او حالا با اولین فیلم بلند سینماییاش، «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» میهمان بخش «نگاه نو» جشنوارهی فیلم فجر است تا بعد از 10 سال کارگردانی فیلمهای کوتاه و مستند، بهعنوان یک کارگردان در سینمای داستانی هم شناخته شود و ایدههایش را نه تنها در کتابها که در فیلمهای خودش هم پیاده کند. او در گفتوگو با «دوچرخه» از همین حال و هوا میگوید.
- شاید خیلیها شما را به خاطر رمانها و داستانهایتان بشناسند تا فیلمهایتان. اصلاً چه شد که در این چند سال، از عالم ادبیات به عالم سینما قدم گذاشتید؟
حدود هفت سال است که فیلم میسازم. وقتی فیلم «لاکپشتها هم پرواز میکنند» ساختهی «بهمن قبادی» را دیدم، احساس کردم زبان سینما و تصویر، بسیار جهانیتر و بینالمللیتر است. من آن فیلم را خیلی دوست داشتم و چندینبار تماشایش کردم. حالا بیشتر از 10 فیلم کوتاه و مستند ساختهام. با این حال، ادبیات را هم کنار نگذاشتهام و همچنان در کنار سینما به نوشتن ادامه میدهم.
- با این حساب، بیشتر دلبستهی سینما هستید یا ادبیات؟
به نظرم ادبیات، زبان عمیقتر و غنیتری دارد، اما در سینما همهی دادهها و یکسری گزینههای اطلاعاتی را از طریق تصاویر تخت باید به مخاطب انتقال بدهیم. ادبیات کارکرد تخیل دارد و مخاطب وقتی داستانی میخواند، میتواند اتفاقات و آدمهای آن را بازسازی کند. با این حال زبان تصویر، جهانیتر است. من هم در حال حاضر هردوی آنها را به موازات هم ادامه میدهم.
- تجربهی اولین فیلم بلند سینمایی بلند چهطور بود؟
چون پیش از این، کار مستند داستانی انجام داده بودم با سختیهای فیلمسازی آشنا بودم و برایم تازگی نداشت. اما حدود 40درصد از فیلمبرداری ما در این کار در فضای بیرونی بازار انجام شد؛ جاییکه حتی بهطور عادی راه رفتن هم سخت است. روزهای فیلمبرداری در بازار واقعاً سخت گذشت.
- چرا این جملهی معروف را برای عنوان فیلمتان انتخاب کردید؟
فیلم ما درمورد یک اتفاق کوچک است که در زندگی یک شخصیت میافتد و او را تحت تأثیرقرار میدهد. این باعث توجه بیشتر او به جزئیات اطرافش میشود و بعد از آن با دقت بیشتری به شخصیتهای اطرافش نگاه میکند. در واقع نقطهی اشتراک این جمله و این فیلم، این است که آدمها و وقایع خیلی نزدیکتر از آن چیزی هستند که ما فکر میکنیم. در واقع یک جور تلنگر یا هشدار با خود به همراه دارد.
- ایدهی این فیلم، از کجا آمد؟
برای یکی از دوستانم اتفاقی مشابه اتفاقی که در فیلم میافتد، افتاد و من فکر کردم قابلیت تبدیل شدن به چنین داستانی را دارد. بنابراین با اضافه کردن کاراکترها و موقعیتهای جدید، فیلمنامهاش را نوشتم.
- چهقدر احتمال میدهید فیلمتان سیمرغ دریافت کند؟
همانطور که میدانید بخش «نگاه نو» فقط یک سیمرغ دارد و با توجه به اخبار و شنیدههایی که درمورد این بخش وجود دارد، به نظر میآید فیلمهای خوبی هم در این بخش شرکت کردهاند. بنابراین نمیدانم امسال چهقدر میتوانم امیدوار باشم. نمیتوانم بگویم سیمرغ برایم مهم نیست و همین که در جشنواره شرکت کردهام، برایم کافی است. چون گرفتن سیمرغ علاوه بر به وجود آوردن انگیزههای شخصی، باعث میشود تهیهکنندهها هم بعد از این بیشتر به فیلمساز اعتمادکنند.
- بهعنوان یک نویسندهی کودک و نوجوان، دوست دارید برای کودکان و نوجوانان هم فیلم بسازید؟
راستش راحتترم دربارهی نوجوان و برای بزرگسالان فیلم بسازم. در عرصهی نوشتن، فضاهایی که تجربه کردهام، بیشتر فانتزی بوده و دست من برای نوشتن در آنها بازتر بوده است. از آن جایی که غیر از کار اخیرم که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نوشتهام، خیلی کار رئال برای نوجوانان انجام ندادهام، فکر میکنم ساختن فیلم برای آنها در فضای رئال، کمی برایم سخت باشد.
- فکر میکنید فیلم شما برای نوجوانها هم جذاب باشد و آنها را به سینما بکشاند؟
فضای این فیلم کاملاً بزرگسالانه است. روایت آن مینیمال است با پسپرداختی که به فضای مستند نزدیکتر است. نمیدانم چهقدر میتواند نوجوانها را جذب کند، اما تا به حال کسانی که فیلم مرا دیدهاند، با آن ارتباط برقرار کردهاند.
«اشیا از آنچه در آینه مىبینید، به شما نزدیکترند»/ عکس: آتنا بخارایى