ماجرای کتاب «خواهران تاریک» همین روزها اتفاق میافتد؛ در زندگی شهری و خانوادهای معمولی با مشکلات روزمره.
اولین ويژگي کتاب، نزدیک بودن ترسهای راوی و فضای کتاب به زندگی ماست. برخی از اتفاقهاي کتاب آنقدر آشناست که تعجب میکنیم چرا قبلتر دربارهاش ننوشتهاند و آنها را جدی نگرفتهاند!
دومین ويژگي کتاب شیوهی روایت آن و طرح مشکلات دوران نوجوانی در دل داستان است. شخصیت اول رمان «خواهران تاریک» پسری است در حال گذر از دوران بلوغ و درحال تجربهی اضطرابی که هیچ بزرگسالی آن را درک نمیکند.
حالا چهطور دو ويژگی گفته شده میتوانند یک داستان را جذاب کنند؛ جوابش ساده است: ما بهعنوان مخاطب از همان فصل دوم کتاب از خود میپرسیم این اتفاقها واقعیاند یا تَوهمات راوی؟ همين جستوجو براي يافتن پاسخ، فضای کتاب را تصویری و قابللمس و لذت کشف را دوچندان میکند.
مادر نیما به تازگی دوست قدیمیاش میترا را پیدا کرده و به دعوت او برای سفر به شمال ایران پاسخ مثبت میدهد. خانوادهی سه نفرهی نیما به سفر میروند، بیآنکه بدانند قرار است به خانهی جراحی قدم بگذارند که سالها قبل به چاه افتاده است. حالا خانوادهی خالهمیترا ساکن آن خانهی شوم شده است.
«هنوز شیر آب را باز نکردهام که چشمم میافتد به گوشهی سقف. نمدار و خیس است و یکی انگار با انگشت، مارپیچی سیاه را اندازهی یک سکه رویش کشیده. درست شبیه صدف حلزون، شبیه نقش کاغذدیواریهای اتاق ته راهرو.
از ظهر چندبار آمدهام اما اصلاً یادم نمیآید دیده باشمش. دست دراز میکنم طرفش. انگشتم راحت به سقف میرسد. چیزی شبیه دوده نوک انگشتم را سیاه میکند. دستم را که پس میکشم، صدایی عجیب و ناگهانی شروع میشود. انگار یکی دارد بالای سقف دستشویی راه میرود.»
ماجرا به همین جا ختم نمیشود. آرامآرام رفتار آدمهای خانه تغییر میکند. نیما از ابتدای ورود گمان میکند دختر خانه، تارا، آدم عجیبی است و درصدد کمک به اوست. اما كمكم پي ميبرد پدر تارا هم مرد عجیبی است.
بهنظر او خالهمیترا هم رفتارهای غريبي دارد. نیما آرامآرام متوجه میشود مادر خودش هم در گذشته زندگی عجیبی داشته است. حالا زمان آن رسیده كه نیما وارد عمل شود؛ اما مجبور میشوند به تهران برگردند و با خود هدیهای به خانه بیاورند: گیاه توتفرنگی.
نیما تصور میکند که ماجرا تمام شده است؛ اما ناگهان گلخانهشان پر میشود از حلزون. كمي بعد، خالهمیترا با دخترش سرزده به خانهی آنها میآید: «در حیاط که باز میشود، شبحی از جلوی چشمم میگذرد و میخزد تو گلخانه. یک لحظه جا میخورم.
مطمئنم خودش است، با همان سارافون سفید و گلدار. چشمهام را چند لحظه میبندم. منتظر اتفاق ترسناک تازهای میمانم. نفس عمیقی میکشم و امیدوارم چشم که باز میکنم دوباره در یکی از آن وضعیتهای عجیب خواب و بیداری گرفتار نشده باشم...»
«خواهران تاریک» رماني چندلایه است. اتفاقات زیادی در دل این کتاب رخ میدهد و مخاطب میتواند با توجه به نشانهها هوش حقیقتیاب خود را محک بزند.
«مهدی رجبی» این رمان را در سه فصل نوشته است: «سودوکوی قاتل»، «در میان اشباح» و «خواهران تاریک». او معتقد است چون در این داستان به مشکلاتی که نوجوانها با آن روبهرو هستند پرداخته است (تغییرات ناگهانی جسم و روح، اختلالات رفتاری، بحران هویت) میتواند مخاطب بزرگسال هم داشته باشد.
خواهران تاریک
نویسنده: مهدی رجبی
ناشر: نشر افق (66413367)
قیمت: ۱۳۰۰۰ تومان
نظر شما