ویلیام فاکنر نویسنده شهیر آمریکا میگوید؛ هیچ چیز نمیتواند نویسده خوب را از بین ببرد. فقط مرگ میتواند او را از پا درآورد. نویسندگان خوب حتی فرصت این را ندارند که به موفقیت و یا ثروت فکر کنند و نگران آن باشند. چه برسد به..."
او معتقد است نوشتن به او یاد داده است که چگونه بنویسد و بخواند.
او در "خشم و هیاهو" کارکردهای تازهای از داستان و داستان خوانی را به مخاطبان معرفی میکند. او یاد میدهد که داستان، روایت، دیالوگ و شخصیتها میتوانند کارکردها و ویژگیهایی فرای تعاریف معمول خود و یا با حفظ قوانین و قاعده نوشتاری را داشته باشند. خود او این ویژگیهای نو را بهکار بسته و آن را به خوانندگانش معرفی میکند.
او میگوید؛ پیش از این من در بهکار بردن کلمات و "زبان" محتاط بودم، همچون احتیاط یک روزنامهنگار و مقالهنویس در بهکارگیری کلمات، اما با نوشتن "خشم و هیاهو" (کتاب و اثرمعروف فاکنر) یاد گرفتم که پرواز خاصی از این احتیاط را تجربه کنم، مثل ترس و لذت نزدیک شدن به دینامیت و... صریح، بیدغدغه و شفاف نوشتن...
شاید او هرگز تصور نمیکرد که روزی این تخطی از قوانین و قواعد استاندارد نوشتاری در چه جنبههایی از زندگی انسانها تاثیرگذار خواهد بود.
سبکهای بسیاری بر اساس سبک فاکنر متولد شد که در این میان میتوان به سبک روزنامهنگاری "گانزو" اشاره کرد.
فاکنر میگوید؛"گاهی اوقات تخیل بهترین واقعیت است." البته این بدان معنا نیست که روزنامهنگاری گانزو، سبکی تخیلی است که روایت واقعیت اخبار بر اساس تخیلات روزنامهنگار نوشته میشود. نه اینگونه نیست! چرا که اساس کار یک روزنامهنگار بر پایه حقیقت و واقعیت ملموس است.
این سبک چگونه در بستر روزنامهنگاری جای گرفته است؟
روزنامهنگاری گانزو (GONZO JOURNALISM) یکی از سبکهای روایی در روزنامهنگاری است که در آن گزارشگر نقش راوی را در بازگویی و نوشتن گزارش بر عهده میگیرد. در این نوع گزارش، گزارشگر به قلب رویداد "میرود و ماجرا یا داستان را نقل "میکند. دراین نوع گزارش، گزارشگر از به کار بردن صفت و گاهی تخیل ابایی ندارد و سعی میکند، هیجان را به مخاطبش انتقال دهد.
این سبک روزنامهنگاری در واقع سبک واقعی گزارشنگاری است که تجارب و احساسات شخصی گزارشگر نیز همراه و آمیخته با عناصر واقعی گزارش و داستان اصلی میشود تا واقعیتر و ملموستر در ذهن مخاطب بنشیند. این سبک گزارش رویکردی عریان و جسورانه نسبت به موضوع، اتفاق، رویداد و حتی مخاطب دارد.
در روزنامهنگاری گانزو کاربرد نقل قول، کنایه، طنز، مبالغه، تخیل و حتی زبان تند معمول است. کاربرد روزنامهنگاری گانزو در این است که روزنامهنگار میتواند بدون تلاش برای عینیت، صادق باشد.
هانتر اس. تامپسون (Hunter Stockton Thompson) روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی، نخستین بار در دهه 1970 دانسته یا نادانسته برای توصیف یک مقاله؛ این سبک را به کار برد و بنیانگذار سبک جدیدی در عرصه روزنامهنگاری به نام "گانزو" شد.
درواقع، گانزو شیوهای است که در آن گزارشگر روی مرز واقعیت و تخیل حرکت میکند تا موقعیتهای واقعی و غیر خیالی را توصیف کند. هانتر در آن زمان مسئول پوشش اخبار رقابتهای ریاست جمهوری آمریکا از طرف مجله رولینگ استون بود، به جای تبلیغات در این زمینه، روایت خود را در باره مواد مخدر و الکل با عنوان "ترس و تنفر از کمپینهای تبلیغاتی" تهیه کرد.
تامپسون خوب میداند که اساس کار روزنامهنگاری توجه به واقعیت است، بنابراین از خلاقیتهای ذهنی خودش برای شرح و بسط واقعیت استفاده میکند و از داستان پردازیهای کاملا ذهنی و خیالی دوری میکند. مخاطب عام در روزنامهنگاری گانزو در گیر سبکی از نوشته میشود و میکوشد عواطف و احساسات خود را با آن تجربه مستقیم همساز کند.
تامپسون در سن 67 سالگی درگذشت. او در دهه 1970 و همزمان با مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا کتابی را به رشته تحریر درآورد با نام "ترس و نفرت در لاس وگاس" که در آن به این موضوع پرداخته است.
در خصوص پیداش کلمه گانزو، سر دبیر مجله رولینگ استون، بیل کاردسو ادعا میکند که این کلمه از یک اصطلاح فرانسه کانادایی (gonzeaux) به معنای "مسیر روشن" گرفته شده است. این ادعا به دلیل معنای آن زیر سوال رفته است. چرا که درمعنای ایتالیایی، گانزو یک کلمه معمولی برای یک شخص ساده لوح یا یک "آدم هالو" به کار برده میشود.
از طرفی دیگر گفته میشود؛ کلمه گانزو از آهنگ "گانزوی جیمز بوکر" پیانویست نیوارلان در سال 1960 الهام گرفته شده است.
در حال حاضر، این نوع روزنامهنگاری به نحو گستردهتری با طرفداران روزنامه نگاری نو (new journalism) مانند؛ نورمن میلر و تام ولف همراه شده است. این سبک در کارهای هنری چون نقاشی، گرافیک، تبلیغات و رسانه، عکاسی ، آهنگ و... جایگاه خود را پیدا کرده است.
داستان کتاب "سفر وحشیانه به قلب رویای آمریکایی" به عنوان اولین کتاب روزنامهنگاری گانزو در نظر گرفته شده است، خود تامپسون در باره این کتاب میگوید؛ این کتاب یک تجربه ناقص است.
تامپسون به ویرایش مطالب اعتقادی ندارد. از نظر او مطالب باید همانگونه که نوشته میشوند، خوانده شوند به همین خاطر اغلب مطالبش را دیر ارسال میکرد تا ویرایش روی مقالاتش انجام نشود.
داگلاس برینکلی میگوید، روزنامهنگاری گانزو واقعاً نیازی به بازنویسی و کاربرد مکرر در مصاحبههای اصلاح شده و مکالمات تلفنی دقیق ندارد.
نماد روزنامهنگاری گانزو یک مشت بسته با شش انگشت است که یک گیاه در مشت خود نگه داشته است.
این سبک روزنامهنگاری دارای طرفداران و منتقدان بسیار جدی است. تامپسونبا سبک روزنامهنگاری گانزو پای جنجال را به کار خود کشاند. بسیاری از مباحثههای حل نشده درباره این سبک روزنامهنگاری هنوز باقی است. یکی از نکات مورد مشاجره میزان "اعتبار" این سبک است.
بسیاری اعتقاد دارند که این سبک روزنامه نگاری از بیطرفی شانه خالی میکند. این منتقدان میگویند نباید تفاوت نوشتاری تامپسون را به عنوان شاخهای از روزنامه نگاری ردهبندی کرد.
تعدادی دیگر معتقدند؛ در روزنامهنگاری گانزو غالبا سبک و ظاهر به جای جوهر و محتوا اهمیت دارد. بنابراین ویژگیهای گوناگون ادبی در آن مانند؛ مبالغه، اغراق، بیحرمتی، روایت اول شخص، طنز و هجو در درجههای مختلف بازده و حاصل این سبک است.
برخی سبک گانزو را صریح، روشنگرانه و توهین آمیز تلقی میکنند و برخی از منتقدان از تعصب تامپسون بر روی نوشتههایش شکایت دارند.
انتقاد دیگری که به تامپسون و سبک روزنامهنگاری گانزو وارد میکنند، این است که نویسنده به موضوع اصلی گزارش تبدیل میشود.
طرفداران این سبک هم گفتهها و تعریفهای بسیاری از این سبک ارائه میدهند.
جنیفر مرینلی یک روزنامهنگار صاحب سبک است او در باره تامپسون و سبک ابداعیاش میگوید: هانتر تامپسون و سبک ابداعیاش گانزو؛ تنها یک سبک جدید روزنامهنگاری نیست، بلکه یک راه و روشی نوین برای اندیشیدن است. اندیشیدن به سبک گانزو....روشی که در دنیای امروزی ما بسیار حائز اهمیت است.
روشی که با تفکر عمیق و قلبی؛ تاثیر بسزایی در موفقیت نسلها دارد. به عبارتی او با این روش میخواهد، بگوید؛ همانطور که هستی باش! و همانی که هستی نشان بده! بدون اینکه اجازه بدهی دیگران تو را، افکارت، باورها، اندیشهها و.. را ویرایش کنند. بیش از چند دهه از سبک گانزو میگذرد و براساس آن داستانها، مقالات، گزارشها و حتی کارهای هنری بسیار زیبا ارائه شده است. حتی می توان گفت اساس وبسایتها بر همین سبک استوار است. نوشتن بدون ویرایش!
تعدادی دیگری از طرفداران این سبک معتقد هستند؛ سبک گانزو در دنیای اینترنت و شبکههای اجتماعی عمومیت و کاربرد بیشتری دارد. زیرا این ابزار ویرایش پذیر نیست! هر آنچه که در آن نوشته و ارسال میشود، ماندگار و خوانده میشود. حتی اگر امکان ویرایش هم داشته باشی، نسخه اصلی و اولیه همچنان در حافظه سیستم باقی است و باسرعت باورنکردنی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
عدهای هم معتقد هستند بین نسل جوان دنیای اینترنت و سبک گانزو شباهتهای بسیاری وجود دارد. به طوری که به جرات میتوان گفت که این نسل چه روزنامهنگار و چه کاربران شبکههای اجتماعی همه و همه زاده سبک گانزو هستند. به عبارتی تامپسون با سبک خودش نسل جدیدی از کاربران و خلاقان رسانهای در فضای اجتماعی و فضای مجازی بوجود آورد.
در حال حاضر، سایتها، وبلاگها، رسانهها و بسیاری از جنبههای هنری در دنیا با این سبک کار میکنند. شبکههای اجتماعی نیز مملو از این سبک نوشتاری است. دانشگاهها و موسسههای خبرنگاری این سبک را در میان واحدهای درسی روزنامهنگاری آموزش میدهند. سبکی که نسل خود را ساخته است و همچنان پیش میرود. نسل گانزویی از نوشتن آنچه که میاندیشد ترس و ابایی ندارد. نسلی که گانزویی توییت میکنند و در شبکههای اجتماعی جولان میدهد.
کتابها، مقالات، آهنگها، سایتها و... در این سبک متولد شدهاند. ولی برای نمونه میتوان به مقاله موفق جیمز اولدهام در روزنامه "لنترن" (the lantern) که به سبک گانزو نوشته شده است، اشاره کرد.
جیمز اولدهام گزارش خود را با سبک روزنامه نگاری گانزو نوشته است. این گزارش با تیتر "موتورسواران، مرگ را در قبال ترس و تشویق به مبارزه میطلبند" از فستیوال موتورسواری در مرکز آرنای اوهایوی آمریکا تهیه شده است.
او در بخشی از این گزارش نوشته است:" بیرون باجه بلیتفروشی در مرکز آرنا در حال راه رفتن بودم. ... مردی در گوشم جیغ کشید. مرد دیگری با پیراهن آستین کوتاه قرمز رنگ کنار من ایستاده بود ... او به مرکز آرنا قدم گذاشت. خوشحال بودم که یکی از ما امشب از هم اکنون در این فستیوال هیجان زده است..."
این نوشتار تلفیقی از واقعیت، ذهنیت و تفکر نویسنده را نشان میدهد. تلفیقی که نویسنده از آن برای روایت واقعیت ماجرا استفاده میکند. بدون آنکه خود را درگیر چارچوبها و محدودیتهای نوشتاری کند. او حتی در ادامه گزارش بسیار صریح و بدون محدودیت در خصوص افراد و اتفاقهای فستیوال ابراز نظر کرده و با به کار بردن صفت و گاهی تخیل خود بی پرده همه چیز را نوشته است... او به دل ماجرا می رود و ماجرا را به سبک گانزو نقل میکند تا هیجان را به مخاطبانش منتقل کند.
تلاش این روزنامهنگار در حفظ صراحت کلام، شفافیت موضع و کنایه زدن در این گزارش جالب است و از طرفی گزارش دقیق او از واقعیت موجود، آنچه که میبیند و آنچه که از فضای خود برداشت میکند، بسیار مورد توجه اهل فن قرار میگیرد. به عبارتی او به صورت یک گانزوی تمام عیار عمل کرده است.
- منابع: Totallygonzo / princeton