنها در حالتی اتفاق افتد که آنها بخشی از احساسهایشان را ابراز کردهاند. این مسئله ممکناست همچنین باعث ایجاد هیجان در ارتباط زوجها شود و یا راهی برای کسب توجه باشد.
بحث و جدل میتواند به دلیل لذتی که شکل دادن این احساسات و برخورد توجهبرانگیز ایجاد میکند و همچنین بهدلیل راهی که از این طریق برای ابراز عشقتان به یکدیگر هموار میکنید ارزشآفرین باشد.
بهخاطر بسپارید در زیرسطح و رویه هر بحث و جدلی، اغلب یک جریان خیلی عمیقتر کمین کردهاست که معمولاً به سختی دیده شده و مورد تأمل و بررسی قرار میگیرد. این حالت را قطعاً شما در بحثهاتان تا زمانی که خود بخواهید و اینگونه عمل کنید، حفظ خواهید کرد.
و اما سخن آخر:
اگر شما به روابط خود با همسرتان توجه خاص دارید و تلاش میکنید به جای جدل، بیشتر با او گفتگو کنید، یا برای همسرتان یک دوست مورد اعتماد باشید، میتوانید با یک مشاور برای بهبود روابط خود صحبت کنید. بنابراین باید اطلاعات بیشتری در اینباره کسب کنید تا امکان انتخاب بهتری برای شما فراهم آید.
BBC, 21 June 2006