سروش قهرمانلو آموزش موسیقی را با فراگیری دوتار از استاد محمد یگانه آغاز کرده و درادامه به سه تار روی آورده و از جلال ذوالفنون در طی پانزده سال آنرا آموخته است . اکنون او با ترکیب آموختهها و خلاقیتش، از ساز سهتار، به همراه دستگاه الکترونیکی برای ایجاد افکت، صدای جدیدی ایجاد کرده که شنیدنش خالی از لطف نیست.
آلبوم «خاطرم در آتش است» که به تازگی توسط انجمن موسیقی به بازار عرضه شده، نمونهایست از این ابداع آقای قهرمانلو.
قهرمانلو پیش از این کتاب گلصدبرگ را در معرفی جلال ذوالفنون به بازار کتاب عرضه کرده بود.
گزارش همشهری آنلاین از نشست نقدو بررسی کتاب گل صدبرگ در شهر کتاب
با او در خصوص این آلبوم و شیوهی نوازندگیاش به گفتگو نشستهایم.
با سپاس از آقای علیرضا پورامید (پژوهشگر و بازرس کانون پژوهشگران خانه موسیقی) که باعث این آشنایی شد و با راهنماییهایش در طراحی سوالها، کمک بسیاری به عمیقشدن این گفت وگو کرد.
- آقای قهرمانلو! درابتدا از شیوهی نوازندگی خودتان بگویید.آیا شیوه نواختن شما ایرانیست یا برگرفته از سایر ملل ؟برخی از شنوندگان و بینندگان که کار شما را دیدهاند، سبک نواختن شما را برگرفته از گیتار الکتریک میدانند آیا درست است؟
این شیوه کاملا ایرانی است اما برای جواب به این سوال چند موضوع باید بررسی شود.نخست اینکه هویت موسیقی به ساز و صدای تولیدی آن نیست.همانطور که با سازهای ایرانی قطعات باخ ، موتزارت و بتهوون و ... را میتوان نواخت با سازهای غیر ایرانی نیز میتوان قطعات ایرانی نواخت همانطور که مرحومان ابوالحسن صبا و یاحقی با ویولن و مرحوم محجوبی با پیانو ایرانی نواختند پس ساز و صدای تولید شده از آن نیز وسیله است و فقط سلیقهی افراد است که بعضی صداها را میپسندد و بعضی را نمیپسندد پس، از ساز سه تار-افکت اگر هر صدایی تولید شود هویت ایجاد نمیکند.
- یعنی چه هویت ایجاد نمیکند؟در تاریخ موسیقی ایران که این گونه نبود؟
من این سخن شما را قبول ندارم که که افکت و تکنولوژی در موسیقی ایرانی جایگاهی ندارد، چند مثال از حضور آن از پیش از این برایتان میزنم؛
اولین تاثیر حضور تکنولوژی در ایران ضبط صفحهی گرامافون بود که به علت محدود بودن زمان صفحه و طولانیتر بودن قطعات از زمان صفحهی گرامافون، نوازنده برای اینکه کل قطعه و گوشهی مورد نظر برای ضبط ، بر روی صفحه ضبط شود مجبور بوده تا آن ملودی را با سرعت بیشتری بنوازد که در نتیجه با شیوهی نوازندگی آن استاد در شرایط عادی متفاوت میشده (این مطلب را از استاد ذوالفنون شنیدم)
نکته دوم اینکه حضور رادیو و درک میکروفون که اولین افکتی که استفاده شد (ولوم) یا شدت صدا بود که همانند ذرهبین که اجزا تصویر را بزرگتر نشان میدهد عمل میکند و صدای ساز را بلندتر و واضحتر به گوش میرساند و به خصوص در مورد سهتار محدودیت شدت صوتی آن از بین رفت و حالا میتوان برای جمعیت خیلی زیادی سه تار نواخت اما این ذره بین (شدت صوت) زیباییها و زشتیها را با هم بزرگ میکند در نتیجه استاد احمد عبادی هنگامی که با سه تار در برابر میکروفون قرار گرفت دید که شلوغ نوازی سه تار که تا پیش از ایشان رواج داشت در برابر میکروفون بسیار بد صدا و نامفهوم شنیده میشود در نتیجه سیم های سه تار را از یکدیگر دور کرد و شیوهی نوازندگی خود را ابداع کرد که یکی از ویژگیهای سبک نوازندگی ایشان نواختن جملات موسیقی با تک سیم است که از ظرافت بیشتری برخوردار بود.
سوم : افکت های بعدی همچون "تکرار" (یا همان اکو یا دیلی) ، "طنین" (یا ریورب)
"بم" (یا باس) "وضوح"(یا تریبل) و ..... نیز در سالهای بعد به دستگاههای صدابرداری اضافه شد که اساتید امروز ما بدون استثنا در ضبط ، حداقل از یکی از آنها استفاده کردهاند . از استاد جلال ذوالفنون شنیدم که یکی از موفقیتهای آلبوم "پرند"شان را حضور صدابرداری توانا میدانستند و اینکه هنگام نواختن و ضبط کردن آن اثر در استودیو ،صدای سازشان را با گوشی (هدفون) میشنیدند و نواختنشان و جملهبندیهای سازشان تحت تاثیر صدای تولیدی از دستگاه صدابرداری و افکت مربوط به آن قرار میگرفته و نه صدای آکوستیک سازشان و همین طور تصور نوازندگی مرحوم استاد پرویز یاحقی بدون افکت های "تکرار" و "طنین" غیر ممکن است که استفاده از این افکتها بخشی از سبک نوازندگی ایشان شده است .
باز تجربهی شخصی بنده در همنشینی با استاد هادی منتظری این است که ندیدم ایشان در محفلی بدون دستگاههای صدابرداری قابل حملشان (پرتابل) بنوازند. پس این دستگاهها بخش مهمی از ساز شده است و حتی بخش مهمی از سبک نوازندگی.
- شما با این ترکیب به چه صدایی رسیدید؟
من از ترکیب دستگاه افکت با سهتار به صدای تازهای دست یافتهام که این صداها با دلایل یاد شده اصلا هویت ایرانی یا غیر ایرانی به ساز نمیدهد و این قوانین حاکم بر موسیقی تولیدی است که هویت آن را تعیین میکند .مزیت دستگاه افکت که با سهتار ترکیب شده نسبت به دستگاه صدابرداری این است که اولا امکانات بیشتر و افکتهای بیشتری نسبت به گذشته دارد دوم اینکه در زیر پای نوازنده قرار می گیرذ و تحت کنترل او بنا بر افت و خیز آهنگ در طول اجرا از افکتهای مختلف به صورت پویا استفاده میشود حال آنکه پیش از این وقتی صدا بردار صدای گرفته شده از ساز را تنظیم میکرد تا آخر اجرا باید نوازنده با همان تنطیم اجرا میکرد.
- واکنشها نسبت به این کار شما چه بود؟
دوستان شهرنشین و به خصوص تهرانی که با موسیقی فولک و نواحی کشور کمتر در ارتباط هستند، پس از شنیدن و دیدن نوازندگی بنده می پرسند که آیا بنده پیش از این گیتار یا گیتار الکتریک می نواخته ام ؟ علت این سوال را پس از پرس و جو ها دریافتم که در دو چیز است اول ، شکل قرار گرفتن دست چپم روی دسته سه تار و دوم نبود هارمونی در موسیقی شهری ایران . به این صورت که وقتی سه تار مینواختم و آن را با نوازندگی و موسیقی دوتار شمال خراسان (موسیقی نواحی ایران که در این جا موسیقی شمال خراسان مورد بحث است از هارمونی محدودی برخوردار است ) قیاس میکردم ،میدیدم که اگر کوک دوتارفاصلهی پنجم و یا چهارم است ،در هنگام نوازندگی بر روی سیم اول آن با انگشت شست دست چپ نیزبنا به تغییر و حرکت ملودی نتهایی را از سیم دوم مینوازند دز حالی که اگر بخواهیم همین کار را بر روی سهتار با انگشت شست انجام دهیم در کوک (دو - سل - دو - دو ) یا ( دو - فا - دو - دو ) نوازنده در حقیقت سیم سوم و چهارم را که با سیم اول همصدا است میگیرد و اگر بخواهیم همان صدای موسیقی دوتارشمال خراسان را بدهد باید با انگشت اشاره دست چپ که به صورت باره خواهد بود کل سیمها را با هم بر روی یک پرده بگیریم . و این صدایی شبه آشنا با صدای با گیتار را هم از لحاظ شنیداری هم از لحاظ دیداری در مخاطبین تهرانی و شهری ایجاد میکند. در حالی که وقتی برای اقوام کرمانج اهل خراسان به این شکل می نوازم نه تنها اشاره ای به گیتار نوازی نمیکنند بلکه اظهار خوشحالی نیز میکنند که از موسیقی کرمانجی نیز در نوازندگی و آهنگسازیام استفاده کردهام.
