وقتی قرار باشد از جهان خودت بیرون بروی و تازهها را تجربه کنی، باید شجاع باشی و هدفمند. خارج شدن از همیشگیها مثل نسیمی است که پرده را تکان میدهد، مثل موجی است که در سطح آب ایجاد میشود. تو در جای خودت و در همیشگیهایت هستی که تغییر سراغت میآید و حال و هوای همیشگیات را عوض میکند.
وقتی تغییر سراغت میآید چه کار میکنی؟ جانت پردهای است که نسیم در آن میپیچد. از این نسیم استقبال میکنی یا پنجره را میبندی تا جریان نسیم قطع شود و به حال سابق خود برگردی؟
برای پذیرفتن تغییر باید دل داشته باشی. باید آن قدر ولولهی «دیگرشدن» در تو قوی باشد که بتوانی از تغییر استقبال کنی. همیشه نگرانی مبهمی از رویارویی با تازهها و ناشناختهها وجود دارد، اما گاهی شور پایان، کاری میکند که دل به دریا بزنی.
قلب تو، برکهای با آب شفاف و زلال است که یک روز خدا تصمیم میگیرد موجی در سطح آن بیافریند. شاید آن لحظه در حال تماشای ماهیهای کوچک و قرمزت باشی و یا شاید در حال خیالبافی با تصویرهایی باشی که در برکه افتادهاند.
بعد، از جایی که نمیدانی کجاست موجی بر سطح آب میافتد، تصویر خیالبافیهایت میلغزند و حرکت ماهیهای قرمز تند میشود. از خودت میپرسی این موج از کدام سو به برکهی قلبت آمده است؟ آیا آرامش همیشگیات را از تو نخواهد
گرفت؟
البته تغییری که آفرینندهی آن صاحب تمام آرامشهای دنیاست، تو را به سمت آرامشی برتر هدایت خواهد کرد.
آفرینش با تغییرات خوب از تو استقبال میکند. روزی که به دنیا آمدی هزار تغییر با تو به دنیا آمد. تو در شرایط گوناگون تغییرات دیگری بهوجود آوردی و در نهایت جهان با تو به سمت تازهای از «شدن» حرکت کرده است.
* * *
وقتی نسیم در پردهی جانم میافتد، پنجره را نمیبندم. وقتی موج در برکهی قلبم میافتد، نگران نمیشوم. میگذارم تغییرها مرا به سمت بُعد تازهای از خودم ببرند. میدانم این تغییرها را تو برایم در نظر گرفتهای و برای همین خیالم از همهي آنها راحت است.
من از جریان تمام نسیمها و موجها استقبال میکنم، چون میدانم هیچکس بهتر از من نمیتواند با آنها روبهرو شود. میدانم در مسیر هر فردي تغییراتی وجود دارد که خودش بهتر از هرکس دیگری میتواند از آنها استقبال کند.
تو آرامش نادیدنی پشت جریان هر تغییر هستی که دلم به آن گرم است. پس در آستانهی تمام تغییرها میایستم و حتی یک لحظه هم تردید به دلم راه نمیدهم که موفق خواهم شد. وقتی پشت تغییرها تو ایستاده باشی، بعد از پشت سر گذاشتن آنها به تو میرسم و این یعنی بعد از هر تغییری، جان و قلبم زیباتر از قبل میشود.
دارم بازتاب تصویرهای جهان را در برکهی قلبم تماشا میکنم. بیتاب افتادن یک موج بر سطح برکهام. میدانم تغییر زیبایی در انتظار این برکه است. وسیع میشود و آبیتر. برکهام، قلبم... یک روز قلبم دریا میشود.
تصويرگري: الهه صابر
نظر شما