صدر هاشمی کارستانی در زمانه خود نوشت. در کتاب مطبوعهپژوهی در ایران، همه کوششها را به قلم آوردهام تا امروزیان و آیندگان وقوف بیشتری به این حوزه پیدا کنند، این کتاب نشان خواهد داد که در ایران معاصر همیشه و همواره تلاشهای فردی بر نهادهای متولی پیشی داشته است. با وسواس هرچه تمامتر نگارش مطبوعهپژوهی در ایران، دنبال میشود تا از یک طرف اغراق و غلو صورت نگیرد و از طرف دیگر کوششهایی نازل جلوه داده نشود و آنچه تا امروز به وقوع پیوسته همچون راویای صادق، به نگارش درآید. آداب تاریخنگاری مطبوعات و شیوههای ادواری پژوهی برای کسانی که علاقهمندند در این حوزه به پژوهش بپردازند، فصل پایانی کتاب را دربر میگیرد.
ما باید تاریخنگاری مطبوعات در ایران را ذیل دو سرفصل اصلی ببینیم. دوره نخست 90سال و دوره دوم حدود سهدهه از شروعش میگذرد.
کوششهای دوره اول به سهرده قابل تقسیمند: ذوقی، تحصیلی، اداری.
تلاشهایی که تا سهدهه پیش از این درباره مطبوعات به انجام رسید یا از سر تفنن و ذوق انجام گرفت یا پایاننامه تحصیلی و رساله دانشگاهی بود که روی چاپ به خود دید و یا به عنوان وظیفه اداری وگزارش کار موظف، ارایه شد. در دو، سهدهه اخیر اما تاریخ مطبوعات هویت خاص پیدا کرد. با منظومه فکری منظم پیش رفت. به دادههای خام و اطلاعات پایه خلاصه نشد. گونهای بنیادی بود که راه به مرز کاربردی میجست.
در دو دهه اخیر راهنماها، فهرستها، کتابشناسیها، چکیدهها، اسناد، خاطرات، تکنگاریها درباره آثار مطبوعاتی و موثران از مشاهیر تا مفاخر، تاریخنگاریهای موضوعی و دهها اثر دیگر به وجود آمد. مطبوعات ایرانی صاحب تقویم خاص یا به سخن دیگر سالنما شدند. بعضی مجلهها وادار شدند که شماره خاص تاریخ مطبوعات انتشار دهند، اولین و دومین نشریه اختصاصی و تخصصی تاریخ مطبوعات انتشار پیدا کرد. 99 درصد احیا و بازچاپ نشریههای نایاب و کمیاب در این دو دهه به انجام رسید. ساماندهیهایی تحقق پیدا کرد.
تا 12سال پیش کسی نمیدانست اولین مصاحبه و گزارش در چه نشریهای به چاپ رسیده، سرآغاز تیترنویسی و تحول خبرنگاری چه بوده و دهها پرسش دیگر که در دو دهه اخیر پاسخ داده شد. میزان استناد به روزنامهها و مجلهها در 20 سال گذشته رو به فزونی نهاد. ایجاد و ارتقای جایگاه مطبوعات در دایرهالمعارفها محصول همین سالهاست. با ورود محملهای نو، مطبوعات بر روی لوحفشرده رفتند. نهادهایی موسمی و دایمی برپا شدند و دهها تلاش دیگر انجام پذیرفت که یادآوری همه کوششها از حوصله این مجلس خارج است.
لازمه وقوف به اینکه تاریخ مطبوعات چگونه از آن پایه به این مایه رسید، مرور کارنامههاست. اگر بخواهیم آنچه به وقوع پیوست را آسیبشناسی کنیم تغییر پیاپی مدیران در صدر قرار میگیرد. بعضی جایگزینان یا مانع شدند و یا نهادها را از فلسفه وجودی خارج کردند و در مواردی به تعطیلی کشاندند. خیزهایی هم که برای خصوصیسازی برداشته شد با موانع عدیدهای مواجه شد.
بسیاری کارها بیمزد و منت به سرانجام رسید. همه میدانیم در کشور ما تناسبی بین حقالقلم با حقالقدم نیست. همه حقالتالیف نویسندگان یک شهر در طول تاریخ نشر ایران شاید به نصف هزینه یک فصل یک تیم فوتبال همان شهر در لیگ برتر نرسد. اهل قلم همان شهر نیز اشتهار اهل قدم آن شهر را ندارند.
