اول، مراسم «شب یوری» که در بزرگداشت سفر «یوری گاگارین»، نخستین سفر انسان به فضا برگزار شد.
دوم، شروع انتشار اینترنتی مجلهی «مرزهای بیکران فضا»
سوم، برپایی نمایشگاه «انسان و فضا» که همان یادگاریهای مشهور سیروس برزو از فضانوردان روسی است. در این بین فرصتی میگذاریم تا دربارهی مجلهای که او ۲۶ سال قبل منتشر میکرد صحبت کنیم؛ دربارهی «کیهان علمی برای نوجوانان».
- خودتان هم در دوران نوجوانی به مسائل علمی علاقه داشتید؟
من متولد ۱۳۳۲ هستم و کار علمی را از ۱۳سالگی شروع کردم. ما در شهر سرخس زندگی میکردیم. شهر کوچکی که همه یکدیگر را میشناسند. آنموقع کیسهی پلاستیکی نبود و وقتی از مغازه چیزی میخریدیم، آن را توی کاغذ میپیچیدند. مغازهدارها هم میدانستند من به فضانوردی علاقه دارم، برای همین اگر توی کاغذها تصویر مربوط به فضا داشت، برایم کنار میگذاشتند.
- قبل از این که روزنامهنگارِ علم باشید چه شغلی داشتید؟
در مشهد دبیر حرفهوفن بودم. از سال ۵۹ مقاله مینوشتم و از سال ۶۳ با «کیهان بچهها» همکاری میکردم. سال ۶۶ از طرف مؤسسهی کیهان دعوت شدم تا مجلهای علمی برای نوجوانها چاپ کنیم، ولی درست زمانی که میخواستیم این کار را انجام بدهیم بمباران تهران شروع شد. شرایط خیلی سخت بود و کار انتشار یک سال عقب افتاد.
- اواخر جنگ؟
بله، دولت برای خرید کالاهای اساسی به مردم کوپن داده بود، ولی در سال ۶۶ که خیلیها از تهران رفته بودند، اعلام کردند کوپن هرشهری را میشود در شهرهای دیگر هم گرفت. توی تهران هروقت میرفتیم چیزی بخریم، مغازهدار کوپن مشهد را میدید و میگفت همه از اینجا رفتهاند مشهد، بعد شما از مشهد آمدهاید تهران.
- این یک سال فاصله را چهکار میکردید؟
توی مؤسسهی کیهان کار میکردم. زیر نظر آقای فریدون صدیقی و خانم ثریا صدردانش که مسئول صفحهی علمی بودند کار چاپ نشریه را برنامهریزی میکردیم. جلسات هم توی دفتر کیهانبچهها برگزار میشد. از زمستان سال ۶۷ با حدود پنج نفر نیروی ثابت کار را شروع کردیم. چند نفر حقالتحریری هم بعداً اضافه شدند.
- اسامی آن همکاران را به یاد دارید؟
بله، آقای شهرام یزدانپناه، آقای توفیق حیدرزاده، که آن موقع معاون سردبیر مجلهی دانشمند بودند، مرحوم آقای منصور حسینزاده و خانم طیبه صالحی، که هردو با کیهان بچهها کار میکردند، خانم مریم زنگنه هم بود که خیلی انرژی داشت و از پس همهکاری بر میآمد. آقای حیدرزاده الآن دکترای اخترشناسی دارد. ایشان خیلی روی روش علمی تأکید میکرد و الآن هم یکی از افراد صاحبنظر در روزنامهنگاری علمی بهشمار میآید.
- منابع لازم خبری را چهطور به دست میآوردید؟
مشکل بود. البته کیهان بعضی از نشریات خارجی را مشترک بود، ولی خیلی علمی نبودند. مشکل اینجا بود که روزنامهنگار علم داشتیم، ولی همه نمیتوانستند برای نوجوانها و به زبان آنها بنویسند.
- چرا در کیهان علمی آنقدر بر کاربرد علم تأکید میکردید؟
چون اگر الآن از یک بزرگسال بخواهید درسهای دوران مدرسهاش را امتحان بدهد، حتماً مردود میشود. ولی اگر کسی یکبار هم واشر شیر آب را عوض کرده باشد، این کار را بهخاطر دارد. من داستانهای علمیتخیلی هم در مجله میگذاشتم. زیرا وقتی نوجوانها داستان را میخواندند به دانش علاقهمند میشدند. خودم داستان «یک، دو، سه، پرتاب» را نوشتم تا مجموعهای از اطلاعات را دربارهی نوجوانهایی که به فضا میروند، به شکل داستانی مطرح کنم.
- مجلهی دیگری که چاپ میکردید هم با همین گروه منتشر میشد؟
بعضی از افرادی که در دو نشریه کار میکردند، مشترک بودند. در مرزهای بیکران فضا آقای بهرام عفراوی، آقای بهزاد بوستانچی و همینطور آقای حیدرزاده که هنوز هم با مجلهی نجوم مرتبط است، بودند. بیشتر کار این مجله را خودم یکتنه انجام میدادم. مرزهای بیکران فضا از سال ۶۹ تا ۷۲ چاپ میشد و تقریباً تمام سرمایهی خانوادگیام را بهخاطر آن از دست دادم.
- پشیمان نیستید؟
نه تنها پشیمان نیستم، بلکه خداوند را شکر میکنم. کار علمی مسیر سختی است. الآن ۶۰ سال دارم و احساس رضایت میکنم. مثل کشاورزی که به جای کاشتن هندوانه، درخت گردو کاشته و میداند نتیجهی کارش باقی میماند. الآن هم با نوشتن مقاله و دنبال کردن مسائل عملی برای نشریات ایرانی کار ترویج علم را ادامه میدهم.
- فکر میکنید با وجود اینترنت و فناوری دیجیتال، باز هم مجلههای علمی نوجوانان مخاطب خواهد داشت؟
بله، در کشورهای دیگر جهان این نشریات چاپ میشوند. خیلی از نشریات علمی نوجوانان هم هدیههایی به همراه دارند، مثلاً یک افلاکنمای کاغذی یا پازلی که در هرشماره یک تکهاش همراه مجله پخش میشود. انتشار مجلهی کاغذی در دورانی که اینترنت هست، هوشمندی خاصی میخواهد.