دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۵ - ۰۵:۳۱
۰ نفر

انتقاد یک ایرانی به «آنتونی گیدنز» استاد جامعه‌شناسی دانشگاه مریلند و پاسخ گیدنز.

سال‌هاست که این جمله و نظایر آن به کرات در محافل دانشگاهی و علمی‌مطرح می‌شود که «پژوهشگر و نویسنده، باید از نقد دیگران بر سخنان و آثارش استقبال کند؛ چرا که هر انتقادی (البته به شرط منصفانه و علمی‌بودن، و گرنه در غیر این صورت، از وجهه‌ای انتقادی برخوردار نیست) بذر پیشرفت را در خود نهفته است».

با نیم‌نگاهی به جامعه علمی‌و دانشگاهی کشورمان، متوجه این واقعیت تلخ می‌شویم که هنوز از این شعار تا عمل به آن بسیار فاصله داریم. به‌راستی کدام نویسنده، مترجم و پژوهشگری را در ایران سراغ دارید که به استقبال نقد دیگران بشتابد؟

و نیز کدام منتقدی را می‌شناسید که منصفانه و به دور از غرض‌ورزی و پیش‌داوری، به نقد دیگران بنشیند؟ در اینجا، قصد آسیب‌شناسی این مسأله را نداریم- مگر تا فرصتی دیگر- اما به قول معروف، همه‌جا آسمان به یک رنگ نیست. نویسنده پرآوازه‌ای را در سطح جهانی، با چندین اثر مهم در حوزه‌های فکری، در نظر بگیرید!

 حال فردی علاقه‌مند به آثار این اندیشمند، در کشوری دیگر، پس از خواندن اثری از وی، انتقادی در ارتباط با آن به ذهنش می‌رسد و آن را از طریق ای‌میل به نویسنده انتقال می‌دهد. نویسنده هم پس از کوتاه‌ترین زمان ممکن- مثلاً یک روز پس از دریافت ای‌میل آن خواننده - انتقاد را می‌پذیرد و با سپاس از راهنمایی مفید وی، قول انعکاس آن را در چاپ‌های بعدی کتاب می‌دهد. اکنون این فرض به واقعیت پیوسته است. اگر باور ندارید، متن زیر را بخوانید:

پروفسور ریچارد فرای ایران‌شناس پرآوازه‌ای است که در سال‌1383 نیز به ایران آمد و از وی به خاطر خدمات ارزنده‌اش درباره شناخت ایران‌زمین تجلیل شد. پروفسور فرای درباره تاریخ پرفرازونشیب ایران بر این باور است که «کمتر ملتی را در جهان می‌توانیم بیابیم که تاریخ ایشان تا این حد قابل تأمل و پژوهش باشد»(فرای، 1375: 25). اما متأسفانه نقش ما ایرانیان در معرفی سیمای حقیقی پیشینه خود چندان چشمگیر و تأثیرگذار نبوده است. با این مقدمه به اصل مطلب می‌پردازم.

چند سال پیش که کتاب ارزنده «جامعه‌شناسی» اثر آنتونی گیدنز را خواندم، مطالب فراوانی از آن آموختم. این کتاب را چندین بار خواندم و هر بار از خواندن آن لذت بردم اما در این میان، همواره انتقاد کوچکی در ذهنم خلجان داشت و دوست داشتم این انتقاد را به نحوی با این اندیشمند و پژوهشگر مطرح کنم.

آنتونی‌گیدنز که متولد بریتانیاست در سال‌1938 به دنیا آمده است. به باور جرج ریترز استاد جامعه‌شناسی دانشگاه مریلند «گیدنز، مهم‌ترین و بانفوذ‌ترین نظریه‌پرداز اجتماعی بریتانیا و جهان در دوره معاصر است و نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری جامعه‌شناسی بریتانیا داشته است... . کتاب جامعه‌شناسی او که یک کتاب درسی به سبک آمریکایی است و نخستین چاپش در سال‌1987 بوده، توفیق جهانی داشته است».

طرح انتقاد

آنتونی گیدنز، شخصیت علمی‌ بسیار پرتلاش و محققی همه‌جانبه‌نگر و پایبند به اصول منطق تجربی است. بر آن بودم که انتقاد خود را برای وی ارسال کنم تا واکنش وی را دریابم. این بود که با ارسال ای‌میلی به وی، انتقادم را در آن مطرح کردم. بی‌تردید انگیزه من از چنین کار کوچکی، استفاده از محمل‌های مستعد برای طرح نام فرهنگ و تمدن ایران است. از آنجا که کتاب‌‌های گیدنز به 29زبان در دنیا ترجمه شده‌اند، این حق ما ایرانیان است که نام ایران مانند نام دیگر کشورهای متمدن جهان در کتاب‌هایی با برد بین‌المللی و شهرت جهانی ذکر شود تا شاید همین اقدامات کوچک وقتی در کنار یکدیگر قرار گیرند در آینده دور یا نزدیک بتواند موجی را به نفع کشور ما در عرصه‌های مختلف ایجاد کند.

متن فارسی نامه ‌ارسالی (ای‌میل) به آنتونی گیدنز

مطابق با سنت ایرانی، اول سلام بعداً کلام. پیش از خواندن این متن، مرا برای انشای نامناسبم می‌بخشید. اینجانب ناصر عابدینی در تهران (ایران) زندگی می‌کنم. روان‌شناسی خوانده‌ام و به عنوان نویسنده و پژوهشگر در رادیو فعالیت می‌کنم. من به مطالعه جامعه‌شناسی و فلسفه نیز علاقه‌مندم. کتاب جامعه‌شناسی شما را (ویرایش 1990) با دقت خوانده‌ام و از خواندنش بسیار لذت برده‌ام و از آن نکته‌ها آموخته‌ام.

بخش ارزیابی کتاب شما بسیار منطقی و منصفانه است. در کتاب شما گزاره‌های فراوانی وجود دارد که من در جمله‌سازی‌های علمی ‌از آن سود جسته‌ام. دیدگاه شما تلفیق مناسبی از مفاهیم نظری و حقایق اجتماعی است.

 در واقع این کتاب، کتابی کاربردی نیز هست (و نه صرفاً نظری) اما من به عنوان خواننده‌ای ایرانی، انتقاد کوچکی به کتاب شما دارم! هنگامی‌که شما برای مثال‌زدن به دنیای باستانی وارد می‌شوید، فقط سه تمدن را می‌یابید؛ روم و یونان در غرب و چین در شرق(حتی شما از تمدن‌های آزتک‌ها و مایاها در آمریکا یاد می‌کنید ولی این دو تمدن هیچ تأثیری در فرهنگ‌ها و تمدن‌های شرق نداشته‌اند).

انتقاد من این است که شما هرگز از فرهنگ و تمدن ایران باستان یاد نکرده‌اید. شما به عنوان محققی جهانی غیرممکن است که در این باره اطلاعاتی نداشته باشید.

شما خوب می‌دانید که ایران یکی از ده کشور توریستی جهان در فهرست یونسکو است و این نشانگر اهمیت تاریخی این کشور است. به عنوان مثال، دین مانی و آیین میترا در ایران ظهور کردند و هر دو بر مسیحیت تأثیر گذاشتند. همچنین در 2500سال پیش در ایران، امپراتوری بزرگی تأسیس می‌شود؛ هخامنشیان. هم‌اکنون در کشور شما(بریتانیا) نمایشگاهی درباره سلسله هخامنشیان با عنوان «تمدن فراموش‌شده» برپا شده است.

در کتاب عهد عتیق(تورات) مکرر از کورش- بنیانگذار این سلسله- یاد شده است(که در زبان شما دو نام کوروس و سایرس از آن مشتق شده‌اند).
کورش(سایرس) با همه مردم رفتاری مناسب و عادلانه داشت؛ به‌ویژه با یهودیان پس از فتح بابل(در عراق). هنگامی‌که بابل فتح شد او دستور داد که یهودیان می‌توانند به سرزمین خود(اورشلیم) بازگردند. این روز را یهودیان «یوم کیپور» نام نهاده‌اند.

جناب پروفسور! من از شما جمله‌ای آموخته‌ام که برایم بسیار ارزنده است: «یادگیری جامعه‌شناسی به معنای رهاکردن تبیین‌های شخصی درباره جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی است که زندگی ما را شکل می‌دهند».

در حقیقت از شما که متفکر و محقق بزرگی هستید انتظار می‌رود که به این توصیه خود عمل کنید. اگر شما در کتاب خود صرفاً از روم و یونان و چین به عنوان تمدن‌های باستانی مثال آورید، چنین چیزی می‌تواند نگاهی غیرمنصفانه تلقی شود.

ارادتمند شما ناصر عابدینی

متن پاسخ آنتونی گیدنز (پس از گذشت یک روز)

از لرد گیدنز
جناب عابدینی! از توضیحات بسیار سودمند شما بسیار سپاسگزارم. متأسفانه پیش‌تر، ویرایش پنجم کتاب را به پایان برده‌ایم.

 آنچه شما درباره ایران باستان گفته‌اید موضوعی کاملاً درست است و ما تلاش خواهیم کرد تا در آینده این موضوع را در نسخه بعدی کتاب، مورد توجه قرار دهیم.

ارادتمند شما آنتونی گیدنز

کد خبر 10671

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز