چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۶
۰ نفر

سیدسروش طباطبایى‌پور: - بیاین امسال برای آقا معلم یه کادوی دسته‌جمعی بخریم. خیلی برامون زحمت می‌کشه.

فیل وسط حرف‌های خرگوش پرید که: «برو بابا، بابتش پول می‌گیره. اصلاً ما دیگه بزرگ شدیم و نباید دنبال این کارای بچه‌گونه باشیم.»

روباه خنده‌ای کرد و گفت: «من که یه جعبه کادوی بزرگ با روبان‌های خوش‌رنگ می‌گیرم تا دهن آقا باز بمونه. اما توش یه کدوتنبل کوچیک می‌ذارم تا وقتی بازش کرد، همه از خنده روده‌بر بشیم...»

زرافه اخم کرد که: «بابا بی‌خیال، اگه کاری کنین که آقا ناراحت بشه با من طرفینا.»

وسط جر و بحث، روباه پیشنهاد کرد: «اصلاً یه مسابقه می‌ذاریم، هر کدوم از دو گروه که برنده شد، حرف، حرف اونه. تازه، چون تو عید تخمه‌خوردن رو خوب تمرین کردیم، مسابقه هم مسابقه‌ی تخمه‌خوران.»

از سکوت بچه‌ها معلوم بود همه راضی‌اند. قانون مسابقه هم این بود: باید هر شرکت‌کننده یک مشت تخمه را بدون دخالت دست می‌شکست. هرکسی که زودتر تخمه‏‌هایش تمام می‌شد، برنده بود.

عصر، بچه‏‌های کلاس به بهانه‏ی خرید کادوی روز معلم از خانه بیرون زدند. رقابت اصلی بین خرگوش و فیل بود. خرگوش از این مسابقه خوشش نمی‌آمد. او حاضر نبود از روی زمین تخمه بردارد و یا پوست‌تخمه‏‌ها را روی زمین تف کند، اما به‏‌ خاطر آقای بز حاضر بود همه‌جا را تف‌باران کند!

مسابقه شروع شد. تخمه‌ها چرک‌چرک شکسته می‌شد و بچه‌ها هم دست و جیغ و هورا. فیل، هم با دهن و خرطومش تخمه می‌شکست و هم گاهی تخمه‌‏ها را نشکسته، پرت می‌کرد طرف خرگوش. خرگوش هم کم نمی‌آورد و مثل فرفره تخمه‌ها را شکسته و نشکسته می‌خورد. بچه‌ها هم از پول‌هایی که برای کادوی روز معلم جمع‌کرده بودند، هی تخمه می‌خریدند تا مسابقه جذاب‌تر شود.

مسابقه تا دم‌دمای شب طول کشید و مثل بیش‌تر مسابقه‌ها به اعتراض و دعوا ختم شد. آن‌وقت‌ شب هم، دیگر نه برای بچه‌ها پولی مانده بود و نه حالی.

روز جشن معلم، فیل و خرگوش به خاطر دل‏درد شدید غایب بودند. اما روی میز آقای بز، یک جعبه کادو با روبان‌های رنگارنگ خودنمایی می‌کرد.

کد خبر 210699
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز