گفت‌و‌گو > محمد سرابی: حتی اگر خیلی اهل پیگیری اخبار هم نباشید، احتمالاً از اتفاق‌هایی که در کشورهای همسایه‌ی ما افتاده، کمی خبر دارید. چند سال است که در کشور‌های عراق و سوریه یک گروه افراطی، جنایتکار و بی‌رحم، بخش بزرگی از خاک این دو کشور را تصرف کرده‌اند.

هر‌روز خبری از جنگ و خون‌ریزی از این منطقه می‌رسد و بدتر از همه این‌که همه‌ي این جنایت‌ها به نام جهاد و با پرچم سیاهی به انجام می‌رسد که روی آن ذکر مقدس مسلمانان نوشته شده است. این گروه و گروه‌های شبیه ‌آن، در مناطق مختلف جهان بار‌ها مرتکب آدم‌کشی شده‌اند و عجیب این‌که ادعا می‌‌کنند فقط آن‌ها و كساني كه مثل آن‌ها فكر مي‌كنند مسلمان‌اند و دارند وظایف ديني خود را انجام می‌‌دهند.

آن‌ها نوجوانان دختر و پسر را از کشور‌های مختلف جذب مي‌کنند و به بچه‌های جنگ‌زده برای به‌دست‌گرفتن تفنگ و منفجرکردن بمب آموزش می‌دهند. اگرچه در این ماه مبارک، مبارزه با این گروه‌ها به موفقیت‌هایی رسیده، اما تفکری که خشونت را از راه تبلیغات دینی زیاد می‌کند، هنوز ادامه دارد.

به مناسبت ماه مهماني خدا كه به‌عنوان ماه گشايش بيش از پيش درهاي رحمت و مهرباني خدا به روي خلق هم شناخته مي‌شود، پاي صحبت‌هاي «مصطفی دلشادتهرانی» مي‌نشينيم.

به نظر اين نویسنده، محقق و استاد دانشگاه علوم حدیث «معناي اصلی دین رحمت و محبت است و جنایت‌های خونین به دست کسانی انجام می‌شود که  این پیام را درست نفهمیده اند.» حاصل گفت‌وگوي هفته‌نامه‌ي دوچرخه با مصطفي دلشاد‌تهراني پيش روي شماست.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

عكس: سايت عقيق

 

  • تقریباً روزی نیست که از یک کشتار جدید جنگی خبری نرسد. این اتفاق‌ها به دست گروه‌‌هایی انجام می‌شود که اسم خودشان را خلیفه‌ي مسلمانان گذاشته‌اند و کارشان را جهاد می‌دانند. گروه‌های شورشی عراق و سوریه خشونت‌هایشان را به نام دین انجام می‌دهند. خشونت در دین ما چه جایگاهی دارد؟

وقتی از خشونت صحبت می‌کنیم باید اول معنی خشونت را روشن کنیم و بعد ببینیم نگاه دین به آن چگونه است و چرا در بین کسانی که مدعی دین‌داری هستند هم آن را می‌بینیم. اگر آیات قرآن را مطالعه کنیم، می‌بینیم که معنای خشونت در قرآن نزدیک به این است: «هرنوع هتک حرمت،‌ حریم‌شکنی،‌ تجاوز‌گری،‌ تندی و تیزی،‌ بدرفتاری، جنگ‌طلبی، ‌آسیب‌رسانی از جایگاه غضب و کینه به هر کس و به هرشکل.»

بنابراین اگر جنگ‌طلبی کردیم یا اگر به کسی بد نگاه کردیم، این‌ها همه خشونت است. در قرآن آمده است که به کسی نگاه آزاردهنده هم نکنید. حضرت علی‌ع فرموده‌اند که «خدایا من را ببخش از بابت نگاه گوشه‌ي چشمی که ممکن است ناروا به کسی کرده باشم و از کلمه‌ای که ناخواسته از دهانم خارج شده و کسی را آزرده است.»

حتی این رفتار‌های کوچک هم مصداق خشونت است. پس وقتی دست به روی كسي بلند می‌کنیم یا وقتی سخن بدی می‌گوییم، همه‌ي این‌ها خشونت است.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

  • پس دین ضدخشونت است.

اتفاقاً شأن دین خشونت‌زدایی است و آمده که انسان‌ها را لطیف کند. دین زیباترین جلوه‌ي محبت خدا برای هدایت بشر است و دینداری قرار‌دادن خود در معرض این محبت است.

به روایت قرآن هندسه‌ي هستی بر رحمت است و کسی می‌تواند در این جهان رشد کند که خود را در مدار رحمت قرار دهد. در يكي از آیات قرآن آمده است که «پروردگار شما بر خودش رحمت مقرر کرده است» و می‌بینیم که آغاز هر سوره در قرآن رحمانی است. پیامبران هم بر همین روش زندگی می‌‌کردند.

به این دلیل است که خدا به پیامبر‌ص می‌گوید: «تو به سبب محبت از جانب خدا ملایم شدی و اگر سخت‌دل و به زبان خشن بودی، مردم از گرد تو پراکنده می‌شدند.» در قرآن بارها آمده است که اگر به شما بدی کردند، با خوبی جواب بدهید.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

 

  • اما در قرآن آياتي با مضمون برخورد قاطع و... هم مي‌بينيم.

اصطلاحی داریم به نام «شدت قانونی». یعنی اگر به منطقه‌ي شما تجاوز کردند و با شما جنگیدند، اجازه دارید وارد جنگ شوید و با شدت دشمن را دفع کنید. بلافاصله هم آمده است که مبادا از حد خارج شوید.

در سوره‌ي بقره آمده است كه در راه خدا با کسانی که با شما وارد جنگ مي‌شوند، بجنگید. اما همین آیات هم سه شرط را تعیین کرده‌اند؛ اول این‌که جنگ در راه خداست و نباید در راه بیش‌تر‌کردن ثروت باشد.

دوم این‌که فقط باید با کسانی جنگيد که علیه شما می‌جنگند و سوم این‌که جنگ هم باید براساس رعایت اخلاق باشد.

نمونه‌ي دیگرِ شدت قانونی هم مجازات‌های اجتماعی است. مجازات مجرم همه‌جا پذیرفته شده، چون کاری عقلانی برای حفظ جامعه است. البته در همین اندازه هم دين اجازه‌ي زیاده‌روی نمی‌دهد؛ یعنی مجازات متناسب با جرم و نمی‌شود خشونت بیش‌تري اعمال کرد.

نمونه‌ي دیگر شدت قانونی هم حق قصاص یا بخشش است که به اشخاص برمی‌گردد. این را هم باید بگویم که پیش از پیامبر اگر قتلی رخ می‌داد، به تلافی آن تمام قبیله‌ي قاتل ممكن بود کشته ‌شوند، اما در قوانین اسلامی فقط می‌شود خود قاتل را مجازات کرد.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

 

  • پس این آموزه‌های ضد خشونت از همان ابتدا در اخلاق دینی ما هم وجود داشته است.

زمان پیامبر‌ص جامعه خیلی خشن بود و گفته می‌شود پیامبر‌ص در آن جامعه رحمتی برای همه بود. برای همین پیامبر‌ص گفته‌اند کسی که اهل رحمت نباشد، بر او رحم نمی‌شود.

امام صادق‌(ع) در این‌باره می‌فرمایند که خشونت برچیزی قرار نگرفت، مگر این‌که زشتش کرد و نرمی و مدارا بر هیچ چیز قرار نگرفت، مگر این‌که آن را زیبا کرد.

در کتاب کافی حدیثی از امام صادق‌(ع) آمده است که در آن از «سپاهیان رحمانی و شیطانی» نام می‌برد و برای هرکدام 75 ویژگی برشمرده می‌شود، به این معنی که اگر چیزی رحمانی و ناشی از عقل نباشد، حتماً از جهل به‌وجود آمده و شیطانی است.

خشونت بدترین و زشت‌ترین اخلاق است و اميرالمؤمنين علی‌(ع) می‌فرمایند کسی که غضبناک است، دچار جنون است و اگر پشیمان نشود جنون او عمیق می‌شود. براساس این فرمایشِ مولای متقیان، ما آدم‌های زیادی را می‌بینیم که دائم در حال جنون عمیق هستند.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

 

  • چه شد که بعضي‌ها به نام این دین رحمانی، اين‌گونه به مسیر خشونت کشیده شده‌اند؟

در خطبه‌ي دوم نهج‌البلاغه از علی‌ع نقل شده که پس از پیامبرص زمانی رسید و کسانی زمامدار شدند که تصور می‌کردند اگر با خشونت هر کاری را انجام بدهند و جلو بروند، زودتر به مقصد می‌رسند و در نتیجه همه‌چیز خشن شد.

حرف‌زدن‌ها و ارتباط‌ها خشن شد و بعد از آن چهار مشکل بزرگ در جامعه به‌وجود آمد که در چهار کلمه‌ي عربی شرح داده شده است. الآن هم در جوامعی که خشن باشند این چهار مشکل دیده می‌شود؛ اول «خبط» یعنی از مسیر خارج شدن و به بی‌راهه رفتن و دور‌شدن از راه اصلي. یعنی کسی که دیگر به جاده برنمی‌گردد.

دوم «شماس» که به شتر چموش می‌گفتند یعنی آدم‌ها تند‌خو و سرکش شده‌اند. سوم «تلون» یعنی چند رنگی. آدم‌ها به‌خاطر خشونت در خانه یک‌جور و در بیرون خانه یک‌جور دیگر رفتار می‌کنند. چهارم «اعتراض»، البته نه اعتراض فارسي، اعتراض در عربی یعنی تلو‌تلو‌خوردن و به چپ و راست رفتن به‌جای حرکت‌کردن رو به جلو.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

 

  • چه‌طور گروه‌هایی مثل «داعش» نوشته‌ها و متون دینی را می‌خوانند، اما باز هم کشتار و جنایت به راه می‌اندازند؟

یک دلیل آن بدفهمی و نفهمیدن دین است. آیات جنگی را می‌دانند و تکرار می‌کنند و توجه نمی‌کنند که مقصود این آیات دفاعی است، یعنی به کسانی که به آن‌ها تجاوز شده باشد، اجازه‌ي دفاع داده شده است.

دلیل تاریخی این کار هم این است که بعد از پیامبر‌ص حکومت‌هایی به دنبال بزرگ‌تر کردن امپراطوری‌های خود بودند و برای همین به خشونت در همه‌ي این مناطق نیاز داشتند.

آن‌ها برای تحقق اين هدف کسانی را استخدام کردند كه تاریخ و حدیث جعل کنند و خشونت را کار درستی نشان بدهند. این نوشته‌های جعلی هنوز هم وجود دارد.

این را هم بدانید که وقوع جنگ‌های خونین بزرگ واقعاً دلیل دینی ندارد، بلکه دلیل‌های دینی بهانه‌ي این جنگ‌هاست که به‌خاطر رقابت‌های سیاسی و سود مالی قدرت‌های بزرگ برپا مي‌شوند.

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

عكس: سايت حديث

 

مسجد گذرقلی در خیابان گذر مستوفی

با مصطفی دلشاد تهرانی در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم‌(ع) در شهر ری گفت‌وگو مي‌كنيم؛ جایی که او در رشته‌ي حدیث به دانشجویان درس می‌دهد. در ایام ماه رمضان کارهای دانشگاه کم‌تر می‌شود و او به گفته‌ي خودش می‌تواند از این فرصت استفاده کند و کار نوشتن یک کتاب را به انجام برساند.

در مواقعي که ماه رمضان در روزهای گرم و طولانی سال است، می‌توانیم ساعت‌های طولانی روزه‌داري را با کتاب و مطالعه پرکنیم. از دلشادتهرانی درباره‌ي روزه گرفتن در تهران قدیم مي‌پرسیم و او این‌طور پاسخ مي‌دهد:

«من متولد گذر مستوفی، در انتهای بازارچه‌ي شاپور سابق هستم که الآن میدان وحدت اسلامی نام دارد و تقریباً در محدوده‌ي بازار است. پدر و مادرم هم همين‌جا به دنیا آمده بودند. تا کلاس پنجم هم در همان خیابان بودیم. شش بچه بودیم و من کوچک‌ترین فرزند بودم. برای همین همه‌ي خواهر و برادر‌هایم که بزرگ‌تر از من بودند، روزه می‌گرفتند.

من هم از هشت یا 9 سالگی روزه می‌گرفتم، ولی یادم نیست که اولین روزه‌هایم کامل بود یا نه. سحر همه بلند می‌شدند و سحری می‌خوردیم و افطار همه جمع می‌شدیم و دور هم افطار می‌کردیم.

توی مدرسه هم تقریباً تمام هم‌شاگردی‌ها روزه بودیم. یادم هست یک دوست یهودی داشتیم که شغل خانوادگي‌شان زرگری بود. او که روزه نبود هم به احترام روزه گرفتن ما چیزی نمی‌خورد.

عصر‌ها با برادر بزرگ‌ترم به مسجد محل که اسمش «گذر قلی» بود می‌رفتیم تا نماز مغرب و عشا بخوانیم. تابستان به‌خاطر گرمي هوا، نماز روی پشت‌بام مسجد اقامه می‌شد که خیلی لذت‌بخش بود.

وقتی ماه رمضان به تابستان‌ها مي‌افتاد، میوه‌ي بیش‌تری می‌خوردیم. پدرم کیسه‌های بزرگ میوه را می‌آورد و توی آب‌انبار می‌گذاشتند. البته خانه‌ي ما لوله‌کشی شده بود و دیگر از آب‌انبار استفاده نمی‌کردیم و تبدیل به انبار شده بود. تابستان‌ها این زیرزمین خیلی خنک بود و عصر‌های ماه رمضان از گرمای هوا به آن‌جا پناه می‌بردیم.»

 

دوچرخه شماره ۸۳۴

عكس: سايت شفقنا

کد خبر 337437

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha