چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۷
۰ نفر

شعر طنز> منصوره صابری: یه توپ دارم، نازنازیه

یه توپ دارم، نازنازیه

یه خرده از خود راضیه

تا حرف بازی می‌زنم،

می‌گه: «چه‌وقت بازیه!»

 

می‌زنمش زمین، می‌گه:

«نزن! نمی‌رم تو هوا

خطر داره، ممکنه که

گیر بکنم به شاخه‌ها»

 

می‌برمش یه‌پا دوپا

می‌گه: «یواش یواش یواش»

تا که می‌خوام گل بزنم،

می‌گه: «آهای، وحشی نباش!»

 

می‌گه: «از این بدم می‌آد

اون‌یکی رو صدا نزن

زمینِ خاکی نمی‌شه

فقط بریم توی چمن!»

 

وقتی می‌ره تو دروازه،

با ناز می‌گه: «چه گُل شدم!»

حرف‌زدنش این‌جوریه

من که حسابی خُل شدم!

 

قِلش می‌دم تا خونه‌مون

می‌گه: «نذار قل بخورم

یه‌خرده سرگیجه دارم

تماس بگیر با دکترم!»

 

می‌گم: «دیگه خسته شدم

وای که چه‌قد ناز می‌کنی

می‌ذارمت توی اتاق

پیش عروسک بمونی»

 

توپه با خوشحالی می‌گه:

«راستی که چی بهتر از این؟

من خاله‌بازی دوست دارم

اینم یه دوست نازنین!»

 

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۹

تصویرگری: مریم سادات منصوری

کد خبر 246484
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز