سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵ - ۰۸:۴۲
۰ نفر

سجاد نوروزی: در میان برج‌های سر به فلک کشیده تهران و مغازه‌ها و کلا آدم‌هایی که می‌کوشند خود را «مدرن» جلوه دهند، گاه «سنت‌مداری» به مثابه وصله ناچسبی به چشم می‌آید

 که در برهوت «مدرنیسم صوری‌گرایی تهران» از ابراز وجود شرم می‌کند؛ شرمی که نه سر خود کم‌بینی است، بلکه از آن جهت است که سنخیت ظاهری و حتی باطنی با این فضای آنومیک حس نمی‌کند.

 اما گویا شبه متجددین تهرانی قصد آن دارند که «سنت‌مداری صوری» را با «مدرنیسم صوری» خود امتزاج دهند. گواه این امر حجم رو به تزاید قهوه‌خانه‌های سنتی در مدرن‌ترین مناطق تهران است. نام‌های سنتی بر تارک یک معماری غیر سنتی که با مخده و تخت‌های چوبی «پر» شده‌اند و دود قلیان!  شاید برای سنتی شدن همین ابزارها کافی باشد، بالاخص در زمانه‌ای که سنت و امر مدرن در فرم در جا زده‌اند و محتوا چندان با اهمیت جلوه نمی‌کند.

   اما از منظری دیگر هم می‌توان به این امر نگریست: تهرانیان امروز بیش از هر زمانی خود را در چنبره وضعیت خودساخته و خودخواسته‌ای احساس می‌کنند که «سنت» هر چند در سنخ صوری خود، مفری از آن محسوب می‌شود. می‌توان در این «سنتکده‌ها»، همگرایی را تجربه کرد که در رستوران‌های مدرن از آن خبری نیست.

 در یک رستوران مدرن، باید به‌سان یک شهروند محترم، لباس رسمی پوشید و «اطوار مدرن» را سرلوحه پراتیک فردی ساخت، اما در این سنتکده‌های دلپذیر از موزیک فرنگی که باید بالاجبار و برای حفظ ظاهر به آن گوش سپرد، خبری نیست. در این جا «آداب سنتی» به کار می‌آید که همانند کارکرد سده‌های پیشین خود، همگرایی را تقویت می‌کند.

به عبارت ساده‌تر در این «سنتکده» می‌توان به آسودگی حرمان زیست مدرن را فراموش کرد و لمید!! می‌توان هراسناکی خیابان‌های شلوغ و برج‌ها را از خاطر زدود و خود را دور از احاطه مدرنیسم حس کرد مهمتر از همه می‌توان خود را «سنتی» احساس کرد.

 البته این احساس سنتی بودن در ذات خود تنافری با مدرنیت صوری‌گرا ندارد؛ یعنی می‌توان گفت محتوای خاص عقیدتی ندارد و اقبال به ابزارها و فضای سنتی، عمدتا، واکنشی از سر دلزدگی از مدرنیت است، نه رجعت به گونه‌های زیست سنتی.

تهران، دیر زمانی است که «مبانی هویتی» ندارد. تهران امروز، «کشور ـ شهر» اوهام و خیال‌های شبه‌مدرنی است، که از همان سنخ تمایلات صوری‌گرایی سنتی است، پس شاید «سنت صوری‌گرا» هم در آن دوام چندانی نیابد. دیدیم که کافه‌های روشنفکری به کافی‌شاپ‌های تین‌ایجری بدل شد و رستوران‌های مدرن نیز با سنتکده‌ها رقابت می‌کنند.

آنومی اجتماعی تهران بخت این پیشگویی را از آدمی سلب می‌کند که سنتکده‌های دلپذیر ما تا چه حد دوام خواهند یافت، شاید زمانی برسد که به قول ماکس‌وبر، از «قفس آهنین» مدرنیت راه مفری یافت نشود.

کد خبر 12880

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز