برایان سلزنیک، نویسندهی هوگو، سه دلیل شادمانی خود را چنین برمیشمارد: نخست اینکه، این جایزه نشانهی بیمرزی ادبیات است، دوم اینکه کتابش در سرزمینی با غنای ادبی هزاران ساله برگزیده شده و سوم اینکه، جایزهی لاکپشت پرنده نمادی از تعبیر رؤیای او و تأیید کنندهی آرزوهایش است.
او در پیامش تأکید میکند که زندگی برای من چیزی جز رؤیا نیست و به مخاطبان ایرانی اثرش میگوید: «خواهش میکنم، خواهش میکنم هرگز دست از آرزو کردن نکشید.» متن کامل پیام برایان سلزنیک به این شرح است.
بگذارید صحبتهایم را چنین آغاز کنم: از اینکه اولین برندهی نشان طلایی لاکپشت پرندهام، حقیقتاً افتخار میکنم. از کودکی همیشه دوست داشتم در همهچیز اول باشم و حالا، یکبار دیگر این آرزویم تحقق پیدا کرده؛ از صمیم قلب از شما متشکرم. از زمانی که برندهی جایزهی «کلدکات» شدم، لاکپشت پرندهی شما تنها جایزهای بوده که به دلایلی، بسیار شادمانم کرده است.
دلیل اول سرخوشیام، این است که این جایزه نشانهای است از بیمرزی ادبیات. هوگوی من به سرزمینهای شگفتآوری سفر کرده، سرزمینهایی که من هیچوقت آنها را ندیدهام. هوگو و داستانش به قلب میلیونها نفر نفوذ کرده و با افتخار اعلام میکنم که خوشحالم او به سرزمین زیبا، اسطورهای و غنی شما رسیده است. ای کاش میتوانستم شخصاً جایزهام را از شما دریافت کنم و ایران شما را از دریچهی چشمان خودم ببینم. به شما قول میدهم، روزی به ایران خواهم آمد.
دومین دلیل، غنای ادبی هزاران سالهی ایران است. اینکه در چنین سرزمینی تأیید و شناخته میشوم برایم نشانه است؛ نشانهی اینکه راهم را درست انتخاب کردهام ؛ اینکه من و هوگو توانستهایم از طریق ادبیات با شما ارتباط برقرار کنیم، مهم نیست که زبانمان یکی نیست؛ این اهمیت دارد که انسانهایی با پیشینههای متفاوت هوگو و من را درک کرده و شناختهاند.
و سوم اینکه، زندگی برای من چیزی جز رؤیا نیست. روزی آرزو کردم نویسندهای باشم که واژههایش به قلبهای پاک کودکان جهان برسد و با آنها حرف بزند. من هرگز دست از رؤیا دیدن برنداشتهام و امروز سرم را بالا میگیرم، چون جایزهی شما، نمادی از تعبیر رؤیای من است. نشان طلایی لاکپشت پرنده تأیید کنندهی آرزوهای من است. خواهش میکنم، خواهش میکنم هرگز دست از آرزو کردن نکشید.
میتوانم ساعتها با شما سخن بگویم، اما ترجیح میدهم از خلال داستانهایم، حرفهایم را بشنوید. برای بعضیها، خواندن لذت ناب است؛ لذت مطلق. برای من اما خلق داستان، مثل خون جاری در رگهایم، زندگیبخش است. از شما تشکر میکنم که فرصت داستانپردازی بیشتر در اختیار میگذارید. از ویراستارانم در نشر «اسکولاستیک» آمریکا، از نشر افق در ایران و از مترجم کتابم متشکرم که وفادارانه فرصت خوانده شدن در ایران را برای من و هوگو فراهم آوردند.
دوستدار شما، برایان سلزنیک
18/02/2013
لندن