- چه اتفاقی باعث شد که به این شیوه گرایش پیدا کنید و اینگونه بنوازید؟
پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است چرا که تمام پدیده هایی که در طول زندگیام با آنها مواجه شدهام ( منفی و مثبت) در رسیدن به این شیوه تاثیرگذار بودهاند.
پدرم خطاط و نقاش است و مادرم هم معلم نقاشی بوده است بنابر این تا در این خانواده چشم باز کردم با هنر مواجه شدم اوقات بیکاریم هم ،همهگاه، به نقاشی و موسیقی و مطالعه میگذشت ، به شدت تحلیلهای پدرم در مورد نقد آثار نقاشی ( از کودکی) در رسیدن به این شیوه موسیقی تاثیر داشت.
از طرفی دیدار با عبدالله کوثری وپیاده روی های روزانه با ایشان آشنایی با دیدگاههای ایشان و نقد آثار ادبی و شعر و هنرهای دیگر ایران و جهان توسط ایشان، بازگو کردن نظرات دیگرمتفکرین جهان درباره هنر و آثار هنری توسط ایشان به شدت در شیوه کاری بنده تاثیر داشته است هنگامی که کتاب "خاطرات پس از مرگ براس کوباس " نوشته ماشادو دآسیس در حال ترجمه بود من روزانه 8 صفحه را از استاد ( که روز قبل ترجمه کرده بودند) میگرفتم و مطالعه میکردم و با نگاه دقیق یک مترجم هنرمند و متعهد به متن و خواننده مواجه شدم و دیدم که چگونه برای یک کلمه فرنگی در حدود 10 کلمه مترادف فارسی در بالای کلمه نوشته اند تا در باز بینی بهترین کلمه را انتخاب کنند .
این عملکرد به شدت در من تاثیر گذاشت به طوری که میتوانم جملات موسیقی غیر ایرانی را که قابلیت ترجمه به موسیقی ایرانی دارند را تشخیص دهم . تحصیل در رشته ریاضی کاربردی در دانشگاه به شدت بر روی منطقی شدن ذهنم موثر بود.
- آقای ذوالفنون و آشنایی با ایشان چطور؟
آن که سر جای خود.بهرهمندی از محضر ایشان به مدت 15 سال و همین طور جدا شدن و استقلال از ایشان به شدت تاثیر داشت و مهمتر از همه همراهی برادرم آرش . ما در هر ماه به طور متوسط 100 ساعت موسیقی تولیدی دنیا و ایران را از قدیم تا جدید از هر سبکی تهیه میکنیم و پس از اینکه آرش همه آنها را با دقت میشنود حدود 30 دقیقه آن را که احساس میکند حرفی برای گفتن دارند برایم جدا میکند و باز این شیوه در موسیقی تولیدی ذهنم کمک کرده ، همین طورکرمانج بودنم و اینکه موسیقی برای این قوم یک ضرورت است و برای هر لحظهای موسیقی دارند و اینکه موسیقیشان بسیار روایی است.
- نزد استادمحمد یگانه هم که هنرجویی کردید؟
تحصیل نوازندگی دوتار در محضر استاد محمد یگانه، دیدار و تحصیل هنر در محضر استاد شاهپور هدایتی فرد در مشهد ، ایشان به من آموخت که چگونه از محضر اساتید هنر بیاموزم و اخلاق حضور در محضر ایشان را برایم توضیح داد تا گونه ای نشود که بعد از چند جلسه حضور در کنار اساتید یا دچار توهم شوم یا کاری کنم که استاد حوصله دیدن بنده را نداشته باشد و اینکه چگونه حواسم به همه چیز باشد تا هیچ چیز نتواند جلوی هنر آموزی بنده را از ایشان بگیرد که این باعث شد تا بتوانم در کنار استاد ذوالفنون افتخار همکاری با ایشان را پیدا کنم و چندین سال با ایشان به روی صحنه بروم و مدیر برنامههایشان بشوم . تجربهای که از این اجراها بدست آوردم و تماس مستقیمی که با مردم پیدا کردم مرا متوجه کرد که از موسیقی چه میخواهم.
