این شاخه اساساً بر ایده تفکیک ناپذیری فرهنگ و ارتباطات استوار است. در ارتباطات، نظامهای باوری و ارزشی پدیدار گشتهاند تا فرهنگ را شکل داده و همچنین، مردم را که ساختارهای اجتماعی را ساختهاند تا شیوه اجتماعی زندگی روزمره شان را شکل میدهند.
مفاهیم: ارتباط و ارتباطات چیست؟
بنابراین، اعضای اجتماع با هم در تعامل هستند، آنها به ویژه عناصر کلامی و غیرکلامی جامعه خودرا به کار گرفته و با آن ناخواستههای نظام ارزشی را بازآفرینی میکنند تا جامعه را ساخت دهند.
بنابراین در تعاملات جاری مردم که بسیاری از عناصر انتزاعی اصلی که توصیفگر جهان بینی یا زندگی فرهنگی مردم است را میتوان مشاهده، فهم، مقایسه، مقابله و تئوریزه کرد. قومنگاری ارتباطات هم دیدگاههای نظری و هم دیدگاههای روششناختی را به منظور شفاف سازی فرهنگهای خاص یک گروهی از مردم پیشنهاد میکند.
تاریخچه نظریه
دل هیمز در 1962 قومنگاری ارتباطات را «قومنگاری گفت و گو» نامید. هدف هیمز در رویکردش تحلیل گفتمان با تکیه بر نقش گفتگو در رفتار بشری بود. این کار با دو شاخه مطالعاتی زبان شناسی و قومنگاری پیوند خورد.
با تعامل متقابل میان زبان، فرهنگ و جامعه به عنوان یک ارتباط انسانشناختی سنتی، نگاه هیمز از رهیافتهای زبان شناختی فاصله گرفت، در رهیافت زبانشناختی گفتگو به عنوان دستور زبان یا نظام های زبانی انتزاعی بررسی میشد.
همچنین نگاه هیمز از الگوهای قومنگاری یا انسان شناختی فاصله گرفت در گذشته فرهنگ به مثابه قلمروهای جغرافیایی، زبانها، نژادها یا قومیت ها بررسی میشد. هیمز درباره موضوع تحقیق گفت و گو میکند و حل مسائلی را مسلم تصور میکند. هیمز در 1964 برای بیان صریحتر، برای کاربرد متنی ارتباطات بی آوا (مثال، ضربه زدن و سوت کشیدن) و ارتباطات شفاهی (مثل، ژستها، سکوت) دیدگاهش را «قومنگاری ارتباطات» نامید.
در 1992، گری فیلیپسن قومنگاری ارتباطات را با معرفی «نظریه اخلاق گفت و گو» گسترش داد. این نظریه چارچوب تحلیلی ارتباطاتی ارائه می کند و برای توصیف، تبیین و یا پیش بینی ارتباطات فرهنگی در موقعیتهای اجتماعات گفتگو طراحی شده است. نظریه اخلاق گفتگو به عنوان یک ابزار تفسیری، سعی می کند به سوالاتی درباره وجود اخلاق، ماهیت و نیروی اجتماعی آنها بر اعضای اجتماع های فرهنگی پاسخ دهد.
سرانجام مطالعه اخلاق مجموعهای از احکام و قواعد اخلاقی را توصیف می کند که به وسیله آنها جوامع مختلف شیوههای زندگی شان را تفسیر می کنند. به بیان دیگر نظریه اخلاق گفتگو بیان می کند که چگونه مردم درباره زندگی جمعیشان احساس و گفت و گو کنند. برای مثال این نظریه آشکار میکند چه هویت ها و روابط بین شخصی اعضای اجتماع ساخت می یابد، چگونه اعضای اجتماع با محیط فیزیکی (طبیعت) و محیط ماورایی (روحانی) خودشان در ارتباط هستند.
از همان آغاز، قومنگاری ارتباطات منجر به صدها مطالعه کاربردی در میان گسترهای از متون نظیر: مطالعات خانواده، اوقات و فراغت، زندگی سازمانی، ارتباطات آنلاین، رسانه صوتی- تصویری و صدها مطالعات شفاهی و کتبی دیگر شده است. بیشتر اوقات، قومنگاری ارتباطات مورد نقد بوده است که چرا به مباحث قدرت در تعاملات اجتماعی نمی پردازد.
اغلب، قومنگاری ارتباطات از پیش داوری که بیانگر معنای اجتماعی خاص است (برای مثال، قدرت و پایگاه اجتماعی) قبل از بررسی تعاملات موقعیتی مزبور حمایت نمی کند به طوری که میخواهد اجتماع محوری را تضعیف کند.
از آنجا که این موضوعی است که اغلب اشتباه فهمیده شده است، باید تأکید شود که قومنگاری ارتباطات به قدرت اهمیت میدهد زیرا آن توسط اعضای اجتماع خودشان بدیهی شده است. در این نمونهها، قومنگاران باید نسبت به آگاه سازی، توصیف، تفسیر و گزارش درباره برتری قدرت صادق باقی بمانند. برای مثال، انتقاد فلیپسن از یک سخنرانی جنجالی شهردار شیکاگو ریچارد دالی که از قوانین قوی برای رفتار گفتمان های عمومی پرده برداشت.
علاوه بر آن، در یک مطالعه نظریه قومنگاری ارتباطات و نظریه انتقادی وایتنس ترکیب می کند، پاتریشیا کواروبیاس نشان می دهد که چگونه تبعیض های رسانه ای علیه دانشجویان هندی - آمریکایی در بعضی از کلاس های دانشکده وضع شده است، به همین سبب ساختارهای قدرت نمایان میشود.
فرضیهها
قومنگاری ارتباطات بر طبق فرضیه هایی عمل می کند. این فرضیه ها نشان می دهد که متخصصان ارتباطات چه چیزی را و چگونه بررسی کنند- از یک دیدگاه مشخص، گزارش های به عنوان شواهد، اینکه چگونه شواهد تفسیر شوند، آنچه که عمومی شدنها درباره ارتباطات و ارتباطگرها درست شده است و سرانجام اینکه چگونه این عمومی شدنها نوشته و بازنمایی شدهاند.
رضیههای نظریه قومنگاری ارتباطات شامل موارد زیر است:
- ارتباطات را می توان بر حسب نظامهای قانونی توصیف کرد. اعضای اجتماعی که تعامل دارند فراتر از گرامر انتخاب میکنند. آنها بر مبنای متن فرهنگی-اجتماعی انتخاب میکنند. برای مثال، کارگران یقه آبی در شیکاگو، گفتگویشان را در برابر انگلیسی استاندارد به رسمیت می شناسند، تعمداً از رویه های سخنرانی استفاده می کنند که عضویت های درون گروهی با ارزش را به دست آورند. در واقع، تلاش اعضای اجتماع اخذ انگلیسی استاندارد است که اغلب به مثابه جنبش های نمادین تعبیر می شود تا گروه اصلی¬ را انکار کنند.
- مردم کاربران نمادها هستند و شکل خاصی از نمادها ساختارهای زندگی فرهنگی و اجتماعی افراد را در بر می گیرد. برای مثال، کاربرد تلفظ های اسپانیایی usted ) you رسمی) یا tu ) you غیر رسمی) می تواند در برقراری روابط بر مبنای سلسله مراتب یا بر مبنای صف آراییهای دموکراتیک تر در بیشتر متون لاتین کمک کند.
- ارتباطات الگومند است. گویی یک رفتار شخصی و شخصیتی فرد می تواند بر انتخاب ارتباطات تأثیر بگذارد چراکه بیشتر ارتباطات انسانی ساخت یافته است. به وسیله زندگی روزمره مردم بسیاری از توالی ارتباطات را شکل می دهد که در طول زندگی عادی تکرار می شود (برای مثال، چیزی که به عنوان چیز مودبانه و بی ادبانه برای آدرس دهی محسوب میشود؛ چیزی که نظم مورد انتظار از مکالمه در کلاس ها، در نشست های تجاری یا در هنگام ملاقات دکتر یا خدمات مذهبی است و کلمات و گویشهای به صورت جاری در مکالمات میآید).
- ارتباطات متمایز است. چه منابعی برای نقش آفرینی ارتباطات در دسترس است، چگونه ارتباطات اجرا می شود، و چگونه به ارتباطات اهمیت داده میشود که در میان محتواهای فرهنگی- اجتماعی متفاوت است. برای مثال، زبان کوازاتی لوییزیانا هیچ کلمه برای «خداحافظی» ندارند، بنابراین یک فضایی را پیشنهاد می کند که درباره چگونگی جداشدن های دیده شده در این فرهنگ را سوال می کند. توسعه تعارفات بین ارتباطگران اروپایی - آمریکایی را به احتمال زیاد می توان یک حرکت دوستانه در نظر گرفت، در حالی که این نمونه ممکن است با ارتباطگران چینی یا ژاپنی منطبق نباشد، هنجارهایی درباره تواضع آنها را مجبور می کند که احساس ناخوشایندی در شرایط یکسان کنند.
- ارتباطات به طور اجتماعی مهم است، و مردم پیامدهای نقض حقوق را به دوش می کشند تا ساختارهای هنجاری برای یک جامعه مشخص تعریف شود. برای مثال، یک مرد اروپایی-آمریکایی برای حل تضادها از صحبت کردن استفاده می کند تا کابرد خشنونت فیزیکی که می تواند به عنوان همجنس باز برای بعضی از کارگران یقه آبی در شیکاگو ارزیابی کرد.
- ارتباطات راهبردی است، و افراد خبره با حقه بازی از اصول کلامی و غیرکلامی به عنوان منابع فرهنگی استفاده میکنند که در آن منافع گروهی و فردی را به دست آورند. بعد از یک مشروب نوشی با یک دوست رمانتیک هر عصر و نشست با گروه مشابهی از دوستان برای ناهار طبق مقرر تا خود را خالی کنند دو نمونه از کاربرد اصول کلامی و غیر کلامی به عنوان منبع هستند. در چنین شرایطی، مناسک ارتباطات روزمره افراد با همدیگر درگیر می شوند و عموماً عناوین مشابهی صحبت می کنند و از تن های صدای مشابهی استفاده می کنند و با هر مکالمه و تعاملات مشترک میان مشارکت کنندگان به هم نزدیکتر یا دورتر می شوند. در این نمونه های خاص، دوره هایی از ارتباطات که درگیر یک پیامد فعالیت های می شود در شیوه های برتر فرهنگی استفاده شده اند تا دوباره معنایی از خود و معنایی از روابط از طریق گفتکو تأیید کند.
- فرهنگ یا گروه مطلقاً ارتباطات را تعیین نمی کنند. زیرا، همانطور که هیمز عنوان کرد، اجتماعات گفتگویی سازمان های متنوعی هستند، مردم از الگوهای ارتباطاتی فریب دادن، به چالش کشیدن و بازبینی مبرا هستند. برای مثال بعضی از کارگران ساختمانی در وراکروز مکزیکو، نسبت به هنجارهای اجتماعی در کاربرد تلفظ وفادار باقی ماندهاند؛ کارگران جوان از حالت غیر رسمی tu (شما) استفاده می کنند، یک فعالیتی که در دهه های گذشته به عنوان خیلی بیاحترامانه دیده شدهاند.
منبع مورد استفاده برای این مدخل