بالاترین میزان دریافتی پژوهشگران برای کاری که دو، سه دهه عمر بر سر آن گذاردهاند به یکدرصد دریافت یک فوتبالیست برای 15بازی رفتوبرگشت در سالجاری نمیرسد. پس در عرصه پژوهش نان و نام متناسب با زحمت وجود ندارد. کسی که راه صعب پرفرازوفرود پژوهش را برمیگزیند در گام نخست توقع را در مخیلهاش میمیراند.
پس یک پژوهشگر چه میخواهد؟ او میخواهد که برای کارش ارزش قایل شوند و با معیارهای ناصواب نسنجند. بیشتر دلتنگیها و آزردگیهای پژوهشگر شخصی نیست. امید دارد که گسستها جای خود را به پیوستگیها دهد و تجربههای بهدست آمده به نسل پسین انتقال یابد.
برای رسیدن به قله باید بدانیم در کدام پله ایستادهایم و فاصله پله تا قله را دریابیم. تاریخ مطبوعات زمینهای بینرشتهای یا به سخن دیگر میانرشتهای و ترکیبی از دو رشته نیست. تاریخ مطبوعات، پژوهشی چندرشتهای است. تفریح و تفنن نیست باید با جدیت دنبال شود تا ثمربخش باشد.
در عرصه تاریخ مطبوعات ایران دستکم 200هزار موضوع بر زمینمانده داریم. یک بانک اطلاعات میخواهیم که 200هزار موضوع را جای دهد. هرکس میخواهد پژوهش کند، کارهای زمینمانده را بشناسد. استادان نخواهند بر مبنای حافظه خود موضوع برای پایاننامه تعیین کنند. براساس یک بانک منسجم موضوع را انتخاب کنند و پس از انجام پژوهش، اطلاعات پایاننامه را روی پایگاه در ردیف کارهای انجامشده قرار دهند تا سرمایه، وقت و انرژیها بیهوده هدر نرود. این فقط یک مثال بود.
مثال دیگر؛ ما به یک بانک اطلاعات نیازمندیم تا دانشجویان و پژوهشگران آندسته از علوم بشری که نیاز به روزنامهها و مجلهها دارند، بدانند مطبوعه موردنظرشان در چه کتابخانهای موجود است.
گام فراتر این است که در هر شهر و دیاری هستند با استفاده از یک رایانه شخصی تصویر نشریه را دریافت کنند. ما امروز نیازمند دهها بانک اطلاعاتی معتبر برای ارایه محتوای درست هستیم. این ضرورت، زمانی دوچندان میشود که بدانیم حرفههای نشسته و ازجمله روزنامهنگاری، به فزونی نهادهاند.
همه کارهای مرتبط با تاریخ مطبوعات را میتوان در مجموعهای با عنوان پژوهشکده تاریخ مطبوعات سامان داد. کوشش در زمینه نهادسازی به نسلپروری میانجامد و سبب صرفهجویی در وقت، پول و انرژی خواهد شد. قدرشناسی از این و آن ممکن است برکاتی در پی داشته باشد اما قدرشناسی واقعی روزگاری است که ثمره کوششهای فرد به هدر نرود.
بهجای برگزاری مجالس بزرگداشت، پیشنهاد میشود جشنواره پژوهشهای دانشجویی برپا کنید و اثر برتر را به چاپ برسانید ولو در یکصد و یا حتی 50 نسخه. این خود گامی خواهد بود به سمت محققپروری.
فزونی تجلیلها در کشور ما نشانگر آن است که قاعده و استثنا جابهجا شدهاند. قاعده این است که همه ما تا لحظهای که زنده هستیم به شرط توان زحمت بکشیم تا بلکه بتوانیم برگی بر پهنه دانش و یا حتی اطلاعات بیفزاییم. اما چون این قاعده حکمفرما نیست، کسانی که به سمت انجام وظیفه در حرکت هستند، جلب توجه میکنند.
ما باید جلسههای بزرگداشت را به طرف بررسی میراث علمی و پژوهشی و استفاده از تجربههای فرد ببریم. به بررسی کارنامهاش بپردازیم و ببینیم کار را تا کدام نقطه رسانده تا نسل پسین بازهم نخواهد کار را از نو شروع کند. کارشان را ادامه دهد تا با پیوستگیها، نسل بعد ویرانی نداشته باشد و بتواند آبادیها را گسترش دهد.
*
سخنرانی سید فرید قاسمی در جمع استادان و دانشجویان دانشگاه سوره در مراسم نکوداشت وی - ششم خرداد 1392