علم کمک میکند به واقعیت اشیا و پدیدهها پی ببریم و درک درستی از جهان اطرافمان و آنچه هستیم، داشته باشیم. اما ضربالمثلی هست که میگوید: «هرچه بگندد نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک!»
حالا اگر روزی خطکش علم اندازهها را درست نشان ندهد، چه؟ یا اگر کسی از این اندازهها و فرمولها درست و بهموقع استفاده نکند چه میشود؟ این سؤالها ترسهای همیشگی بشر را از چیزهای تازهای نشان میدهند که علم هرروز در حال کشف آنهاست؛ ترسهایی که موضوع کتاب فرانکشتاین است.
ویکتور فرانکشتاین دانشمند جوان و کنجکاوی است که همهی وقتش را صرف مطالعه و آزمایش میکند. او میخواهد به جایی در علم و دانش برسد که تابهحال هیچ بشری به آنجا نرسیده است.
فرانکشتاین به شکل اتفاقی به رازی هولناک پی میبرد: ساختن انسان! یک شب، او با پیوند زدن باقیماندهی اجسادی که از قبرستان جمعآوری کرده، روی میز آزمایشگاهش هیولای بزرگ و وحشتناکی میسازد و سعی میکند با شوک الکتریکی او را زنده کند. اما هرگز پیش خودش تصور هم نمیکند که چه اتفاقات هولناکی در انتظار او و موجودی است که او درستش کرده است.
- عشق و تنهايي
«مِری شِلی» در تابستان 1797 ميلادي در انگليس بهدنیا آمد. مادر مری، «مری ولستونکرافت»، که اندیشمند و فعال جنبش زنان بود، یک ماه بعد از به دنیا آمدن او از دنیا رفت و پدرش، «ویلیام گادوین»، که او هم فیلسوف سیاسی بود، به تنهایی مسئوليت بزرگکردن او را به عهده گرفت.
پدر مری، برخلاف رسوم آن زمان، بسیار به تحصیل دخترش اهمیت میداد و او را تشویق میکرد در جلسات علمی شرکت کند و وقتش را با پژوهشگران جوانی بگذراند که بیشتر در حوزهی علوم طبیعی و آناتومی بدن انسان مطالعه و تحقیق میکردند.
رفت و آمد مری در این محافل باعث شد با یکی از علاقهمندان به آثار پدرش، مرد شاعر و عاشقپیشهای به نام «پِرسی شلی»، آشنا شود.
شلی از شاعران نامدار رمانتیک بود و بعد از دو سال سختی و تحمل رنج، بالأخره با مری ازدواج کرد. اما دوران زندگی عاشقانهی آنها بسیار کوتاه بود. پرسی در حادثهاي در دریا غرق شد و مریِ اندوهگین را با تنها پسرشان باقی گذاشت.
مری بیشتر سالهای زندگیاش را صرف جمعآوری، تصحیح و بازنشر شعرهای همسرش کرد تا اینکه در 53سالگی، بعد از یک دورهی طولانی تحمل درد و بیماری، بر اثر تومور مغزی درگذشت.
تا دههی 1970 شهرت مری بیشتر بهخاطر انتشار اشعار همسرش و رمان پرفروش فرانکشتاین بود، اما تحقیقات جدید روی آثار او نشان میدهد که مری علاوه بر اينكه نویسنده و سفرنامهنویس بود، به عنوان اندیشمند و فعال حقوق زنان نیز در جامعه تأثيرگذار بود.
- انجمن نجيبزادگان عجيب
ماجرایی که باعث شد مري شلی، كتاب فرانکشتاین را بنویسد بسیار جالب و البته خلاقانه است؛ چون این ماجرا مسیر تاریخ ادبیات جهان را عوض کرد!
شبی مری به همراه همسرش، پرسی شلی، و نویسندهی دیگری، به نام «جان پولیدوری»، در قصر شاعر و نویسندهی مشهور رمانتیک، «لرد بایرون»، مهمان بودند. لرد بایرون پیشنهاد داد همگی دستبهقلم شوند تا مشخص شود چه کسی میتواند بهترین داستان ترسناک را بنویسد.
بعد از روزها و روزها فکرکردن، شبی مری، نويسندهي 18ساله، خواب جوان دانشمندی را میبیند که موجود ترسناکی در آزمایشگاهش ساخته است.
با این رؤیا ذهن مري جرقهای ميزند و دست بهكار نوشتن فرانکشتاین میشود. جالب است بدانید که در این مسابقهی سرنوشتساز، پولیدوری داستانی دربارهی خونآشامها مینویسد که سرآغاز ورود خونآشامهای مدرن به ادبیات و بعدها تولد دراکولا بهشمار ميآيد.
فرانکشتاین برای اولینبار در سال 1818 در سه جلد و بدون نام نویسنده منتشر شد. بعد از استقبال خوانندگان از این کتاب، شلی در چاپ دوم اجازه داد اسمش روی جلد کتاب آورده شود. اما در چاپ سوم مجبور شد زیر فشار منتقدان کتاب، تغییراتی در كتاب ایجاد کند و بخشهایی از آن را حذف یا ملایمتر کند.
در سال 1910 فيلمي بر اساس داستان فرانكشتاين ساخته شد و تاكنون حدود 15 فيلم و نمايشنامه براساس همين نمايش داده شده است.
- پيشگام ادبيات علميتخيلي
مری شلی اولین نویسندهای است که اصول و قوانین علمی را در داستان به کار برد و مبتکر ژانر ادبی علمیتخیلی در تاریخ ادبیات جهان است.
هیولای فرانکشتاینی که شلی توصیف میکند، نمادی از انسان تنها و ترسان مدرن است که در دنیایی که هرروز با سفرهای اکتشافی تازه بزرگ و بزرگتر میشود سرگردان رها شده است.
در دورانی که شلی زندگی میكرد علوم طبیعی به شکل سرسامآوری رو به پیشرفت و کشف حوزههای تازه بودند؛ کشفیاتی که چند سال بعد انقلاب صنعتی اروپا را رقم زد.
بشر دوران کلاسیک و قرون وسطی را پشتسر گذاشته بود و دنیای تازهای پیش رو داشت؛ جهانی که چیز زیادی از آن نمیدانست و به شکل کنترلناپذیری رو به جلو حرکت میکرد.
کتاب شلی بازتاب ترس انسان عصر اوست، ترس از علوم ناشناختهای که اگر کنترل و مدیریت نشوند، فاجعه به بار خواهند آورد.
نظر شما