حالا هم، در حالی که تنها چند هفته به آغاز بازیهای جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل باقی مانده، قسمت دوم انیمیشن ریو بعد از یکماه نمایش، به فروش جهانی ۴۲۳میلیون دلاری دست پیدا کرده است. «کارلوس سالدانا»، کارگردان این انیمیشن، اینبار از شهر ریو فاصله گرفته و به سراغ جنگلهای زیبای آمازون رفته است. به بهانهی اکران جهانی قسمت دوم انیمیشن ریو، ترجمهی گفتوگویی از کارلوس سالدانا را برایتان میآوریم تا بیشتر با او و انیمیشن تازهاش آشنا شوید.
- «ریو۲»، داستان عیالوار شدن «آبی»، قهرمان قسمت اول این انیمیشن است. چه شد که قسمت دوم ریو را با داستان یک خانوادهی نسبتاً شلوغ ادامه دادید؟
در قسمت اول ریو، دیدیم که «آبی» و «جواهر» به هم علاقهمند شدهاند. پس طبیعی بود که فیلم دوم را با تشکیل خانوادهی این دو طوطی و تولد سه جوجهی زیبایشان به نامهای «کلارا»، «بیا» و «تیاگو» ادامه دهم.
آبی، پرندهای دستآموز و در اصطلاح قفسی بود. اما بر عکس او همسرش جواهر، به طبیعت وحشی تعلق داشت. به دنیا آمدن جوجهها، این پرسش را برای این پدر و مادر بهوجود میآورد که کدام شیوهی زندگی برای آینده فرزندانشان بهتر است. زمانی که امکان بازگشت به طبیعت برایشان فراهم میشود، این آغاز یک چالش بزرگ برای پدر خانواده، یعنی آبی است.
او بهترینها را برای جوجهها میخواهد، اما آیا زندگی در جنگلهای آمازون بهترین انتخاب برای آیندهی فرزندانش است؟ این پرسشی است که برای آبی، به یک دغدغه تبدیل میشود. در حقیقت سفر این خانواده به جنگلهای آمازون، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است.
- خب پس در واقع، شما میگویید که قسمت دوم انیمیشن ریو، داستان پدرشدن و دست و پنجه نرمکردن آبی با مشکلات است؟
[میخندد] در واقع باید گفت داستان پر و پنجه نرمکردن آبی با مشکلات و روبهرو شدن با چالشهای تازه است! شاید این تعبیر مناسبتری برای یک پرنده باشد.
- ساختن انیمیشنی که در فضای جنگلهای انبوه و طبیعت بکر آمازون میگذرد چهطور بود؟ برای شما هم مثل آبی، روبهروشدن با چالشهای جدید بود؟
در حقیقت بله. در قسمت قبلی، ما نماهای کمی را از طبیعت داشتیم. ولی وقتی قرار میشود که داستان در طبیعت وسیع و بکری مانند جنگلهای آمازون اتفاق بیفتد؛ طبیعتاً کار گروه انیمیشنسازی، مشکلتر از قبل میشود.
ما نمیخواستیم فقط یک جنگل انبوه پررنگ و لعاب را نشان دهیم؛ گروه طراحی ما این وسواس را داشت که تمام درختهایی که در این جنگل به تصویر کشیده میشوند، از گونههای درختهای آمازونی باشند. تنها در اینصورت بود که تماشاگر باور میکرد که اینجا آمازون است! برای همین ما یک آمازون واقعی را به فیلممان آوردیم.
البته نه اینکه بگوییم فضای انیمیشن ریو، واقعی است. نه! ما از فرمهای انتزاعی کمک گرفتیم که به داستان و شخصیتهای ما نزدیک باشند. در عین حال، تمام سعیمان را هم کردیم که به حقیقت وفادار باشیم. همانطور که در قسمت اول، شهر «ریو» را بازآفرینی کردیم، اینبار هم میخواستیم جنگلهای آمازون را در این انیمیشن، مثل جنگلهای طبیعی آمازون، به تصویر بکشیم.