- با این ویژگی خاصی که ابداع کردهاید و باتوجه به اینکه قبلا دوتارنوازی کردهاید و حالا سه تار مینوازید، آیا تلفیقی ازاین دوساز، تاثیری در روش نواختن و نوع صدایی که از ساز خارج میکنید، داشته است؟
صد در صد همانطور که در سوال اول جواب دادم و به غیر از آن از شیوه ی پنجه نوازی دوتار شمال خراسان که خاص خودش است بر روی سه تار و سه تار -افکت استفاده کردهام
- مزیت موسیقی نواحی ما را نسبت به موسیقی شهری در چه میبینید؟
به نظرم از لحاظ تئوری موسیقی در موسیقی نواحی کل ایران ، ما هارمونی را می شنویم هر چند اندک هست ولی وجود دارد، که البته در موسیقی شهری اینگونه نیست و از طرفی موسیقی نواحی تحرک ریتم و ملودی و غنای آن بیش از موسیقی شهری است و همین طور ارتباطی که با مردم می گیرد و می بینیم که موسیقیدانان شهری برای ارتباط بیشتر با مردم در موارد بسیاری یا همان آهنگهای محلی را با تنظیم جدید بازخوانی و بازسازی می کنند یا از ملودی آنها تاثیر می گیرند و شعری فارسی روی آن می گذارندبه طور مثال :
مرحوم صبا : آهنگهای شمالی زرد ملیجه و دیلمان
استاد ذوالفنون و استاد صدیق تعریف : از نگاه یاران به یاران ندا می رسد در آلبوم شیدایی که برگرفته ازیک آهنگ محلی کردی است با کلام مرحوم فریدون مشیری
استاد محمد رضا شجریان و استاد کیهان کلهر:آهنگهای کرمانجی شمال خراسان در آلبوم شب سکوت کویر به خصوص آهنگ ببار ای بارون با کلام علی معلم
گروه کامکارها: که آهنگهای کردی را باز سازی کرده اند
کویتی پور : که آهنگ نوحه خوانی محلی بوشهری را در فتح خرمشهر با ترانه ای دیگر خواند تحت عنوان ممد نبودی ببینی...
آهنگ خراسانی نوایی که بسیاری آن را نواخته و خوانده اند و همه ی خوانندگانی که این آهنگ را خوانده اند با آن به شهرت رسیده اند
آهنگ لری دایه دایه وقت جنگه
آهنگهای محلی شیرازی مثل آهنگ عروسی و همین طور در ردیف هم از اسامی گوشه ها می شود فهمید که بعضی از گوشه ها به مناطق خاصی تعلق داشته همانند شوشتری و .....
به غیر از آن ریتم لنگ در موسیقی شهری تقریبا داشت از بین می رفت و به همت موسیقی نواحی ریتم لنگ 7 ضربی و 5 ضربی زنده ماند از استاد ذوالفنون خاطره ای را شنیدم که می فرمودند مرحوم نریمان در استودیوی رادیو در حال ضبط قطعه ای بوده اند در حضور مرحوم استاد روح الله خالقی و ایشان داشته اند یکی از قطعات 5 ضربی خراسانی را اجرا میکرده اند که مرحوم خالقی بعد از هر 2 ، 3 میزان آهنگ را قطع می کرده اند که :آقا از ریتم انداختی.!!!!
