پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۹
۰ نفر

عبدالله مقدمى: 1. به کجا چنین شتابان؟ کجا می خواهید بروید؟ خیلی مهم نیست؛ به هر حال مقصد شما هر کجا که باشد، به یکی از ایستگاه‌های مترو نزدیک است. حالا به چه نسبتی؟ فرقی نمی‌کند. مهم این است که مترو در آزادی ایستگاه دارد.

گام به گام استفاده از مترو

حالا سه کیلومتر فاصله که قابل این حرف‌ها را ندارد و چند قدم پیاده‌روی که کسی را نکشته است!

تذکر: قابل‌توجه آن‌هایی که برای «آن کار دیگر!» به مترو می‌روند : کور خوانده‌اید! مردم سفر قندهار نمی‌روند که شرکت مترو بخواهد گلاب به‌رویتان هزینه‌ی دست به‌آب آن‌ها را هم بدهد!

 

2. باد ما را خواهد برد؟

دقت کنید، یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ایستگاه مترو خروج باد شدیدی از خروجی منافذ خروجی آن! (و ورودی شما) است . هنگام ورود، بد به دل راه ندهید و اگر مال بادآورده‌ای دارید، دو دستی بچسبیدش که خدای‌نکرده باد نبردش!

 

3. دو فیلم با یک بلیت!

باز هم توجه داشته باشید در هنگام روبه‌رو شدن با تعدادی خط رنگی درهم برهم، مجسمه‌های کج و کوله از اشیای ناشناخته، نقش برجسته‌های هخامنشی با حاشیه‌ی قجری، سنگ‌نبشته‌های بیستون به خط فارسی و... حرکتی حاکی از تعجب یا خدای‌نکرده عدم درک از خود نشان ندهید. چرا که شما با یک اثر هنری عالی طرفید. پس لذت ببرید و مثل یک آدم متشخص و باسواد، به‌جای چپ‌چپ نگاه کردن، عینک را به چشم‌ها نزدیک کنید (برای عینکی‌ها) و یا یک دست را به حالت تفکر زیر چانه قرار بدهید (برای بی‌عینک‌ها) و حتی‌الامکان آن‌قدر در این ژست غرق شوید که از متروی از راه رسیده، جا بمانید!

خلاصه هر قدر دقت‌نظر شما در دیدن آثار هنری، موجب افزایش پرستیژ و کلاس شما می‌شود، از آن‌طرف زل‌زدن با دهان باز به تلویزیون‌های فلتی که تند تند آگهی پخش می‌کند، نشانه‌ی بی‌کلاسی و ندید بدید بودنتان تلقی خواهد شد!

 

4. آن‌سوی خط!

خب خطر دارد عزیز من! به‌خدا خطر دارد‌! فکر می‌کنید آن‌طرف خط چه خبر است؟ عوض این‌که هی دنبال بنده‌خدایی بگردید که از پشت بلندگو تذکر می‌دهد: «مسافر محترم، جان مادرت برو پشت خط قرمز!» و آخرش هم نفهمید مثل اجل معلق از کجا می‌بیندتان، بهتر است بروید پشت خط قرمز یا زرد! حالا رنگش خیلی فرق نمی‌کند، اصلاً به شما چه که آن‌طرف خط چه خبر است؟!

بیت:

مصلحت نیست که تو از خط قرمز گذری

ورنه در آن‌طرف خط خبری نیست که نیست!

اگر دوست دارید راجع به سرنوشتتان شایعه‌سازی نشود و آخرش هم معلوم نشود که شما در اثر شکست عاطفی یا ورشکستگی مالی یا کل‌کل با رفقایتان، خودکشی کرده‌اید یا جمعیت هلتان داده است، یا شما هول شدید و رفتید زیر قطار یا... بروید پشت خط لطفاً!

 

5. این‌جا! آن‌جا! همه‌جا!

پیش‌بینی محل قرار گرفتن درهای مترو از فوت و فن‌ها (و به‌قول بنده‌خدایی از تف‌های کوزه‌گری حرفه‌ای‌های مترو!) است. خندیدن به ریش آن‌هایی که در محاسباتشان اشتباه کرده‌اند یا همین‌طوری کشکی یک‌جا ایستاده‌اند و تقلاکنان با دست‌هایشان می‌خواهند قطار را نگه دارند، فعلاً در صلاحیت شما تازه‌کارها نیست. این امر فقط نیاز به تجربه دارد، فقط تجربه!

 

6. تنها صداست که می ماند!

دقت کنید، خانمی که اعلام می‌کند ایستگاه بعد کجاست، شاگردشوفر نیست! بنده‌ی خدا شاید تا حالا سوار مترو نشده باشد. از یک آدم ناشی که توقع ندارید همیشه ایستگاه‌ها را درست اعلام کند، دارید؟! پس جای سرک کشیدن به موبایل مردم، خودتان هم حواستان جمعِ تابلوهای ایستگاه باشد که جا نمانید.

 

7. آن‌ها فقط از پله‌برقی می‌ترسند!

وقتی پیاده شدید، نیاز به کار خاصی نیست. جمعیت همین‌طوری شما را آن‌جایی که می‌خواهید، می‌برد! فقط وقتی سوار پله‌برقی شدید، با دیدن پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که دارند از پله‌های سنگی با سرعتی وصف‌ناپذیر بالا می‌روند، از هیکلتان خجالت نکشید! آن‌ها فقط از پله‌برقی می‌ترسند!

 

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 693

کد خبر 208468
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز