علاوه بر این او در دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دکتری حقوق و علوم سیاسی و نیز دکتری تخصصی روزنامهنگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس شد. در سال1343 مؤسسه کیهان پیشنهاد او را برای یک دورة عالی روزنامهنگاری پذیرفت و بدینترتیب چندی بعد در سال 1350 نخستین دانشکدة علوم ارتباطات خاورمیانه زیرنظر او شکل گرفت.
با پیش آمدن انقلاب اسلامی، دانشکده تعطیل شد و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان یک گرایش ادغام شد. با تعطیل شدن دانشگاهها، معتمدنژاد به پاریس رفت و در آنجا به تدریس و تحقیق پرداخت، تا اینکه در سال1368 به ایران بازگشت.
معتمدنژاد مجددا برای توسعة رشته علوم ارتباطات و گشایش دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقدام کرد تا سرانجام در سال1375 با پذیرفته شدن دوره دکتری ارتباطات و تأسیس دوبارة دانشکده علوم ارتباطات در سال1380 به آرزوی دیرین خود رسید.
تلاشهای بیوقفه او برای ارتقای سطح روزنامهنگاری در ایران، باعث شده تا لقب پدر علم ارتباطات را به او بدهند، هرچند که او خود را معلم سادهای بیش نمیداند.
کاظم معتمدنژاد: متأسفانه روزنامهنگاری ما ضعفهای زیادی دارد که من آنها را بارها در جاهای مختلف مطرح کردهام. مهمترین مشکل ما این است که حرفة روزنامهنگاری هنوز استقلال حرفهای خودش را پیدا نکرده است.
نظامنامه و مقررات حقوقی خاص خودش را ندارد و مثل سایر حرفهها نیست که هر کسی وارد آنها شد زندگیاش تا حدودی تأمین باشد. به همین خاطر روزنامهنگاران معمولا با دلگرمی کار نمیکنند.
بنابراین از آنجا که آیندهشان از لحاظ مادی و معنوی تأمین نیست، نمیشود انتظار کار خوب و سطح بالایی از آنها داشت. مشکل دیگر، ضعف آموزشهای آکادمیک است. به هر حال روزنامهنگاری جنبة تخصصی پیدا کرده و روز به روز پیچیدهتر میشود.
بنابراین کسانی که تحصیلاتی در این زمینه نداشته باشند، به سهولت نمیتوانند با دیگران رقابت کنند، مگر اینکه ذوق و سلیقه و استعداد زیادی در این زمینه داشته باشند.
متأسفانه در 25 سالی که رشتة علوم ارتباطات، استقلال خودش را از دست داد، لطمة زیادی به آموزشهای آکادمیک روزنامهنگاری زد. اگر ما بعد از انقلاب فرهنگی همچنان یک دانشکدة مخصوص روزنامهنگاری داشتیم، حالا خیلی از این مشکلات گریبانگیر ما نبود.
متأسفانه حالا هم که دانشکدة علوم ارتباطات دوباره تأسیس شده است، همچنان مستقل نشدهایم. هنوز گروههای علمیمان حکم خود را نگرفتهاند و دبیرخانة خاص دانشکده نداریم.
بنابراین از آنجا که دانشکدة علوم ارتباطات نه استقلال مالی دارد و نه استقلال اداری و آموزشی،تأسیس ظاهری و رسمی این دانشکده، مشکلی را از ضعف آموزشهای آکادمیک ما حل نکرده و مشکلات همچنان سر جای خودش باقی است.
آموزش باید مادامالعمر باشد
خوشبختانه در سالهای اخیر نسل جوان وارد حیطة روزنامهنگاری شده است که من ذوق و شوق زیادی در آنها میبینم. بعضیهایشان خیلی بااستعدادند و اگر محیط برایشان آماده شود میتوانند خیلی پیشرفت کنند.
کاش ما یک شرایطی داشتیم که میتوانستیم برای همة همکارانی که این رشته را نخواندهاند، دورههای مخصوصی میگذاشتیم. چرا که مطمئنام این دوستانی که ذوق و شوقاش را دارند، خیلی بیشتر از دانشجوهای معمولی میتوانند پیشرفت کنند.
همکاران مطبوعاتی باید توجه داشته باشند که شغل روزنامهنگاری یک آموزش مادامالعمر میخواهد. اینطور نیست که آموزشها محدود به دورهای خاص شود. به همین خاطر است که کشورهای پیشرفته از طریق دانشکدهها و انجمنهای صنفیشان امکانات بازآموزی روزنامهنگاری را به طور مستمر برای روزنامهنگاران فراهم میکنند.
صبور باشید و بردبار
جامعة ما به طور بالقوه، توانایی زیادی برای استفاده از مطبوعات دارد. چون همسطح درآمد مردم نسبت به کشورهای مشابه ما بالاتر است و هم سطح بیسوادی خیلی پایین آمده است. این نشان میدهد مردم آمادگی اقتصادی و فرهنگی خوبی برای استفاده بیشتر از روزنامهها را دارند.
کافی است روزنامهنگاران همت بیشتری از خود به خرج بدهند. این را هم بگویم که برای روزنامهنگاران در تمام دنیا مشکلات وجود دارد، حتی در کشورهای پیشرفته هم محدودیت فراوان است.
بنابراین توصیة من به جامعة روزنامهنگاری این است که واقعیتها را در نظر بگیرند. باید به حداقلها راضی بود و با حفظ حداقلها جلو رفت. اگر بخواهیم خیلی زیادهطلبی کنیم و مثل کشورهایی که سابقة زیادی در روزنامهنگاری دارند، عمل کنیم، نتیجة عکس خواهد داد.
توجه من به عنوان کسی که نیم قرن است در این زمینه کار کرده، به جوانانی که پا در این مسیر گذاشته و یا میگذارند این است که هم صبور و بردبار باشند و هم برای بهتر کردن وضعیت روزنامهنگاری در ایران کوشش کنند.