- در آلبوم "خاطرم در آتش است" از کلام استفاده نشده است، علتش نبود شعر و کلام مناسب با آهنگ هاست یا تصمیم تان مبنی بر ارائه کاربی کلام بوده است؟
این موزیک در تنهایی هایم و در تماس با اشعار لورکا برایم ساخته شد ، و طبیعتا هم با لورکا ، هم با ایگناسیو سانچز مخیاسد همذات پنداری بسیاری داشتم در عین حال که ایرانی فکر میکردم و موسیقی تولیدیام خیلی وامدار گوشهها و مقامهای ایرانی و محلی است ، به طور مثال خودم را جای لورکا میگذاشتم که یکی از بهترین دوستانش که هنرمند بزرگی نیز هست در مقابل چشمانش در مبارزه با گاو کشته میشود در عین حال خودم را جای آن هنرمند و گاو باز نیز قرار میدادم که از امریکا برای دیدن گاوبازی دوستش آمده و میگویند او مریض است و تو باید به مبارزه با گاو بروی و در حالی که در گذشته به شوخی یا جدی به دوستانش گفته بودی که روزی در ساعت 5 عصر از دنیا خواهد رفت ، اکنون ثانیه ثانیه به ساعت 5 عصر نزدیک میشود و با اینکه او ضعیفترین گاو را هم برای مبارزه انتخاب کرده باز هم تقدیر میگوید تو باید در ساعت 5 عصر از دنیا بروی . تمام این اتفاقات در ذهن لورکا به شکل شعر شکل گرفت و در ذهن بنده چیزی جز موسیقی بی کلام نشد .
- برای تولید این آلبوم از چه حمایتهایی بهره مند شدید ؟
وقتی آهنگها ساخته شد ، همان طور که در پشت جلد آلبوم "خاطرم در آتش است" ذکر کرده ام استادم جناب آقای شاهپور هدایتیفرد پش از شنیدن ماکت کار که فقط با ساز سهتار افکت ضبط شده بود اصرار به ضبط اثر کردند و دوست عزیزم سید محمد مهدی قوام بدون هیچ چشمداشت مالی استودیواش را در اختیارم قرار داد و قطعات را با توجه به ذهنیتی که داشتم و برایش توضیح داده بودم تنظیم کرد و وقتی از تنظیم قطعه ای راضی نبودم خیلی با حوصله دوباره قطعات را تنظیم میکرد و در هنگام تنظیم ، بخشی از صدای سازهای هم نوا را با همدیگر انتخاب می کردیم می توانم بگویم که اگر مهدی قوام نبود این اثر با اینکه ساخته شده بود ولی به این زودی به تولید نمی رسید
- ازچگونگی شکل گیری همکاری با انجمن موسیقی و ایده و هدف این همکاری بگویید؟
وقتی کار تولید تمام شد تازه مشکلات ما شروع شد . در ابتدا به دو ناشر مراجعه کردم اولی که 6 ماه طول کشید تا اثر را گوش کند که اخرش وقتی فهمیدم هنوز به اثر گوش ندادهاند من از دادن این اثر به ایشان منصرف شدم .
دومی هم بعد از کلی بهبه و چهچه گفتن و گرفتن کپی آلبوم و بررسی اثر با هیئت رئیسه به این نتیجه رسیدند که این اثر را چاپ خواهند کرد و کلی وعده دادند و قرار بر پرداخت مبلغی به بنده شد ، من هم رو حساب اخلاق حرفه ای چون به ایشان قول داده بودم با هیچ ناشر دیگری صحبت نکردم ، یکسال گذشت و هر هفته وعدهای داده میشد ، تا اینکه به دروغ گفتند مجوز نشر ایشان لغو شده است .چند ناشر دیگر نیز این اثر را میخواستند و میگفتند ما این آلبوم را منتشر میکنیم، ولی برای شما هیچ حق و حقوقی قایل نیستیم این اثر را هم با هر آرمی که دلمان بخواهد چاپ میکنیم. از ناشرینی که با ایشان وارد مذاکره شدم تنها دو جا بود که خیلی محترمانه با بنده برخورد شد نشر هرمس و انجمن موسیقی ایران ( البته ناشرین محترم دیگری هم هستند که متاسفانه بنده افتخار هم صحبتی با ایشان را نداشتم ولی از دوستانم در مورد نیکیهایشان شنیدهام)
به نشر هرمس سر زدم که آقای رامین صدیقی عزیزاثر را از بنده گرفتند و بدون فوت وقت بعد از 2 روز جواب دادند که چون در این آلبوم از افکت زیاد استفاده شده و ساز آکوستیک در آن نیست ودر سیاستگذاری نشر هرمس قرار نمیگیرد نمیتوانند آن را منتشر کنند .
