مثل یک خواب است که نقاشیاش کرده باشند. در اتاقم که تنها می شوم، نشسته روی صندلی یا درازکشیده روی تخت، زل میزنم به آن و هی بیشتر و بیشتر در آن غرق میشوم.
مثل سرزمین عجایب است. سازههای عجیب و غریبی دارد که شبیه ساختمانهای دنیای ما نیست. آسمانش بهجای خاکستری، طلایی است و هوایش باید به زلالی آب باشد.
وقتی حوصلهام سر رفته یا دلم گرفته یا خسته و کلافهام، زل میزنم به تابلوی روی دیوار و به این دلخوش میکنم که من هم روزی شهروند سرزمین عجایب خواهم بود.
عکس: مهبد فروزان