- پس با این تعبیر میخواهید بگویید که شما گروهی را برای گرفتن تصویرهای مستند، راهی آمازون کردید؟
گروه که نه!... در واقع خودم رفتم! من برزیلی هستم و بیش از نیمی از عمرم را در برزیل سپری کردهام و با اینحال هیچوقت به آمازون نرفته بودم. این انیمیشن، فرصت خوبی بود تا به این خواستهی قلبیام جواب دهم.
وقتی تصمیم گرفتم که انیمیشنی دربارهی آمازون بسازم، نمیتوانستم به آنجا نروم و آنجا را نبینم. البته هدفم فقط رفتن و ضبط تصویرهای طبیعت نبود؛ چرا که اینروزها بهراحتی میتوان در فیلمهای مستند حیاتوحش و مجموعههای عکاسی، تصویرهای نابی را از آمازون دید. میخواستم حس کشف آمازون را خودم تجربه کنم. دقیقاً اتفاقی که قرار بود برای قهرمانان داستان بیفتد. میخواستم خودم گرما و رطوبت آنجا را لمس کنم. میخواستم بفهمم کدامیک از حشرهها ممکن است مرا بترسانند، مراقب چه رودخانههایی باید باشم و از چه درختهایی باید بالا بروم. سفر بینظیری بود، چون توانستم حسی را که پرندههای داستانم داشتند، با تمام وجودم تجربه کنم.
- «جِسی آیزنبِرگ» و «آن هاتاوی»، خیلی خوب با شخصیتهای «آبی» و «جواهر» هماهنگ شدهاند. چهطور صدایشان را ضبط کردید؟ دیالوگها را با هم میگفتند یا تکتک ضبط میکردید؟
خب... در واقع تکتک ضبط شد. وقتی گویندهای، تنها و در یک اتاق، دیالوگهایش را میگوید، از حس اعتمادبهنفس بیشتری برخوردار است و تمرکزش هم روی کار بیشتر میشود. البته در جاهایی واقعاً دلم میخواست که این دو گوینده، دیالوگها را در کنار هم بیان کنند تا حس عاطفی بهتری در کار بهوجود بیاید، اما در نهایت ضبط انفرادی را انتخاب کردم.
- در این انیمیشن، نسبت به قسمت قبل، گویندههای جدیدی هم دیده میشوند، مثل «اَندی گارسیا». چه شد که او را انتخاب کردید؟
«اندی» به جای پدر «جواهر» حرف میزند. برای این نقش، دنبال یک صدای محکم بودم. صدایی که ضربآهنگی قوی داشته باشد. «اندی» نوعی شوخطبعی ذاتی دارد و این به نقش پدر «جواهر» خیلی نزدیک بود. این حسِ شوخطبعی، چیزی نیست که طرف مقابل را به خنده بیندازد، اما یکجورهایی طرف مقابل را معذب و دستپاچه میکند و این برای نقش پدرزن «آبی» کاملاً مناسب بود.
- داستان انیمیشن با سال نوی میلادی در شهر ریو آغاز میشود. این بخش بهشکل چشمگیری زیبا و محسورکننده است. ساخت آن چهقدر زمان برد؟
ما ابتدا صحنههای مربوط به انسانها را متحرکسازی کردیم. تقریباً حدود یکماه زمان صرف این بخش از کار شد. کمی بعدتر، متحرکسازی پرندهها را شروع کردیم که حدود دو تا سهماه زمان برد. اعتراف میکنم که سکانس۱ پیچیدهای بود؛ چون ما ازدحام مردم در جشنهای خیابانی، گفتوگوها و در کل، نکتههای ریز و متنوع زیادی داشتیم. این سکانس از جهتی دیگر هم برای ما حساسیت مضاعفی داشت. چرا که قرار بود بهعنوان فیلم تبلیغاتی انیمیشن هم به نمایش دربیاید و به بیننده بگوید که با یک انیمیشن موزیکال۲ روبهرو است.
- یکی از سکانسهای جذاب و دیدنی ریو، مسابقهی استعدادیابی آمازون است. این را از ابتدا طراحی کرده بودید؟
برای خود من هم سکانس مفرحی بود. ایدهای که داشتم این بود که «یک جنگل آنجاست!». در این جنگل هرحیوانی برای نشاندادن استعدادهایش میتواند از خودش هرخلاقیتی بروز دهد. موقعیتهای بسیار خندهداری در «اِستوریبُرد۳»های ما طراحی شد و در نهایت بهترینها را برای فیلم انتخاب کردم.