اما بهترین و محترمانهترین شرایط را برای نشر این اثر ، انجمن موسیقی ایران به مدیریت آقای بابک رضایی به بنده پیشنهاد دادند.از طرفی البوم "خاطرم در آتش است " در کنار 6 آلبوم دیگر از بزرگان موسیقی ایران و تاجیکستان و آذربایجان منتشر شد و جشن رونمایی نیز در تالار رودکی تحت عنوان رونمایی از 7 اثر ماندگار برای این 7 آلبوم در نظر گرفته شد که در نوع خود بینظیر بود.
اما درر کل برای انتشار این آلبوم مشکلی که وجود داشت این بود که این آلبوم بی کلام است و اکثر ناشرین نگران بازگشت سرمایهشان بودند چرا که سلیقه امروز مردم زیاد متمایل به موسیقی بیکلام نیست.
در 15 سال اخیر به غیر از معدودی از ناشرین اکثر ناشرین با حمایت بیش از اندازه از یکسری آثار زود بازده باعث از بین رفتن دیگر بازارها از جمله موسیقی بیکلام شدند. اگر خوب دقت کنید میبینید که در نیمه اول عمر جمهوری اسلامی ایران چقدر از آثار بیکلام استقبال میشد ، سنتور میثاقیان ، گیتار یونانی ، موسیقی فیلمهای زد ، اسپارتاکوس، زوربای یونانی ،... تکنوازیهای سهتار مرحوم استاد عبادی تکنوازیهای استاد ذوالفنون (پیوند ، پرند )و تقریبا تمام اساتید نوازنده در آن دوران حداقل یک آلبوم تکنوازی یا موسیقی بیکلام داده اند .ولی اکنون هیچ خبری از این آثار نیست یا خیلی اندک است.
- چرا ؟ شما دلیل را در چه میبینید؟
چون خود ناشرین با مدیریت غلط این بازار را از بین بردند. این سیاست گذاری باعث شد که به طور مثال در یک یا 2 آلبوم هزینه کم و سود بسیار بالا ایجاد شود، در عین حال از نظر کیفیت و ژانر موسیقی به سلیقه برخی از مخاطبین توجهی نشد و به قولی این مخاطبین از فضای مخاطبین فعال در موسیقی خارج شدند . و در حقیقت این عمل باعث شد که به صنعت موسیقی کشور که بسیار نحیف هم بود، لطمهای غیر قابل جبران وارد شود. دقیقا این بلا سر سینمای کشور هم آمده یک یا 2 فیلم رکورددار فروش فیلم میشوند، اما جمعیت سینما روی کشور نسبت به پارسال نصف شده است .
- یک سی دی را براحتی می توان کپی کرد و کسی بهرهای از تولید سی دی نمی برد. با این مشکل چه میکنید؟
در نمایشگاه کتاب از غرفهای کتاب دزدیده شد ، صاحب غرفه میخندید و میگفت دزدی که کتاب میدزدد ، دزد شریفی است .
چاره ای نداریم باید با این موضوع کنار آمد ، در عوض آنها موسیقی ما را بیشتر تبلیغ میکنند و انشالله اگر موزیک را پسندیده باشند با حضور خودشان در سالن کنسرت جبران میکنند هر چند به صاحبین معنوی اثر و حتی به خودشان خیلی لطمه میخورد . نمونه اش همین امسال سریال ویدیویی بسیار وزین و مخاطب پسند "قلب یخی" دقیقا به همین علت که کپی میشد از تولید باز ماند در عین حال که مردم از دیدن آن لذت میبردند و این خود مخاطب است که از دیدن ادامه ی این سریال محروم شد
آلبوم"خاطرم در آتش است" حاصل کار تنها شما بوده است ؟ یا دیگران هم در قسمتی همکاری داشته اند؟
خیر ، دوستان و مشاوران خیلی خوبی داشتم که در پشت جلد آلبوم از ایشان یاد کرده ام آرش قرمانلو، احمد حسینی، سید محمد مهدی قوام . که آرش مدیریت کل برنامه را به عهده داشت و از لحاظ ذهنی همه اعضا را توجیه میکرد تا اهداف کار واضح تر شود . احمد حسینی بر اساس اهداف ، ناظر ضبط بود و سید محمد مهدی قوام به غیر از تنظیم نوازنده ی کیبورد هم بود و البته نیما افتخار شاهرودی نیز در دو قطعه از این آلبوم دف و تنبک و دمام نواخت.
- تعداد نفرات گروه را کم انتخاب کرده اید آیا برای کم شدن هزینه ها بوده یا دلیل دیگری داشته اید؟
البته مساله ی مالی و بودجه بسیار مهم بود اما اگر حتی از این نظر هم مشکلی نداشتیم فقط دو نوازنده درامز و ویولون سل باید به ما اضافه میشد چرا که اکثر صداها الکترونیکی بودند و همه با کیبورد نواخته می شوند.
- فکر میکنید با استفاده از عناصر الکترونیکی در کنار ساز سنتی به چه هدفی میرسید؟
موسیقی که در ذهن بنده می چرخد با این اصوات قابل اجرا است هرچند پیشتر عرض کردم که ساز برایم مساله نیست بلکه کارکرد اصوات در کنار قوانین موسیقی ایرانی برایم مهم است. مطمئن باشید در آلبوم آینده نه تنها از عناصر الکترونیکی استفاده خواهم کرد بلکه از سازها و اصوات موسیقی محلی و مقامی شمال خراسان نیز استفاده خواهم کرد که البته آهنگها ساخته شدهاند ولی به دنبال تهیه کننده هستم .
از این نوع صدای جدیدی که از سه تار درمی آورید ،چه هدفی را دنبال می کنید؟
امکاناتی که ساز سه تار در اختیار نوازنده می گذارد و همین طور مهارتی که در محضر استاد ذوالفنون در نوازندگی این ساز بدست آوردم و از طرفی تکراری شدن صدای سازهای ایرانی برای مخاطبین حتی تکراری شدن ارکستراسیون گروه های ایرانی باعث شده تا اساتید به فکر تولید صدای تازه از سازهای ابداعی باشند؛ از قبیل استاد شجریان و استاد حسین علیزاده و پیشتر از ایشان استاد ابراهیم قنبری مهر.
اما این اتفاق باعث میشود تا از دو زاویه به موضوع نگاه کنیم وقتی صدای تازه از سازی ابداعی ایجاد میشود مسلما باید نوازندگی آن ساز نیز بنا به قابلیت هایی که ساز ابداعی در اختیار نوازنده قرار میدهد متفاوت باشد و اصولا برای آن ، نوازنده باید تربیت شود که زمان طولانی باید بگذرد تا نوازنده به تمام ظرایف و کمی و کاستیها و زیباییهای آن ساز واقف شود.
در حالی که برای این ساز (سه تار-افکت) این اتفاق نمیافتد چون نوازندگی سه تار را که میدانم فقط بنا به صدای تولید شده از افکت امکانات تازهای ایجاد میشود که نوازنده باید خود را با آن وفق دهد و البته در بعضی جاها محدودیتهایی نیز ایجاد شد که سعی دارم با سازی که در دست تولید است و در حقیقت همان سه تار است، ولی با کمی تغییرات جزیی ، آن محدودیتها از بین برود . دقیقا همان کاری که مر حوم عبادی در مقابله با میکروفون و افکتهای محدود آن دوران مثل شدت صوت و طنین و ... بر روی سه تار انجام دادند و حداقل اینکه سیمهای سه تار را از هم دور کردند و شیوه ی نوازندگیشان را تغییر دادند و در نوازندگی به طور مثال از تک سیم استفاده کردند.
- سازی که گفتهاید در حال ساخت است را چه زمانی رونمایی میکنید؟
این ساز ساخته دست هنرمند گرانقدر و عزیز جناب استاد احمد ناظمی و شاگردان ایشان است که در کارگاه در ساخت این ساز به استاد کمک رساندند و از این ساز در جشنواره ی موسیقی فجر رونمایی میکنم
در حقیقت در ابداع ساز باید به جایی برسیم که آهنگی با این ساز ابداعی بتوان نواخت که نه تنها زیبا باشد بلکه با هیچ ساز دیگری نتوان به آن زیبایی نواخت مثلا چهار مضرابهای مرحوم استاد مشکاتیان فقط با سنتور به آن زیبایی می شود و تکنیکهای نوازندگی خاص سنتور را می خواهد در حالی که تصنیف بسیار زیبای مرغ سحر خاص یک ساز نیست و با هر سازی می شود آن را نواخت و چیزی از مرغ سحر بودنش کم نمیشود.