- چهار بازی جدید «پرندههای خمشگین» بعد از ساخت انیمیشن «ریو» ساخته شدند. چه شد که پرندههای «ریو» از این بازی سر درآوردند؟
بعد از ساخت قسمت اول ریو، سازندگان بازی «پرندههای خشمگین» به سراغ ما آمدند و سرانجام این ارتباط، این شد که بازی جدید پرندههای خشمگین با نام ریو ساخته شد که در نوع خودش یک موفقیت بزرگ بود. برای همین وقتی ساخت قسمت دوم را شروع کردیم، دوباره با گروه سازندگان این بازی ملاقات کردیم و دربارهی سطح و مراحل بازی و اینکه چهچیزهایی را میتوانیم وارد آن کنیم تبادل نظر کردیم. باید بگویم گروه سازندگان این بازی بسیار خلاق هستند و بازی ریو هم خیلی خوب از کار درآمد و خیلی سرگرمکننده است.
- قسمت دوم ریو، ماجراجویانه است و باعث میشود که تماشاگران از ته دل بخندند یا با تمام وجود غمگین شوند. در عین حال، این انیمیشن بهطور جدی نسبت به آسیبهای محیطزیستی به مخاطب هشدار میدهد. در فیلمنامه برای حفظ محیطزیست تأکید شده بود؟
محیط زیست، یکی از مهمترین دغدغههای من در ساخت این انیمیشنها بود. در قسمت اول، شلوغی خیابانها، ساختمانهای بلند و ترافیک، تهدیدی برای سلامت «آبی» و «جواهر» بهشمار میآمدند. در فیلم دوم، خطری که پرندگان را تهدید میکرد، بسیار بزرگتر و جدیتر بود؛ از بین رفتن زیستگاه طبیعی.
به نظرم دو دلیل مهم برای ناپدیدشدن تدریجی بعضی از حیوانها از سیارهی زمین وجود دارد: انسانها، آنها را اسیر میکنند و یا زیستگاه طبیعیشان را از بین میبرند.
آمازون یک «اکوسیستم»۴ غنی و بسیار زیبا دارد که وجودش برای برزیل و البته همهی جهان بسیار مهم است. متأسفانه بخش بزرگی از این منطقهی زیبا، در حال نابودی است. برای همین لازم دیدم که این هشدار را در این انیمیشن به بیننده بدهم. مخصوصاً به کودکان و نوجوانانی که این انیمیشن را نگاه میکنند. چرا که آینده به آنها تعلق دارد و باید اهمیت حفظ محیطزیست، به آنها آموزش داده شود.
- شما در ساخت انیمیشنهای ریو، در کوچه پسکوچههای شهر خودتان قدم زدید و فیلم ساختید. فکر میکنید این اقدام شما بتواند برای دیگر فیلمسازان هم منبع الهامی باشد تا برای ساخت آثارشان به زادگاهشان بازگردند و قصهای از شهر و کوچهی خودشان را بر پردهی سینماها به نمایش بگذارند؟
از صمیم قلب امیدوارم که اینطور باشد. یکی از دلایل من در ساخت انیمیشنهای ریو، این بود که حسی از فرهنگ کشورم را به دیگران منتقل کنم. حسی که از قلبم برخاسته و فکر میکنم برای هر انسانی در هر جای این جهان دلنشین باشد.
---------------------------------------
پینوشت:
۱. سکانس، یک واحد روایتی در سینماست که مجموعهی تعدادی از نماهای یک فیلم است.
۲. موزیکال یکی از گونههای هنرهای نمایشی است که در آن، شخصیتهای نمایش، فیلم یا انیمیشن در بخشهای زیادی از اثر، ترانه میخوانند.
۳. استوریبُرد یا فیلمنامهی مصور، طرح تصویری اولیهی ساخت یک فیلم یا انیمیشن است.
۴. منظور از اکوسیستم، مجموعهی جانداران یک محیط به همراه کلیهی عوامل تشکیلدهندهی محیط زندگی جانداران است.