به طور مثال ساز گیتار الکتریک وقتی ساخته شد ، اساتید گیتار آکوستیک به آن به چشم اسباب بازی نگاه میکردند و چون از لحاظ صدابرداری مشکلات گیتار اکوستیک را در کنسرتها نداشت ( هرچند زیبایی صدای گیتار اکوستیک را هم نداشت ) از آن در کنسرتها به جای گیتار اکوستیک استفاده میکردند ولی در استودیو از گیتار اکوستیک استفاده میشد.
ولی چند سال بعد از ابداع آن نوازنده نابغهای به نام جیمی هندریکس پیدا شد و آهنگهایی را ساخت که فقط با گیتار الکتریک میشود نواخت و پس از آن بود که این ساز در تمام دنیا پخش و شناخته شد.
- چقدر مجاز به استفاده از صنعت در هنر یا اثر هنری و در اینجا "موسیقی " هستیم؟
هنر از خلاقیت میآید پس هیچ محدودیتی نمیشود برایش در نظر گرفت ( فقط ژانر و سبکش تغییر می کند که آن هم تعاریفیست که بعد از ظهور اثر هنری درباره ی آن خواهند گفت)
به یاد هنرمند مرحومی افتادم که اسمش در خاطرم نیست ولی تندیس هایی که ایشان از پیچ و مهره و فلزهایی دیگر با جوشکاری میساختند، هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشود . حتی تندیس بز های ایشان که به شکلی بسیار زیبا ، خاص و هنرمندانه با فلزات ساخته شده بود در پیش مردم بسیار معروف شد و هنوز چند تندیس از آن بزها در پارکها و فرهنگسراهای تهران دیده میشود
- به نظر شما در این اجرا ،اصالت با آگوستیک است یا صدای خود سازو یا افکت؟
اصالت در ریشه دار بودن است ، مسلم است که برای من شنیدن صدای سازهای آکوستیک آن هم به صورت زنده و بدون واسطه ی میکروفون لذت بسیار دارد هنوز که هنوزه هر وقتی را که پیدا کنم به مشهد می روم و اگر بشود با هنرمندان شمال خراسان دیداری تازه می کنم و از صدای دوتارشان حض فراوان می برم ولی مثال آن است که خواندن تاریخ بیهقی یا عقل سرخ برای همه لذت بخش نیست و همه نمی توانند مخاطب آن باشند.
چرا راه دور برویم مخاطبین شاعر بزرگ نیما یوشیج به اندازه مخاطبین شاگردان ایشان که البته از بزرگان شعر امروز نیز هستند همچون مرحومان اخوان ثالث و احمد شاملو کمتر هستند.
همه ی قطعات این کنسرت جدید است و در اجرایی که از همین قطعات در قونیه ( در مراسم بزرگداشت مولانا) داشتم بازخورد بسیار خوبی از مخاطبین دریافت کردم و البته این کنسرت ترکیبی از قطعات با کلام و بی کلام است که کلام استفاده شده در قطعات از عماد خراسانی ، مولانا ، گلستان سعدی، غبار همدانی ، شاه نعمت الله ولی و دوست عزیزم حافظ ایمانی است و البته قطعاتی نیز ساخته شده که در آن صداهای بسیار خاصی از ساز سه تار-افکت گرفته شده است که تا به حال در هیچ کنسرتی آنها را اجرا نکرده ام
18-اگر توضیحی جامانده که لازم به ذکر می دانید،بفرمایید. در مورد گروه نیوش بایستی عرض کنم که دوستانی که در این برنامه با بنده همکاری دارند آقایان سیاوش میر کمالی (سه تار-ریتم) بردیا یوسفی (کیبورد) محمد صادق فدایی فرد (دف) سعید گودرزی ( همخوان ) میلاد فروغیان (سه تار -ریتم)
و خانم مریم محافل (دکلمه، گوینده ی توانای رادیو تلویزیون هستند) هستند و جناب آرش قهرمانلو نیز مدیر برنامه گروه هستند که حقیقتا اگر نبود گروه شکل نمی گرفت